با انتشار روزنامه «قانون» در آبانماه امسال، برروی پیشخوان آمدن روزنامه «بهار» و رفع توقیف از روزنامه «شرق»، سه روزنامه که هریک به اندازهای از روزنامههای جناح حاکم جمهوری اسلامی ایران فاصله دارند، بر مطبوعات ایران افزوده شدهاند. اینجا و آنجا هم حالا صحبت از احتمال انتشار روزنامه «کارگزاران» است.
گرچه شماری از روزنامه نگاران منتقد و مستقل، همین رویدادها را هم به فال نیک گرفتند اما هنوز نمیدانند که افزایش شمار روزنامهها نشانهای از گشایش فضای مطبوعاتی است یا نه؟ به ویژه که همین روزنامه نگاران در کنار برخی تحلیلگران بر این نظرند که افزوده شدن بر شمار روزنامهها پیامد نیاز حکومت برای به پای صندوق آوردن رای دهندگان در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در تیرماه آینده است.
نگاه روزنامه نگاران به تغییر وضعیت مطبوعاتی چگونه است؟ روزنامه نگاران میتوانند از این جذر و مد به نفع تقویت جایگاه حرفهای و صنفی خود بهره ببرند؟ پیش از انتخابات آینده، جناحها و گرایشهای گوناگون سیاسی ایران به افزایش شمار روزنامهها چگونه مینگرند؟
این پرسشها را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتهایم: با عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار برنده جایزه آزادی مطبوعات گزارشگران بدون مرز در پاریس، در بلژیک علی مزروعی، روزنامه نگار اصلاحطلب و رییس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران، نهادی که در پی اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸حکومت ایران آن را غیرقانونی اعلام کرده و با سعید برزین، کارشناس و تحلیلگر محتوای رسانهها و مطبوعات ایران در لندن.
آقای عبدالرضا تاجیک، چه عواملی باعث شده که حکومت ایران اجازه دهد نشریات جدیدی وارد فضای مطبوعاتی شود یا مطبوعاتی که توقیف شده بودند دو مرتبه امکان انتشار بیابند؟
عبدالرضا تاجیک: در این خصوص باید به دو عامل داخلی و خارجی توجه کنیم. در زمینه عامل خارجی باید به موضوع بررسی وضعیت حقوق بشر و آزادی بیان در ایران دقت کنیم. ایران در سالهای گذشته تحت فشار مجامع بینالمللی بوده ولی در ماههای اخیر با توجه به گزارشهای آقای احمد شهید (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران) و محکومیت ایران در سازمان ملل متحد این نقش مجامع بینالمللی کمی پررنگتر شده.
بنابراین من فکر میکنم جمهوری اسلامی با این اقدام تلاش میکند که (علائم و ) پالسهای مثبتی را به مجامع بینالمللی ارائه دهد همانطور که در یک مقطع هم ما شاهد بودیم با آزادی برخی زندانیان که دوران محکومیتشان رو به پایان بود و یا وابستگی به گروههای سیاسی نداشتند سعی کرد این پالس را هم ارائه دهد. از سوی دیگر من فکر میکنم با توجه به انتخابات پیش رو در سال ۹۲، حاکمیت سعی میکند به نحوی نشان دهد که این انتخابات با معیارهای جهانی که یکی از آن معیارها داشتن رسانههای آزاد است، همخوانی دارد. اما در حوزه داخلی از آنجا که حاکمیت ایران یکدست نیست، این چنددستگیها باعث شده که گاهگداری مطبوعات ما یک فضای تنفسی موقت پیدا کنند.
آقای مزروعی، آقای تاجیک اشاره کردند به یکدست نبودن جناحی در ایران. حالا با توجه به این نکته طیف راست چگونه عمل میکند و برعکس، طیف مطبوعات منتقدتر چگونه ظاهر میشوند؟
علی مزروعی: اینکه در ایران یک نقشه مطبوعاتی وجود داشته باشد و ما فکر کنیم که زیاد شدن مطبوعات بر اساس یک نقشهاست، نه چنین چیزی نیست. چون الان آنقدر تفرقه و تشتت در حاکمیت وجود دارد که نمیشود گفت اینها حاصل مثلا یک برنامه ریزی یا نقشه است. یک شرایط اقتضایی باعث میشود که حالا یک مطبعهای باز شود و یک مطبوعهای بسته شود. خیلی حساب کتاب ندارد.
اما (درباره) سوالی که شما کردید، میدانید مطبوعات راست کلا زیر سقفی که برایشان حاکمیت تعریف کرده عمل میکنند و خط قرمزهای بسیار مشخصی را رعایت میکنند. البته در درون خودشان هم دچار اختلاف تحلیل و خطوط مختلفی شدند. الان میدانید که جناح راست سه پاره شده و مطبوعاتی که وجود دارند به نوعی این پارگی را نمایندگی میکنند و نزدیک انتخابات آینده آن خط دلخواه خودشان را پیگیری کنند.
جنگ قدرتی را در درون خودشان دارند نمایندگی میکنند تا بتوانند از شرایط انتخاباتی آینده بهره ببرند. اما مطبوعات منتقد خط قرمزهایی و ملاحظاتی که برایشان وجود دارد خیلی زیادتر است. حتی چارچوبی که آنها بایست توی آن حرکت کنند بسیار بسیار مضیق است. یعنی شما تصورش را بکنید از اینکه نمیتوانند اسم آقای کروبی و آقای موسوی را ببرند و نمیتوانند راجع به مساله هستهای بحث کنند و اخیرا حتی نمیتوانند قیمت طلا و ارز را به صورت روزانه اعلام کنند. اینها محدودیتهایی است که بر آنها اعمال میشود. سانسور و این که در یک شرایط بسیار بسیار سختی اینها دارند.
