مرگ در تبعید؛ سهم بن‌علی از «بهار عربی»

  • آرش گنونی

بازتاب خبر مرگ بن‌علی در روزنامه‌های تونس

در ساعت شش و نیم بامداد روز شنبه هفتم نوامبر ۱۹۸۷، تونسی‌هایی که در آن ساعت از صبح بیدار شده و رادیوشان را روشن کرده بودند، شنیدند که نخست‌وزیرشان، زین‌العابدین بن‌علی، در حال قرائت متنی است که در آن می‌گوید باید قانون اساسی تونس را بازنگری کرد، «زیرا نمی‌توان تا ابد رئیس‌جمهور ماند».

بن‌علی ۵۱ ساله که در آن زمان تازه یک ماه بود نخست‌وزیر شده بود، از «برکناری» حبیب بورقیبه، رئیس‌جمهوری ۸۴ ساله تونس، به دلیل «ناتوانی» خبر می‌داد؛ کسی که به عنوان «پدر استقلال» تونس شناخته می‌شد و چند ماه از سی‌امین سالگرد ریاست جمهوری‌اش می‌گذشت.

حبیب بورقیبه (راست) در کنار نخست‌وزیرش زین‌العابدین بن‌علی

بن‌علی پیش از آن‌که نخست‌وزیر شود، بیش از یک سال سمت وزارت کشور را برعهده داشت. در همین مدت هم توانسته بود در رقابت‌های درون حزب حاکم سوسیالیست قانون اساسی (الحزب الاشتراكي الدستوري) دبیرکل این حزب شود که بورقیبه پس از استقلال تونس بنیان نهاده بود.

همچنین قبل از آن، ژنرال ارتش شده بود و به مقام‌ مهم ریاست امنیت ملی دست یافته بود.

با این حال، بن‌علی چهره چندان شناخته‌شده‌ای برای جامعه بین‌المللی نبود. هرچند در داخل کشور، حمایت بخش مهمی از ارتش و هیئت وزیران را به همراه داشت و بر اساس همین حمایت، تصمیم گرفت که «برای اجرای ماده ۵۷ قانون اساسی و بنا بر گزارش پزشکی» بورقیبه را برکنار و در همان بیانیه‌ای که از رادیو قرائت کرد، اعلام کند که از این پس خودش رئیس‌جمهور تونس است.

به این ترتیب، حکومت زین‌العابدین بن‌علی بر تونس که ۲۳ سال به طول انجامید، با یک کودتای بدون خونریزی و آرام آغاز شد.

یک شهروند تونسی در حال جابه‌جا کردن عکس‌های بورقیبه و بن‌علی پس از آنکه بن‌علی قدرت را به دست گرفت

او چند ماه بعد، در گفت‌وگو با یک شبکه تلویزیونی فرانسه، این کودتای خود را «یک اقدام اصلاحی» و در جهت «آشتی ملی» توصیف کرد و گفت: «رئیس‌جمهور بیمار بود و اطرافیان درستکاری نداشت... من دولت قانون را دوباره برقرار می‌کنم.»

رئیس‌جمهور جدید تونس نه انتخابی بلکه «خودخوانده» بود، اما در آن زمان تونسی‌ها برای اولین‌بار در دوران پس از استقلال، تغییر قدرت را تجربه می‌کردند. صرف همین تغییر، امیدواری‌هایی را به وجود آورده بودند و بسیاری از تونسی‌ها بن‌علی را «ناجی» کشورشان می‌خواندند.

۴۸ ساعت پس از برکناری حبیب بورقیبه، روزنامه لوموند که خبرنگارش را به خیابان‌های شهر تونس، پایتخت تونس، فرستاده بود، نوشت: «در تونس، مردم احساس آرامش می‌کنند و امیدوارند.» مهم‌ترین روزنامه فرانسه، که به خوبی به سیاست خارجی این کشور آگاه است، اضافه کرد که غرب هم از این‌که انتقال قدرت در تونس، دست‌کم به صورت مصالحه‌آمیز، رخ داده خوشحال است.

