روزنوشته‌های رفسنجانی در برزخ؛ چهل‌سالگی انقلاب در آن دنیا

اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود هاشمی شاهرودی در یکی از جلسات مجمع تشخیص مصلحت

با دفتر مرحوم امام تماس گرفتم ببینم آیا معظم‌له برنامه‌ای، رهنمودی، چیزی برای جشن‌های ۴۰ سالگی انقلاب ندارند. مرحوم احمد آقا گفت تلویزیون دارد برنامه تونل زمان نشان می‌دهند و امام چون علاقه خاصی به این برنامه دارند موقع پخشش در اتاقشان را قفل می کنند و جواب هیچکس را نمی‌دهند.

احمدآقا پیشنهاد داد در میدان مرکزی برزخ به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب بین سران حکومت طاغوت و مقامات نظام یک مسابقه «گرگم به هوا به قصد کُشت»برگزار کنیم تا بعد از پیروزی حق بر باطل بار دیگر حقانیت انقلاب اسلامی و مرحوم امام به همه برزخیان ثابت شود. گفتم خب اگر باختیم چی؟ کمی در فکر فرو رفت و گفت فکر اینجایش را نکرده بودم. پیشنهاد داد به مرحوم خلخالی و لاجوردی بگوییم آدم‌هایشان را آماده کنند تا اگر مسابقه آنطور که می‌خواستیم پیش نرفت بریزند وسط میدان و چند نفر را اعدام کنند تا جو را برگردانیم.

مرحوم هاشمی شاهرودی ملاقات داشت. ایشان تازه به برزخ وارد شده‌اند و هنوز به قول سرحوری هوم سیک‌اند. به خصوص در آن دوره‌ای که ایشان در واقع فوت کرده بود ولی مقامات ارشد کشور زیر بار فوت کردنشان نمی‌رفتند خیلی اذیت شده بود و می‌گفت حتی همین مسئله باعث شده بود روحشان اشتباهی به برزخ آدمخواران برود و اهالی آنجا روزی چند بار ایشان را سر سیخ زده به نیش می‌کشیدند تا اینکه بالاخره با حضور در خواب مقام معظم رهبری توانسته بود ایشان را قانع کند که ارتحال ملکوتی کرده و باید دستگاه‌ها را از او قطع کنند.

الان دارند بهتر می‌شوند و به خصوص از امکانات ارسال حوری درب منزلِ برزخ بسیار هیجان‌زده به نظر می‌رسیدند و از اینکه یک عمر مجاهدت و تقوایش چنین نتایجی دارد خوشحال بود.

مرحوم عسگر اولادی و مرحومِ تازه وارد محمدنبی حبیبی دیدار داشتند. آقای عسگر اولادی داشته مناظر دیدنی برزخ را نشان آقای حبیبی میداد که به ما رسیده بودند. آقایان دارند تلاش می‌کنند حزب مؤتلفه شاخه برزخ را راه بیاندازند و درخواست حمایت داشتند. در اولین اقدام حزبی هم مقرر شد از طرف بازاری‌های برزخ سه گونی برنج، تعدادی لامپ کوچک رنگی رنگی و چند عدد کنسرو لوبیا برای مراسم ۴۰ سالگی انقلاب تقدیم کنند که استقبال کردیم.

مرحوم لاجوردی تماس تلفنی گرفت و پیشنهاد داشت برای مراسم کمی بگیربگیر در برزخ راه بیاندازیم تا عطر انقلاب در برزخ پراکنده شود. قرار شد بیاید کیسه برنجهای اهدایی موتلفه را ببرد و اگر توانست آنها را به حرف زدن وادار کند برنامه بگیر بگیرش را اجرا کنیم. ما تلاش می‌کنیم نیروهای انقلابی را اینجوری در برزخ سرگرم کنیم تا پتانسیلشان هرز نرود.

دیگر خسته شدیم. آخر شب سرحوریمان آمد و کمی ماساژ برزخیمان داد که بحمدالله پایان خوشی داشت و خستگیمان در رفت.