قدیم میگفتیم در ایران کار مطبوعاتی کردن مثل این است که روی میدان مین بخواهی راه بروی و نقشهای هم از این میدان مین نداشته باشی. برای مطبوعات منتقد چنین هست و کافیاست با کوچکترین بهانهای با آنها برخورد شود. همانطور که میدانید در مورد شرق با یک کاریکاتوری آن را توقیف کردند و حالا بعد سه ماه به آن اجازه دادند (دوباره منتشر شود). اما میدانید که وقتی یک مطبوعه بازار پیدا میکند هرگونه توقف انتشارشان بازارش را به شدت ضربه میزند.
به هر حال من فکر نمیکنم که این چند تا مطبوعه را که جدا از طیف مطبوعات حکومتی است بشود نشانهای از گشایش فضا گرفت و این که یک گشایشی دارد در فضای سیاسی ایران به وجود میآید.
آقای سعید برزین، آقای مزروعی میگویند که محدودیتها همچنان باقی است علیرغم وضعیت جیدی که هست. انتظارات حداقلی و حداکثری از وضعیت جدید مطبوعات چه میتواند باشد. اگر هم تجربههای قبلی را مبنا بدانیم نتیجه این که چند نشریه اجازه داده شده که منتشر شوند چیست؟
سعید برزین: من تایید میکنم که نبودن قواعد بازی و خودکامگی در تصمیمگیری به طور کلی بر شرایط مطبوعات ایران حاکم است. این قابل پذیرش است.
اما من فکرمیکم ما الان در چارچوب داغ کردن تنور انتخابات هستیم. پروسهای را میبینم که معمولا قبل از انتخابات به وجود میآید و الان هم دارد ظاهر میشود. یعنی بازکردن جو رسانهای که پیامدهای دوگانهای همیشه در شرایط سیاسی ایران داشته. یک طرف قضیه این است که جو رسانهای را باز میکنند. احساسات سیاسی را تحریک میکنند، هیجان به وجود میآورند و به امید افزایش شرکت مردم در انتخابات و تحکیم پایگاههای نظام. تاکید بر سودآوری این روش کار بارها از طرف آقای خامنهای تکرار شده. گفتهاند که رای میلیونی که مردم میآیند در انتخابات میدهند این رای برای جمهوری اسلامی برای اعتقاد به نظام است و این رای برای نظام فوقالعاده مهم و افتخارآمیز است. این یک طرف قضیه است.
ولی طرف دیگر قضیه این است که این (اقدام) یک عامل ریسک را هم همراه دارد. یعنی بازکردن جو اجتماعی و رسانهای همانطورکه جناب مزروعی گفتند عمدتا خلاف روش کار حکومت است و این فرصتی را ایجاد میکند برای کسانی که میخواهند وضع موجود را تغییر دهند، وارد صحنه شوند و تاکتیک های سیاسیشان را اجرا کنند.
ایجاد جنبش سبز که به اصطلاح جنبش اصلاحات را به طبقه متوسط ایران پیوند زد حاصل همین فضاهای محدود سیاسی بوده با یک فضای محدود رسانهای آغاز شد. به معنای دیگر بازشدن فضای سیاسی، شرایط غیرقابل پیشبینی و شرایط جدیدی را به وجود بیاورد که حتی میتواند برای حکومت خطرناک باشد.
اما حکومت مجبور است برای این که پایگاههای خودش را تحکیم کند و برای اینکه مشارکت را به نحوی بالا ببرد و برای اینکه خودنمایی مشروعیت را به وجود بیاورد این جو را باز کند.
آقای تاجیک، آقای برزین از دولبه بودن این شمشیر تغییر وضعیت مطبوعاتی صحبت کردند و خطرهایی که میتواند در پی داشته باشد در عین حال که سودهایی را هم برای نظام در بر دارد. آیا حکومت ایران با توجه به وضعیت اقتصادی و اصطکاکهای جناحی در درون خود نظام از انتشار نشریات جدید نگران نباید باشد؟
ببینید، قطعا من فکر میکنم نگرانی وجود دارد ولی من باز تاکید میکنم به صحبت اولم که وجود اختلافات و یکدست نبودن حاکمیت باعث شده که در یک جاهایی این فضای تنفسی موقت برای مطبوعات ایجاد شود و خودش را تحمیل کند بر حاکمیت.
در کنار این موضوع هم اشاره میکنم به صحبتهای آقای مزروعی و بخش سانسور و اینکه مطبوعات مجبورند در زیر یک خط حرکت کنند و با دستورالعملهای مدامی که از طرف شورای امنیت ملی به صورت مکتوب یا به صورت توضیحات یا پیشنهاداتی که جنبه اجبار هم دارد باید در زیر خط حرکت کنند و به برخی مسایل نپردازند و یا به برخی مسایل حتی به گونهای باید بپردازند. اما در کنار این موضوع که لازم بود اشاره کنم یک نکته دیگر هم وجود دارد.
حکومت ایران با توجه به قانون مطبوعات و اهرمهای قانونی که دارد به شکلی مطبوعات را سعی میکند کنترل کند. از یک سرکوب قانونی استفاده میکند. و با استفاده از این مساله هر آن که احتمال دهد که مطبوعات یا هر نشریهای میتواند برایش خطرساز باشد یا ضربهای را به ثباتش وارد کند با آن برخورد میکند. همانطور که در گذشته نیز مشاهده کردیم، نزدیک انتخابات برخی از مطبوعات که وابستگی حتی حزبی و سیاسی هم داشتند توقیف شدند و از ادامه انتشار باز ماندند.
آقای مزروعی، در انتخابات قبلی میزان حملات لفظی به حدی بالا بود به خصوص در صدا و سیما که رهبر جمهوری اسلامی ایران پیامدهای انتخابات و دشمنیهای بعدی را و اعتراضهای خیابانی را معلول آن دانستند. آیا نشانههایی دیده میشود که حلقه نزدیک به رهبر پیش این انتخابات تمهیداتی برای تکرار نشدن آن گونه حملات اندیشیده باشند؟
در قانون انتخابات که مجلس نهم تصویب کرد یکی از موادش این است که مناظرههای تلویزیونی به صورت مستقیم پخش نکند صدا و سیما...