اما مدت زمان زیادی نگذشت که نظرها درباره بن‌علی و حکومتش تغییر کرد.

بن‌علی؛ از خانواده ۱۳نفره تا حکومت تک‌نفره

زین‌العابدین بن‌علی سوم سپتامبر ۱۹۳۶ در شهر کوچک و ساحلی حمام سوسه در شرق تونس به دنیا آمد. او در خانواده‌ای پرجمعیت و ۱۳ نفره و از نظر اقتصادی نسبتاً فرودست زاده شده بود.

همزمان با تحصیلاتش در مقطع دبیرستان، به شعبه محلی حزب «قانون اساسی جدید» (الحزب الحر الدستوري الجديد) پیوست که رهبرش حبیب بورقیبه بود و برای استقلال تونس تلاش می‌کرد.

هادی بکوش، مبارز جوان این حزب که فرانسوی‌ها او را بازداشت و در یک زندان در شمال کشور زندانی کرده بودند، پس از استقلال تونس در سال ۱۹۵۶ و آزادی‌اش از زندان، به بن‌علی در پیوستن به ارتش تونس کمک کرد.

بن‌علی بعدها این لطف دوست نزدیک خود را جبران کرد و در همان صبح برکناری بورقیبه، اعلام کرد که هادی بکوش نخست‌وزیر جدید تونس است.

اما بن‌علی که در زمان استقلال تونس جوانی ۲۰ ساله بود، توانست با سفارش هادی بکوش در فهرست اعزامی‌های حزب «دستور جدید» (که حالا دیگر حزب حاکم شده بود) به فرانسه برای آموزش نظامی قرار بگیرد.

بن‌علی در کنار همسر دومش لیلی طرابلسی در سال ۲۰۰۶

در فرانسه، بن‌علی در مدرسه نظامی سن‌سیر، مشهورترین و معتبرترین مدرسه نظامی این کشور تحصیل کرد. سپس به آمریکا رفت و دوره‌هایی نظامی را در آن کشور گذراند.

در بازگشت به تونس، در ارتش این کشور و تحت امر یک ژنرال تونسی به نام ژنرال محمد کافی مشغول خدمت شد و در ۱۹۶۴ با نعیمه، دختر این ژنرال، ازدواج کرد.

کمی پس از آن‌که داماد این ژنرال ارتش شد، مأموریت یافت تا سازمان امنیت و اطلاعات ارتش را تأسیس کند، و به مدت ۱۰ سال عهده‌دار ریاست این سازمان بود.

در ۱۹۷۴، به‌عنوان وابسته نظامی، به مراکش و سپس به اسپانیا رفت. اما به دنبال اعتراضات و حوادث «پنج‌شنبه سیاه» تونس، در ژانویه ۱۹۷۸، با سفارش محمد مزالی، یکی از سیاستمداران و دولتمردان پرنفوذ، حبیب بورقیبه او را عهده‌دار وزارت امنیت ملی کرد که تازه تشکیل شده بود.

بن‌علی که از سوی مخالفانش «زابا» (نام اختصاری بر اساس حروف لاتین Zine Abidine Ben Ali) خوانده می‌شد، در کار امنیتی، اطلاعاتی و پلیسی، تبحر خود را نشان داد؛ به‌ویژه با سرکوب گسترده اسلامگرایان، مطبوعات و سندیکاها.

به همین دلیل، رئیس‌جمهور وقت تونس او را با حفظ سمت، در آوریل ۱۹۸۶، به مقام وزارت کشور منصوب کرد و در اکتبر سال بعد نیز باز با حفظ سمتش در وزارت کشور، نخست‌وزیری را بر عهده گرفت؛ مقامی که خیلی در آن توقف نکرد و فوراً برای ریاست‌جمهوری تونس، عالی‌ترین مقام کشور، خیز برداشت.

