احمد آلتان؛ چگونه لباس‌های زندان را آماده کنیم؟

  • آرش گنونی

احمد آلتان، اندکی پس از آزادی موقت در چهارم نوامبر امسال

«بیدار شدم.
در می‌زدند.
نگاهی به ساعت الکترونیک کنارم انداختم: ۵:۴۲؛ شماره‌ها چشمک می‌زدند.
پلیس، به خودم گفتم.
مثل همه مخالفان این کشور، هر شب با این تصور که صبح زود در را خواهند زد، می‌خوابیدم.
می‌دانستم که می‌آیند.
آنان آمدند.
من حتی لباس‌های مخصوص برای بازداشتم و روزهای بعد از آن را هم آماده کرده بودم.
یک شلوار مشکی پشمی چسبان که بند داخلش جای کمربند را می‌گرفت. یک جفت جوراب کوتاه که تا قوزک پا بود. کفش‌های ورزشی نرم و راحت. یک تی‌شرت کتان سبک و یک پیراهن تیره‌رنگ.
لباس‌های بازداشت را برداشتم و رفتم در را باز کردم...»

این جملات آغازین کتاب «دیگر دنیا را نخواهم دید» نوشته احمد آلتان، روزنامه‌نگار و نویسنده ترک است که به تازگی پس از یک آزادی کوتاه مدت، دوباره زندانی شده است.

این کتاب شامل نوشته‌های نویسنده از زمان بازداشتش در سپتامبر ۲۰۱۶ است و در واقع، رفت‌ و برگشتی است میان تأملات و احساسات نویسنده و همچنین روایت زندگی روزمره در دوران زندان.

احمد آلتان در «دیگر دنیا را نخواهم دید»، همزمان با نشان دادن قدرت مقاومت یک زندانی و نشکستن در درون زندان، با نیروی کلمات نیز دیوارهای زندان را می‌شکند و به گونه‌ای آزادی از دست رفته خود را باز می‌یابد:

«من می‌توانم هر جایی بنویسم، سروصدا و شلوغی اذیتم نمی‌کند. وانگهی، به محض اینکه در نوشتن غرق شوم، همه اطرافم ناپدید می‌شود. ارتباطم را با جهان خارج قطع می‌کنم و خودم را در اتاقی نامرئی محبوس می‌کنم که هیچ کس نمی‌تواند جز من وارد آن شود. هر چیزی را که خارج از موضوع مورد نظرم است، فراموش می‌کنم. یکی از بزرگترین آزادی‌هایی که می‌تواند به انسان هدیه شود، فراموش کردن است. زندان، سلول، دیوارها، درها، قفل‌ها، پرسش‌ها، انسان‌ها، همه چیز و همه کس در آستانه این مرز که عبور از آن اکیدا ممنوع است، محو می‌شود.»

از این نظر، کتاب «من دیگر دنیا را نخواهم دید» هم دارای ارزش ادبی است و هم روایتی ماندگار از شرایط نویسندگان و همچنین زندانیان سیاسی در ترکیه معاصر.

احمد آلتان و زندانی که به ارث برد

احمد آلتان که در آنکارا به دنیا آمده و سه ماه دیگر ۷۰ ساله خواهد شد، یکی از معروف‌ترین روزنامه‌نگاران ترکیه است. او همچنین به رمان‌نویسی می‌پردازد و برخی از آثارش مثل «مثل یک زخم شمشیر» و «عشق زمان طغیان» به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.

شتین آلتان، پدر احمد آلتان، نیز روزنامه‌نگار و یکی از فعالان سوسیالیستی بود که در دهه ۱۹۶۰ وارد پارلمان ترکیه شد. او در آن زمان به دلیل مقالاتش علیه قدرت نظامیان در ترکیه معروف بود و به دلیل همین مقالات بود که زندانی و شکنجه شد.

احمد آلتان، در سال ۱۹۷۴، زمانی که نیروهای نظامی ترکیه در حمله‌ای با نام «عملیات صلح» بخش شمالی قبرس را اشغال کردند، کار روزنامه‌نگاری را آغاز کرد. او خیلی زود به دلیل مواضعی که به نفع دموکراسی اتخاذ می‌کرد، شناخته شد و در سال ۱۹۸۲ اولین رمانش را منتشر کرد که حدود ۲۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت.

در سال ۱۹۸۵، به سردبیری روزنامه گونش رسید. سپس دومین رمان خود را با عنوان «اثر آب» منتشر کرد که از سوی دولت تورگوت اوزال به ضداخلاقی و «خطرناک» بودن متهم شد. ۱۲ سال پیش از آن، همین اتهام برای رمان «مشتی از آسمان» نوشته پدر احمد آلتان مطرح شده بود.

بالاخره دستگاه قضایی ترکیه حکم سوزاندن رمان «اثر آب» نوشته احمد آلتان را صادر کرد.

در ۱۹۹۰، کار در تلویزیون را آغاز کرد. در این دوره، در بحبوحه درگیری حزب کارگران کردستان با ارتش ترکیه، احمد آلتان با موضع‌گیری‌هایش، جنایات جنگی هر دو طرف جنگ را محکوم کرد.