مقصودم مطبوعات است، حالا برای مناظره های تلویزیونی که آمدند یک قانون گذراندند ...
نه دفعه قبل مطبوعات خیلی نقشی در این جریان نداشتند. بیشتر آن بحث معطوف به همین مناظرههای صدا وسیما بود. اگر بخواهیم یک کمی بحث فنی کنیم الان تیراژ مطبوعات در ایران بسیار تیراژ پایین است و اصلا مطبوعات به نظر من خیلی نقش چندانی در گرم کردن تنور انتخابات حداقل در میان توده مردم ندارند. این نقش را بیشتر صدا و سیما ایفا میکند.
مطبوعات اگر هم اثری داشته باشند بیشتر در میان نخبگان است که آنها مرجعشان مطبوعات است. به هر حال من تاثیرگذاری مطبوعات را در این مساله که شما گفتید چه در گذشته و حال جدی نمیدانم و مطبوعات خیلی نقش چندانی در برانگیختن مردم برای انتخابات ندارند.
آقای برزین، شما اول بگویید در مورد این نکتهای که آقای مزروعی گفتند چه فکر میکنید؟ تمایزی که قایل شدند بین نقش صدا و سیما و نقش مطبوعات و اینکه هنوز هم صدا و سیما موثر است نه مطبوعات.
فضای رسانهای ایران الان فضای یک صدایی نیست. یعنی درست است قدرت اصلی در دست صدا و سیما و دولت است، حکومت حدود یک میلیارد دلار بودجه رسانهای دارد و به نظر من شاید صدها میلیارد دیگر از طرق دیگر خرج فعالیتهای اینترنتی و جنگ رسانهای میکند و دست بالا را هم دارد. اما مساله این است که در دور معاصر ایجاد فضای مطلق دیگر امکانپذیر نیست. یعنی صداها وحرفها وگفتارها میپیچند و منعکس میشوند در فضای رسانهای. درست است رسانه دولتی دست بالا را دارد به لحاظ امکانات ولی به هر حال گفتمان سیاسی در جریان است. آن نکتهای که به نظر من جناب مزروعی اشاره کردند.
آقای برزین، حالا انتخابات دورههای قبل ریاست جمهوری چه چیزی را آموخته درباره ریشه و پیآمد تغییر فضای مطبوعاتی در این گونه موارد و مخاطراتی که این کار برای حکومت دارد؟
من فکر میکنم که اگر مقایسهای بخواهیم بکنیم در قبال شرایط فعلی و شرایط سابق، میبینیم که هر بار همین سوالها هنگام انتخابات مطرح میشود. یعنی نقش مطبوعات، تحرک فعالین سیاسی ایران که حکومت حاضر است جو را باز کند و جوابش هم بر میگردد به همان نکتهای که جناب تاجیک گفتند یعنی وجود اختلاف و فضای تنفسی.
به خاطر اینکه ماهیت رژیم جمهوری اسلامی چند قطبی است. یعنی یک قطب مطلق وجود ندارد. قطبهای مختلف قدرت با هم در جنگ هستند و حاصل این جنگ وجود فضایی برای تنفس سیاسی است، برای شکل گرفتن گفتگوی سیاسی است، برای شکل گرفتن نوعی سنت سیاسی است که در این فضا نیروهای اپوزیسیون هم میتوانند حضوری داشته باشند.
آقای برزین، با توجه به اینکه این فرصتی که برای اپوزیسیون فراهم میشود چندان قاعدتا نباید خوشایند حکومت باشد چرا حکومت چنین مخاطرهای را میپذیرد؟
مساله انتخابات برای حکومت هم تهدید است هم فرصت. یعنی اگر بتواند نیروی وسیعی از مردم را در انتخابات ریاست جمهوری و یا انتخابات مجلس شرکت دهد مشروعیت برای حکومت به وجود میآورد و این مشروعیت بنا بر هر معادله سیاسی ساده نشانی از قدرتش خواهد بود و میزان مقاومتی که میتواند در برابر مخالفینش در خارج و داخل بکند. پس طبیعی است که باید بیاید ارزیابی کند که میزان تهدید چقدر است، میزان فرصت چقدر است و شکل مدیریت معقولی که به قطببندی شدن جامعه نیانجامد، مثل انتخابات قبلی و مناظرات گلادیاتوری که در تلویزیون میکردند و از یک جو محدود بسته دو قدرت سیاسی و دو فرد متشخص سیاسی را در صحنه تلویزیون مثل دو گلادیاتور به جان هم میانداختند مدیریت عاقلانه قضیه نبود.
پس من فکر میکنم حکومت بیاید ارزیابی کند که تا چه حد جو را باز کند که به مشارکت بیشتر بیانجامد و از چه روشهایی پرهیز کند که موقعیت سیاسی خودش را به خطر نیاندازد.
آقای تاجیک، با توجه به این محدودیتهای سیاسی که شما صحبتش را کردید و آقای مزروعی و آقای برزین صحبت کردند و همینطور سانسور، تا چه حد روزنامه نگاران دستشان باز است برای ارائه خبرها و تحلیلهای آزاد و مستقل؟
موضوع را به دو بخش تقسیم میکنم. یک بخش برخورد روزنامه نگاران با حاکمیت است و یک بخش برخورد روزنامه نگاران با صاحبان مطبوعاتی که در حال انتشار هستند یا میخواهند منتشر شوند.
در ارتباط با برخورد روزنامه نگاران و حاکمیت باید دقت کنید که امروز تعدادی از روزنامه نگاران در زندان هستند و تعداد دیگری محدودیت دارند برای فعالیت. به این شکل که این روزنامه نگاران نمیتوانند در رسانههایی که دوره انتشارشان روزانه است یا حداقل هفتگی هست فعالیت داشته باشند و حاضر باشند. به همین دلیل یا رفتهاند در رسانههایی که دوره انتشارشان ماهانه است یا فصلنامه است و یا تخصصشان سیاسی نیست و عموما به مسایل دیگر میپردازند. به همین دلیل شما میبینید در رسانههایی که دوره انتشارشان روزانه است خبرنگارانی وارد شدهاند که تجربه کمتری دارند یا کمتر سیاسی هستند و اینها فعالیتشان بیشتر شده و فضای بیشتری را به خودشان اختصاص دادهاند.