درباره چگونگی برکناری بورقیبه به‌دست بن‌علی و «توجیه پزشکی» آن، حرف و حدیث فراوان مطرح است.

دو روزنامه‌نگار فرانسوی در کتاب «دوست‌مان بن‌علی» نوشته‌اند که بن‌علی در شب برکناری بورقیبه، هفت پزشک از جمله دو پزشک نظامی را شبانه فرا‌خواند، اما نه بر بالین بورقیبه، بلکه به وزارت کشور. در میان این پزشکان، پزشک آینده بن‌علی در دوران ریاست‌جمهوری‌اش هم حاضر بود. بن‌علی نامه ناتوانی بورقیبه را مقابل این پزشکان گذاشت و به آنان دستور داد امضا کنند. یکی از پزشک‌ها اعتراض کرد که «دو سال است بورقیبه را ندیده‌ام». بن‌علی قاطعانه پاسخ داد: «مهم نیست، امضا کن!»

بن‌علی یک سال پس از رسیدن به ریاست‌جمهوری، با سه فرزند از نعیمه جدا شد و پس از مدتی با لیلی طرابلسی ازدواج کرد که از او نیز سه فرزند داشت. بانوی اول جدید تونس، به‌مرور نه تنها خودش وارد کارهای سیاسی و اقتصادی شد، بلکه از نفوذ بر بن‌علی به‌نفع اعضای خانواده‌اش بهره برد و امتیازاتی برای آنان گرفت.

در اسناد سفارت آمریکا در تونس، خانواده لیلی طرابلسی «دار و دسته نیمه‌مافیایی» توصیف شده و مردم تونس نیز همسر بن‌علی را به‌عنوان عامل اصلی گسترش فساد اقتصادی در کشورشان می‌دانستند، به طوری که در جریان اعتراضات تونس در اواخر سال ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۱۱، نفرت از لیلی طرابلسی کمتر از دشمنی‌ها با بن‌علی نبود.

بن‌علی در دوران ۲۳ ساله حکومتش، یا خودش یا تصاویرش یا نامش در همه عرصه‌های عمومی کشور وجود داشت. تقریباً محال بود که در اخبار روزانه تلویزیون نامی از بن‌علی برده نشود و روزنامه‌ها نیز عکسی از او و همسرش در صفحات اول خود منتشر نکنند.

انتقاد از بن‌علی در فضای پلیسی آن زمان تونس فقط در خفا و به‌‌شکل پچ‌پچه‌های درِگوشی میسر بود.

با این حال، قصد داشت آن‌طور که خودش می‌گفت، «تونس به کشوری مدرن تبدیل شود به‌گونه‌ای که کشورهای دوست از آن به عنوان الگو نام ببرند».

به همین دلیل هوادارانی هم داشت؛ چه در میان زنان که او را ادامه‌دهنده راه بورقیبه در مسیر دفاع از حقوق زنان می‌دیدند و چه دولت‌های غربی که مبارزات او با بنیادگرایی اسلامی را می‌ستودند.

در سال ۲۰۰۳، ژاک شیراک، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، درباره عملکرد بن‌علی گفت: «اولین حقوق انسانی، خوردن، درمان شدن، آموزش دیدن و داشتن مسکن است. از این نظر، باید اعتراف کرد که تونس به‌نسبتِ بسیاری از کشورها جلوتر است.»

اما نهادهای حقوق بشری و غیردولتی غرب، از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در پاریس است، نظر دیگری درباره تونس داشتند و حتی روزنامه‌نگاران خارجی نیز برای اطلاع‌رسانی بی‌واسطه از تونس و درباره تونس با مانع مواجه می‌شدند.

از دیگر سو، علی‌رغم جمعیت نسبتاً کم تونس، توسعه اقتصادی این کشور برای جمعیتش بسنده و همسان نبود. وضعیت تونس در قیاس با دیگر کشورهای آفریقایی مساعدتر بود، اما فقر و بیکاری و حاشیه‌نشینی، دست‌کم در برخی از مناطق تونس، گسترش می‌یافت.