پنج سال بعد، سردبیری روزنامه ملیت را برعهده گرفت که یکی از مهم‌ترین روزنامه‌های ترکیه به شمار می‌رود. اما تحت فشار ارتش ترکیه، این روزنامه او را از کار برکنار کرد.

مدافع کردها و ارامنه

کمی بعد، پس از نگارش یک مقاله طنزآمیز با عنوان «آتاکرد» (اشاره به آتاترک) به اتهام حمایت از تشکیل یک کردستان مستقل به ۲۰ ماه زندان محکوم شد.

در سال ۱۹۹۶، چهارمین رمان احمد آلتان به چاپ رسید که با استقبال خوانندگان کتاب در ترکیه مواجه شد. او در این رمان خود به قتل‌های بدون تعقیب قضایی پرداخت.

در سال ۱۹۹۹، به همراه اورهان پاموک و یاشار کمال، بیانیه‌ای را در دفاع از حقوق بشر، حقوق کردها و دموکراسی در ترکیه نوشت که از سوی دیگر نویسندگان جهان نظیر گونتر گراس، ژوزه ساراماگو، آرتور میلر و اومبرتو اکو به امضا رسید. او در آن زمان گفته بود:

«در ترکیه، نویسندگان به شکارهایی می‌مانند که در حال دویدن هستند، اما نمی‌دانند که دقیقاً چه زمانی شکارچیان شلیک می‌کنند. این عدم قطعیت برای اعمال فشار واقعی بر نویسندگان ایجاد شده است.»

در سال ۲۰۰۰، مقاله‌ای در هفته‌نامه اکتوئل نوشت و بار دیگر قدرت نظامیان در ترکیه را به چالش کشید که موجب تعقیب قضایی او شد. احمد آلتان در آن مقاله نوشت: «چه کسی کشور را اداره می‌کند؟ آیا ژنرال‌ها هستند که این کشور را اداره می‌کنند؟»

در ۲۰۰۷، یک روزنامه‌ اپوزیسیون با عنوان «طرف» تأسیس کرد و تا سال ۲۰۱۲ سردبیری آن را برعهده داشت. یک سال پس از تاسیس این روزنامه، مقاله‌ای را با عنوان «آه، برادرم» درباره کشتار ارامنه از سوی امپراتوری عثمانی نوشت که به اتهام «توهین به ملت ترکیه» بازداشت شد.

در سال ۲۰۱۱، جایزه صلح هرانت دینک را به دست آورد. هرانت دینک یک روزنامه‌نگار ترک ارمنی‌تبار بود که در سال ۲۰۰۷ به ‌دست یک ملی‌گرای ترک به ضرب گلوله در استانبول ترور و کشته شد.

نماد بازداشت‌شدگان پس از کودتای نافرجام

احمد آلتان در سال ۲۰۱۶، در جریان بازداشت‌های گسترده روشنفکران و اهالی رسانه، پس از یک اظهارنظر در تلویزیون، به اتهام مشارکت در کودتای نافرجام علیه دولت ترکیه بازداشت شد و دو سال بعد نیز به همراه نازلی ایلیجاق، دیگر نویسنده ترک، به حبس ابد محکوم گردید.

اما در روز پنجم ژوئیه گذشته، دیوان عالی ترکیه این حکم را لغو و اعلام کرد که این دو نویسنده نباید به اتهام تلاش برای کودتا محاکمه می‌شدند، بلکه اتهام آنان «کمک به یک گروه تروریستی» بوده که محکومیت آن کمتر است.

در روز دوشنبه چهارم نوامبر، شعبه ۲۶ دادگاه عالی کیفری استانبول، پس از دادرسی دوباره، احمد آلتان و نازلی ایلیجاق را به ترتیب به ده و سال نیم، و هشت سال و نه ماه زندان محکوم کرد و با توجه به سپری شدن سه سال زندان، دستور آزادی تحت نظارت قضایی آنان را صادر کرد.

او بلافاصله پس از آزادی از زندان و گذراندن ۱۱۳۸ روز حبس، گفت: «آنان [مقام‌های ترکیه] به گونه‌ای تلاش می‌کنند که روشنفکران از طرح پرسش‌ها پرهیز کنند. [اما] ما این پرسش‌ها را طرح می‌کنیم. ما دیده‌ایم که زندان چیست، اگر لازم باشد دوباره به آنجا بازمی‌گردیم. آنان باید به دولت قانون بازگردند. ما ترسی نداریم.»

دادگاه عالی کیفری استانبول همچنین محمد آلتان، روزنامه‌نگار و برادر احمد آلتان را نیز تبرئه کرد. اما آزادی خود احمد آلتان یک هفته بیشتر به طول نکشید و او در دوازدهم نوامبر بار دیگر با حکم قضایی زندانی شد. احمد آلتان در جایی گفته است: «محاکمه و زندانی شدن، بخشی از کار نویسندگی در ترکیه است.»

با این حال، او در آخرین کتابش نوشت:

«من برای شما از درون سلول زندان می‌نویسم. اما در زندان نیستم. من نویسنده‌ام... شما می‌توانید مرا زندانی کنید، اما نمی‌توانید مرا در زندان نگاه دارید. چون مثل همه نویسندگان، قدرت‌های جادویی دارم. به راحتی می‌توانم از دیوارها عبور کنم. دیوارگذر هستم.»