در ارتباط با موضوع دیگر که بخش روزنامه نگاران و صاحبان رسانههاست من به این نکته اشاره میکنم که از آنجا که هر صاحب رسانه تلاش میکند و سعی میکند که رسانهاش را حفظ کند هم به دلایل اقتصادی و هم به دلایل مسایل سیاسی و نمیخواهد با حاکمیت اسطکاک پیدا کند سعی میکند کمتر از روزنامه نگارانی استفاده کند که سیاسی هستند؛ و یا حرفهای هستند و در این حوزه صاحب سبک و روش هستند. به همین دلیل آنها محدود میشوند و این محدودیتها باعث میشود که سطح اخبار و تحلیلها کاهش پیدا کند و دیگر روزنامه نگاران آن امکان را برای فعالیتشان نداشته باشند.
یعنی بحث امنیت شغلی هم در اینجا قرار میگیرد. برای این که یک روزنامه نگار سعی میکند امنیت شغلیاش را حفظ کند و برای اینکه در آن حوزههای محدود که هم حاکمیت برایش محدودیت ایجاد نکند و هم صاحبان رسانه برایش محدودیت ایجاد نکنند، سعی میکند سطح تحلیلها و اخبارش را متناسب کند با همان خطوط قرمزی که وجود دارد.
آقای مزروعی، با این اوصاف با توجه به فضای مطبوعاتی پیش از رایگیریهای قبلی که شما مشاهده کردید، روزنامه نگاران با چگونه رفتاری میتوانند از فرصت استفاده کنند برای تثبیت موقعیت حرفهای و صنفی خودشان؟ همانطور که جناحهای سیاسی برای خودشان میخواهند استفاده کنند از فضا، روزنامه نگاران چگونه میتوانند از فضا برای تثبیت جایگاه خودشان بهره ببرند؟
پاسخ دادن به این سوال بسیار مشکل است. برای اینکه همانطور که میدانید تنها نهاد صنفی که روزنامه نگاران در سالهای اخیر برای خودشان داشتند به نام «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» را بعد از انتخابات به صورت غیرقانونی دفترش را پلمب کردند و از فعالیت باز داشتند. بعد از آن هم روزنامه نگاران تا حالا موفق نشدهاند برای خودشان نهادی داشته باشند و بتوانند برای پشتیبانی صنفی خودشان استفاده کنند.
بخش زیادی از روزنامه نگاران همانطورکه آقای تاجیک گفتند یا در زنداناند یا خانه نشین شدهاند و یا بخشیشان مجبور شدهاند به خارج از کشور مهاجرت کنند. عمده روزنامه نگارانی که مشغول کارند روزنامه نگاران تازه کاری هستند که بایستی یک دورانی را بگذرانند که خودشان را تثبیت کنند و خودشان را پیدا کنند.
در عین حال این را بگویم که با همه این سختیها و مشکلات روزنامه نگاران ایرانی توانستهاند به گونهای پایگاه خودشان را در جامعه تثبیت کنند. چهرههای شناخته شده آنها مورد احترام جامعه هستند. به خصوص الان از طریق اینترنت و فضای مجازی سعی کردند حضور خودشان را در جامعه حفظ کنند.
به هر حال اگر یک کمی فضا باز شود و امکان بدهد جامعه روزنامه نگاری ایران به صورت خیلی زندهای شکل میگیرد. ولی برای کسانی که الان در کار روزنامه نگاری هستند به خصوص در نشریات نسبتا مستقل این یک کار تجربی است و به طور کلی میتوانم بگویم که
در واقع یک ادبیات و طرز کاری را یاد گرفتهاند که بتوانند بر فراز همه این ملاحظات و مشکلات و محدودیتها آن پیامی را که بایستی به جامعه برسانند برسانند. و میشود گفت که در تاریخ معاصر ایران به همین دلیل روزنامه نگاران در همه تغییر تحولات انجام شده نقش عمدهای داشتند و اینها بودند که جامعه را به حرکت درآوردند و حتی در دوره اصلاحات و همین به وجود آمدن جنبش سبز یکی از نقشهای اصلی به عهده روزنامه نگاران بود.
به همین دلیل هم بیشترین هزینه بر دوش اینها گذاشته شده. الان هم که میدانید نزدیک به ۴۰ نفر از روزنامه نگاران شاخص ایران در زندان به سر میبرند به دلیل همین نقشی که در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران داشتند.
آقای برزین، سوال آخر از شما. واکنش نیروهای سیاسی که شما در موردش صحبت کردید به مساله باز شدن فضای مطبوعاتی چیست؟ الگوهای رفتاری که قبلا تشکلات حاکم و محکوم و خود حکومت و مخالفان و منتقدانش نشان دادند چه جوری است در مورد اینکه شانس این که فضا بسته تر شود بیشتر است یا اینکه اندکی گشایش بیشتری باشد، محتمل تر است؟
من فکر میکنم که برای گروههای سیاسی چه در حکومت و چه در اپوزیسیون، چه در داخل و چه در خارج، مساله باز شدن جو سیاسی یک مساله پیچیده و معمایی است. به صورت معما با آن برخورد میکنند. هربار هم که این مساله پیش میآید همین سوالها و همین جوابها دوباره تکرار میشود.
اگر نیروهای برانداز جمهوری اسلامی را نگاه کنیم، کسانی که میخواهند تمام نهادهای اجتماعی و حکومتی را فرو بریزند و از صفر شروع کنند خب اینها بازشدن جو رسانهای یا وجود هر نوع فضای سیاسی را رد میکنند و این را یک جنگ زرگری و ساختگی میدانند و برای فریب افکار عمومی ارزیابی میکنند.