محمد بوعزیزی، دستفروش اهل شهر سیدی بوزید، هم در همین شرایط، در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ خودسوزی کرد و موجی از اعتراض را به وضعیت اقتصادی و صنفی به وجود آورد.

در ابتدا، بن‌علی و دولتش تلاش کردند که این اعتراضات را نادیده بگیرند و سرکوب کنند، اما او دیگر همچون دهه‌‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در این کار موفق نبود. او حتی نتوانست مثل اعتراضات سال ۲۰۰۸ آن را مدیریت کند.

زمانه تغییر کرده بود و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مشعل تظاهرات را به دست گرفتند و آتش اعتراض را از این شهر به آن شهر و حتی به کشورهای دیگر عربی بردند و پی‌درپی، قاهره و طرابلس و رباط و دمشق و امان و صنعا و منامه و الجزیره را ناآرام کردند.

فردای روزی که بن‌علی در بیمارستان بر بالین بوعزیزی حاضر شد، عکس این دیدار صفحه اول روزنامه‌ها را پر کرد، اما دیگر فایده‌ای نداشت. حتی سخنرانی‌های پی‌درپی بن‌علی به‌عنوان آخرین تلاش او برای آرام کردن مردم معترض، که در آن‌ها به آینده‌ای بهتر وعده می‌داد، نتیجه‌بخش نبود. این سخنرانی‌ها که آخرینش لحنی ملتمسانه هم داشت، نشانه ضعف او نیز قلمداد شد.

آن‌طور که لیلا طرابلسی، همسر بن‌علی، در کتاب خاطراتش نوشته است، بن‌علی وقتی تصمیم گرفت کشور را ترک کند، در ابتدا می‌خواست به اروپا برود اما کسی در اروپا چشم‌به‌راه او نبود.

عاقبت در روز ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱، پس از آن که نزدیک به ۳۰۰ نفر در اعتراضات تونس کشته شدند، به عربستان سعودی رفت و از رسانه‌ها فاصله گرفت؛ به غیر از چند عکسی که دخترش، نسرین، از او در اینستاگرام منتشر کرد.

در این سال‌ها که او در تبعید زندگی می‌کرد، دادگاه‌هایی علیه او در تونس برگزار شد و بارها به اتهام سوءاستفاده از اموال عمومی و قتل محاکمه شد، اما هیچ وقت حکمی علیه او به اجرا درنیامد.

همچنین در هفته‌های اخیر که تونس درگیر یک کارزار انتخاباتی با نامزدهای پرشمار بود، اخبار درباره بیماری بن‌علی بار دیگر موضوع بازگشت او به وطن را حتی در اظهارنظرهای انتخاباتی مطرح کرد.

یوسف شاهد، نخست‌وزیر تونس و یکی از نامزدهای مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری، گفت که او به دلایل «انسان‌دوستانه» می‌پذیرید که بن‌علی «برای مردن» به تونس بازگردد.

بن‌علی در سال‌های تبعید، زمانی که تونس درگیر حوادث پی‌درپی پس از انقلاب بود، تقریباً به محاق رفت و به‌ویژه نسل جوان نسبت به او «بی‌اعتنا» شد.

در این شرایط، حرف‌های نوستالژیک هم شنیده می‌شد و بعضی‌ها - از جمله جهانگردان خارجی - دل‌شان برای «امنیت» دوران بن‌علی تنگ شده بود؛ هرچند آن امنیت «پلیسی» بود.

بن‌علی نه مثل حسنی مبارک در کشور خود محاکمه شد، نه همچون قذافی در وطنش به قتل رسید. مرگ او در غربت صفحه جدیدی در سرزمینش نمی‌گشاید، امیدواری نمی‌آفریند و وضعیت را از آن‌چه هست نیز بدتر نمی‌کند؛ تنها می‌توان گفت که در روز ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹ فصلی از تاریخ تونس برای همیشه بسته شد.