مثلا نیروهای مجاهدین خلق، نیروهای طرفدار آقای رضا پهلوی، نیروهای چپ مسلح... اینها را که ارزیابی میکنید اصلا برایشان چه به لحاظ تاکتیک و چه به لحاظ استراتژیک بازشدن جو مطبوعاتی برایشان مطرح نیست.
نیروهای داخل حکومت، اصولگرایان هم محتاطانه با مساله برخورد میکنند همانطور که دوستان گفتند. یعنی نگران پیامد بازکردن جو هستند ولی در عین حال میخواهند و علاقمند هستند که در شرایط مدیریت شده جو را به شکلی باز کنند که فرصتهای مشروعیت سیاسی را برایشان فراهم کند.
به نظر من مشکلترین موضع مال اصلاحطلبان است. چون اینها باید میزان فاصله و نزدیکی خودشان را با حکومت در چنین شرایطی مشخص کنند و سختترین موضع سیاسی را اینها باید حل کنند. یعنی به نحوی بتوانند وارد این پروسه محدود شوند که با رعایت قوانینی که بر آنها تحمیل میشود بتوانند شرایط موجود را اندکی تغییر دهند و به یک وضع مطلوبتری پیش ببرد.
به نظر من این سه روند به طور کلی قاعدهای است که در قبال بازشدن جو رسانهای اصولا در ایران وجود داشته و دارد.
گرچه شماری از روزنامه نگاران منتقد و مستقل، همین رویدادها را هم به فال نیک گرفتند اما هنوز نمیدانند که افزایش شمار روزنامهها نشانهای از گشایش فضای مطبوعاتی است یا نه؟ به ویژه که همین روزنامه نگاران در کنار برخی تحلیلگران بر این نظرند که افزوده شدن بر شمار روزنامهها پیامد نیاز حکومت برای به پای صندوق آوردن رای دهندگان در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در تیرماه آینده است.
نگاه روزنامه نگاران به تغییر وضعیت مطبوعاتی چگونه است؟ روزنامه نگاران میتوانند از این جذر و مد به نفع تقویت جایگاه حرفهای و صنفی خود بهره ببرند؟ پیش از انتخابات آینده، جناحها و گرایشهای گوناگون سیاسی ایران به افزایش شمار روزنامهها چگونه مینگرند؟
این پرسشها را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتهایم: با عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار برنده جایزه آزادی مطبوعات گزارشگران بدون مرز در پاریس، در بلژیک علی مزروعی، روزنامه نگار اصلاحطلب و رییس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران، نهادی که در پی اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸حکومت ایران آن را غیرقانونی اعلام کرده و با سعید برزین، کارشناس و تحلیلگر محتوای رسانهها و مطبوعات ایران در لندن.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای عبدالرضا تاجیک، چه عواملی باعث شده که حکومت ایران اجازه دهد نشریات جدیدی وارد فضای مطبوعاتی شود یا مطبوعاتی که توقیف شده بودند دو مرتبه امکان انتشار بیابند؟
جمهوری اسلامی با این اقدام (اجازه انتشار و رفع توقیف از رورنامه ها) تلاش میکند که پالسهای مثبتی را به مجامع بینالمللی ارائه دهدعبدالرضا تاجیک برنده جایزه «گزارشگران بدون مرز» (پاریس)
عبدالرضا تاجیک: در این خصوص باید به دو عامل داخلی و خارجی توجه کنیم. در زمینه عامل خارجی باید به موضوع بررسی وضعیت حقوق بشر و آزادی بیان در ایران دقت کنیم. ایران در سالهای گذشته تحت فشار مجامع بینالمللی بوده ولی در ماههای اخیر با توجه به گزارشهای آقای احمد شهید (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران) و محکومیت ایران در سازمان ملل متحد این نقش مجامع بینالمللی کمی پررنگتر شده.
بنابراین من فکر میکنم جمهوری اسلامی با این اقدام تلاش میکند که (علائم و ) پالسهای مثبتی را به مجامع بینالمللی ارائه دهد همانطور که در یک مقطع هم ما شاهد بودیم با آزادی برخی زندانیان که دوران محکومیتشان رو به پایان بود و یا وابستگی به گروههای سیاسی نداشتند سعی کرد این پالس را هم ارائه دهد. از سوی دیگر من فکر میکنم با توجه به انتخابات پیش رو در سال ۹۲، حاکمیت سعی میکند به نحوی نشان دهد که این انتخابات با معیارهای جهانی که یکی از آن معیارها داشتن رسانههای آزاد است، همخوانی دارد. اما در حوزه داخلی از آنجا که حاکمیت ایران یکدست نیست، این چنددستگیها باعث شده که گاهگداری مطبوعات ما یک فضای تنفسی موقت پیدا کنند.
آقای مزروعی، آقای تاجیک اشاره کردند به یکدست نبودن جناحی در ایران. حالا با توجه به این نکته طیف راست چگونه عمل میکند و برعکس، طیف مطبوعات منتقدتر چگونه ظاهر میشوند؟
فکر نمیکنم که این چند تا مطبوعه را که جدا از طیف مطبوعات حکومتی است بشود نشانهای از گشایش فضا گرفت.علی مزروعی رئیس «انجمن صنفی روزنامه نگاران» (بلژیک)
علی مزروعی: اینکه در ایران یک نقشه مطبوعاتی وجود داشته باشد و ما فکر کنیم که زیاد شدن مطبوعات بر اساس یک نقشهاست، نه چنین چیزی نیست. چون الان آنقدر تفرقه و تشتت در حاکمیت وجود دارد که نمیشود گفت اینها حاصل مثلا یک برنامه ریزی یا نقشه است. یک شرایط اقتضایی باعث میشود که حالا یک مطبعهای باز شود و یک مطبوعهای بسته شود. خیلی حساب کتاب ندارد.
اما (درباره) سوالی که شما کردید، میدانید مطبوعات راست کلا زیر سقفی که برایشان حاکمیت تعریف کرده عمل میکنند و خط قرمزهای بسیار مشخصی را رعایت میکنند. البته در درون خودشان هم دچار اختلاف تحلیل و خطوط مختلفی شدند. الان میدانید که جناح راست سه پاره شده و مطبوعاتی که وجود دارند به نوعی این پارگی را نمایندگی میکنند و نزدیک انتخابات آینده آن خط دلخواه خودشان را پیگیری کنند.
جنگ قدرتی را در درون خودشان دارند نمایندگی میکنند تا بتوانند از شرایط انتخاباتی آینده بهره ببرند. اما مطبوعات منتقد خط قرمزهایی و ملاحظاتی که برایشان وجود دارد خیلی زیادتر است. حتی چارچوبی که آنها بایست توی آن حرکت کنند بسیار بسیار مضیق است. یعنی شما تصورش را بکنید از اینکه نمیتوانند اسم آقای کروبی و آقای موسوی را ببرند و نمیتوانند راجع به مساله هستهای بحث کنند و اخیرا حتی نمیتوانند قیمت طلا و ارز را به صورت روزانه اعلام کنند. اینها محدودیتهایی است که بر آنها اعمال میشود. سانسور و این که در یک شرایط بسیار بسیار سختی اینها دارند.
قدیم میگفتیم در ایران کار مطبوعاتی کردن مثل این است که روی میدان مین بخواهی راه بروی و نقشهای هم از این میدان مین نداشته باشی. برای مطبوعات منتقد چنین هست و کافیاست با کوچکترین بهانهای با آنها برخورد شود. همانطور که میدانید در مورد شرق با یک کاریکاتوری آن را توقیف کردند و حالا بعد سه ماه به آن اجازه دادند (دوباره منتشر شود). اما میدانید که وقتی یک مطبوعه بازار پیدا میکند هرگونه توقف انتشارشان بازارش را به شدت ضربه میزند.
به هر حال من فکر نمیکنم که این چند تا مطبوعه را که جدا از طیف مطبوعات حکومتی است بشود نشانهای از گشایش فضا گرفت و این که یک گشایشی دارد در فضای سیاسی ایران به وجود میآید.
آقای سعید برزین، آقای مزروعی میگویند که محدودیتها همچنان باقی است علیرغم وضعیت جیدی که هست. انتظارات حداقلی و حداکثری از وضعیت جدید مطبوعات چه میتواند باشد. اگر هم تجربههای قبلی را مبنا بدانیم نتیجه این که چند نشریه اجازه داده شده که منتشر شوند چیست؟
ایجاد «جنبش سبز» که «جنبش اصلاحات» را به طبقه متوسط ایران پیوند زد حاصل همین فضاهای محدود سیاسی بوده با یک فضای محدود رسانهای آغاز شد. به معنای دیگر بازشدن فضای سیاسی، شرایط غیرقابل پیشبینی و شرایط جدیدی را به وجود بیاورد که حتی میتواند برای حکومت خطرناک باشد.سعید برزین تحلیلگر محتوای رسانه ها و مطبوعات ایران (لندن)
سعید برزین: من تایید میکنم که نبودن قواعد بازی و خودکامگی در تصمیمگیری به طور کلی بر شرایط مطبوعات ایران حاکم است. این قابل پذیرش است.
اما من فکرمیکم ما الان در چارچوب داغ کردن تنور انتخابات هستیم. پروسهای را میبینم که معمولا قبل از انتخابات به وجود میآید و الان هم دارد ظاهر میشود. یعنی بازکردن جو رسانهای که پیامدهای دوگانهای همیشه در شرایط سیاسی ایران داشته. یک طرف قضیه این است که جو رسانهای را باز میکنند. احساسات سیاسی را تحریک میکنند، هیجان به وجود میآورند و به امید افزایش شرکت مردم در انتخابات و تحکیم پایگاههای نظام. تاکید بر سودآوری این روش کار بارها از طرف آقای خامنهای تکرار شده. گفتهاند که رای میلیونی که مردم میآیند در انتخابات میدهند این رای برای جمهوری اسلامی برای اعتقاد به نظام است و این رای برای نظام فوقالعاده مهم و افتخارآمیز است. این یک طرف قضیه است.
ولی طرف دیگر قضیه این است که این (اقدام) یک عامل ریسک را هم همراه دارد. یعنی بازکردن جو اجتماعی و رسانهای همانطورکه جناب مزروعی گفتند عمدتا خلاف روش کار حکومت است و این فرصتی را ایجاد میکند برای کسانی که میخواهند وضع موجود را تغییر دهند، وارد صحنه شوند و تاکتیک های سیاسیشان را اجرا کنند.
ایجاد جنبش سبز که به اصطلاح جنبش اصلاحات را به طبقه متوسط ایران پیوند زد حاصل همین فضاهای محدود سیاسی بوده با یک فضای محدود رسانهای آغاز شد. به معنای دیگر بازشدن فضای سیاسی، شرایط غیرقابل پیشبینی و شرایط جدیدی را به وجود بیاورد که حتی میتواند برای حکومت خطرناک باشد.
اما حکومت مجبور است برای این که پایگاههای خودش را تحکیم کند و برای اینکه مشارکت را به نحوی بالا ببرد و برای اینکه خودنمایی مشروعیت را به وجود بیاورد این جو را باز کند.
آقای تاجیک، آقای برزین از دولبه بودن این شمشیر تغییر وضعیت مطبوعاتی صحبت کردند و خطرهایی که میتواند در پی داشته باشد در عین حال که سودهایی را هم برای نظام در بر دارد. آیا حکومت ایران با توجه به وضعیت اقتصادی و اصطکاکهای جناحی در درون خود نظام از انتشار نشریات جدید نگران نباید باشد؟
وجود اختلافات و یکدست نبودن حاکمیت باعث شده که در یک جاهایی این فضای تنفسی موقت برای مطبوعات ایجاد شود و خودش را تحمیل کند بر حاکمیت.عبدالرضا تاجیک
ببینید، قطعا من فکر میکنم نگرانی وجود دارد ولی من باز تاکید میکنم به صحبت اولم که وجود اختلافات و یکدست نبودن حاکمیت باعث شده که در یک جاهایی این فضای تنفسی موقت برای مطبوعات ایجاد شود و خودش را تحمیل کند بر حاکمیت.
در کنار این موضوع هم اشاره میکنم به صحبتهای آقای مزروعی و بخش سانسور و اینکه مطبوعات مجبورند در زیر یک خط حرکت کنند و با دستورالعملهای مدامی که از طرف شورای امنیت ملی به صورت مکتوب یا به صورت توضیحات یا پیشنهاداتی که جنبه اجبار هم دارد باید در زیر خط حرکت کنند و به برخی مسایل نپردازند و یا به برخی مسایل حتی به گونهای باید بپردازند. اما در کنار این موضوع که لازم بود اشاره کنم یک نکته دیگر هم وجود دارد.
حکومت ایران با توجه به قانون مطبوعات و اهرمهای قانونی که دارد به شکلی مطبوعات را سعی میکند کنترل کند. از یک سرکوب قانونی استفاده میکند. و با استفاده از این مساله هر آن که احتمال دهد که مطبوعات یا هر نشریهای میتواند برایش خطرساز باشد یا ضربهای را به ثباتش وارد کند با آن برخورد میکند. همانطور که در گذشته نیز مشاهده کردیم، نزدیک انتخابات برخی از مطبوعات که وابستگی حتی حزبی و سیاسی هم داشتند توقیف شدند و از ادامه انتشار باز ماندند.
فکر نمیکنم که این چند تا مطبوعه را که جدا از طیف مطبوعات حکومتی است بشود نشانهای از گشایش فضا گرفت و این که یک گشایشی دارد در فضای سیاسی ایران به وجود میآید.علی مزروعی
آقای مزروعی، در انتخابات قبلی میزان حملات لفظی به حدی بالا بود به خصوص در صدا و سیما که رهبر جمهوری اسلامی ایران پیامدهای انتخابات و دشمنیهای بعدی را و اعتراضهای خیابانی را معلول آن دانستند. آیا نشانههایی دیده میشود که حلقه نزدیک به رهبر پیش این انتخابات تمهیداتی برای تکرار نشدن آن گونه حملات اندیشیده باشند؟
در قانون انتخابات که مجلس نهم تصویب کرد یکی از موادش این است که مناظرههای تلویزیونی به صورت مستقیم پخش نکند صدا و سیما...
مقصودم مطبوعات است، حالا برای مناظره های تلویزیونی که آمدند یک قانون گذراندند ...
نه دفعه قبل مطبوعات خیلی نقشی در این جریان نداشتند. بیشتر آن بحث معطوف به همین مناظرههای صدا وسیما بود. اگر بخواهیم یک کمی بحث فنی کنیم الان تیراژ مطبوعات در ایران بسیار تیراژ پایین است و اصلا مطبوعات به نظر من خیلی نقش چندانی در گرم کردن تنور انتخابات حداقل در میان توده مردم ندارند. این نقش را بیشتر صدا و سیما ایفا میکند.
مطبوعات اگر هم اثری داشته باشند بیشتر در میان نخبگان است که آنها مرجعشان مطبوعات است. به هر حال من تاثیرگذاری مطبوعات را در این مساله که شما گفتید چه در گذشته و حال جدی نمیدانم و مطبوعات خیلی نقش چندانی در برانگیختن مردم برای انتخابات ندارند.
آقای برزین، شما اول بگویید در مورد این نکتهای که آقای مزروعی گفتند چه فکر میکنید؟ تمایزی که قایل شدند بین نقش صدا و سیما و نقش مطبوعات و اینکه هنوز هم صدا و سیما موثر است نه مطبوعات.
فضای رسانهای ایران الان فضای یک صدایی نیست. یعنی درست است قدرت اصلی در دست صدا و سیما و دولت است، حکومت حدود یک میلیارد دلار بودجه رسانهای دارد و به نظر من شاید صدها میلیارد دیگر از طرق دیگر خرج فعالیتهای اینترنتی و جنگ رسانهای میکند و دست بالا را هم دارد. اما مساله این است که در دور معاصر ایجاد فضای مطلق دیگر امکانپذیر نیست. یعنی صداها وحرفها وگفتارها میپیچند و منعکس میشوند در فضای رسانهای. درست است رسانه دولتی دست بالا را دارد به لحاظ امکانات ولی به هر حال گفتمان سیاسی در جریان است. آن نکتهای که به نظر من جناب مزروعی اشاره کردند.
آقای برزین، حالا انتخابات دورههای قبل ریاست جمهوری چه چیزی را آموخته درباره ریشه و پیآمد تغییر فضای مطبوعاتی در این گونه موارد و مخاطراتی که این کار برای حکومت دارد؟
من فکر میکنم که اگر مقایسهای بخواهیم بکنیم در قبال شرایط فعلی و شرایط سابق، میبینیم که هر بار همین سوالها هنگام انتخابات مطرح میشود. یعنی نقش مطبوعات، تحرک فعالین سیاسی ایران که حکومت حاضر است جو را باز کند و جوابش هم بر میگردد به همان نکتهای که جناب تاجیک گفتند یعنی وجود اختلاف و فضای تنفسی.
به خاطر اینکه ماهیت رژیم جمهوری اسلامی چند قطبی است. یعنی یک قطب مطلق وجود ندارد. قطبهای مختلف قدرت با هم در جنگ هستند و حاصل این جنگ وجود فضایی برای تنفس سیاسی است، برای شکل گرفتن گفتگوی سیاسی است، برای شکل گرفتن نوعی سنت سیاسی است که در این فضا نیروهای اپوزیسیون هم میتوانند حضوری داشته باشند.
آقای برزین، با توجه به اینکه این فرصتی که برای اپوزیسیون فراهم میشود چندان قاعدتا نباید خوشایند حکومت باشد چرا حکومت چنین مخاطرهای را میپذیرد؟
طبیعی است که حکومت باید بیاید ارزیابی کند ... و شکل مدیریت معقولی را پیاده کند که به قطببندی شدن جامعه نیانجامد، مثل انتخابات قبلی و مناظرات گلادیاتوری که در تلویزیون میکردند.سعید برزین
مساله انتخابات برای حکومت هم تهدید است هم فرصت. یعنی اگر بتواند نیروی وسیعی از مردم را در انتخابات ریاست جمهوری و یا انتخابات مجلس شرکت دهد مشروعیت برای حکومت به وجود میآورد و این مشروعیت بنا بر هر معادله سیاسی ساده نشانی از قدرتش خواهد بود و میزان مقاومتی که میتواند در برابر مخالفینش در خارج و داخل بکند. پس طبیعی است که باید بیاید ارزیابی کند که میزان تهدید چقدر است، میزان فرصت چقدر است و شکل مدیریت معقولی که به قطببندی شدن جامعه نیانجامد، مثل انتخابات قبلی و مناظرات گلادیاتوری که در تلویزیون میکردند و از یک جو محدود بسته دو قدرت سیاسی و دو فرد متشخص سیاسی را در صحنه تلویزیون مثل دو گلادیاتور به جان هم میانداختند مدیریت عاقلانه قضیه نبود.
پس من فکر میکنم حکومت بیاید ارزیابی کند که تا چه حد جو را باز کند که به مشارکت بیشتر بیانجامد و از چه روشهایی پرهیز کند که موقعیت سیاسی خودش را به خطر نیاندازد.
آقای تاجیک، با توجه به این محدودیتهای سیاسی که شما صحبتش را کردید و آقای مزروعی و آقای برزین صحبت کردند و همینطور سانسور، تا چه حد روزنامه نگاران دستشان باز است برای ارائه خبرها و تحلیلهای آزاد و مستقل؟
روزنامه نگار (برای حفظ امنیت شغلی خود) سعی میکند سطح تحلیلها و اخبارش را متناسب کند با همان خطوط قرمزی که وجود دارد.عبدالرضا تاجیک
موضوع را به دو بخش تقسیم میکنم. یک بخش برخورد روزنامه نگاران با حاکمیت است و یک بخش برخورد روزنامه نگاران با صاحبان مطبوعاتی که در حال انتشار هستند یا میخواهند منتشر شوند.
در ارتباط با برخورد روزنامه نگاران و حاکمیت باید دقت کنید که امروز تعدادی از روزنامه نگاران در زندان هستند و تعداد دیگری محدودیت دارند برای فعالیت. به این شکل که این روزنامه نگاران نمیتوانند در رسانههایی که دوره انتشارشان روزانه است یا حداقل هفتگی هست فعالیت داشته باشند و حاضر باشند. به همین دلیل یا رفتهاند در رسانههایی که دوره انتشارشان ماهانه است یا فصلنامه است و یا تخصصشان سیاسی نیست و عموما به مسایل دیگر میپردازند. به همین دلیل شما میبینید در رسانههایی که دوره انتشارشان روزانه است خبرنگارانی وارد شدهاند که تجربه کمتری دارند یا کمتر سیاسی هستند و اینها فعالیتشان بیشتر شده و فضای بیشتری را به خودشان اختصاص دادهاند.
در ارتباط با موضوع دیگر که بخش روزنامه نگاران و صاحبان رسانههاست من به این نکته اشاره میکنم که از آنجا که هر صاحب رسانه تلاش میکند و سعی میکند که رسانهاش را حفظ کند هم به دلایل اقتصادی و هم به دلایل مسایل سیاسی و نمیخواهد با حاکمیت اسطکاک پیدا کند سعی میکند کمتر از روزنامه نگارانی استفاده کند که سیاسی هستند؛ و یا حرفهای هستند و در این حوزه صاحب سبک و روش هستند. به همین دلیل آنها محدود میشوند و این محدودیتها باعث میشود که سطح اخبار و تحلیلها کاهش پیدا کند و دیگر روزنامه نگاران آن امکان را برای فعالیتشان نداشته باشند.
یعنی بحث امنیت شغلی هم در اینجا قرار میگیرد. برای این که یک روزنامه نگار سعی میکند امنیت شغلیاش را حفظ کند و برای اینکه در آن حوزههای محدود که هم حاکمیت برایش محدودیت ایجاد نکند و هم صاحبان رسانه برایش محدودیت ایجاد نکنند، سعی میکند سطح تحلیلها و اخبارش را متناسب کند با همان خطوط قرمزی که وجود دارد.
آقای مزروعی، با این اوصاف با توجه به فضای مطبوعاتی پیش از رایگیریهای قبلی که شما مشاهده کردید، روزنامه نگاران با چگونه رفتاری میتوانند از فرصت استفاده کنند برای تثبیت موقعیت حرفهای و صنفی خودشان؟ همانطور که جناحهای سیاسی برای خودشان میخواهند استفاده کنند از فضا، روزنامه نگاران چگونه میتوانند از فضا برای تثبیت جایگاه خودشان بهره ببرند؟
پاسخ دادن به این سوال بسیار مشکل است. برای اینکه همانطور که میدانید تنها نهاد صنفی که روزنامه نگاران در سالهای اخیر برای خودشان داشتند به نام «انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران» را بعد از انتخابات به صورت غیرقانونی دفترش را پلمب کردند و از فعالیت باز داشتند. بعد از آن هم روزنامه نگاران تا حالا موفق نشدهاند برای خودشان نهادی داشته باشند و بتوانند برای پشتیبانی صنفی خودشان استفاده کنند.
بخش زیادی از روزنامه نگاران همانطورکه آقای تاجیک گفتند یا در زنداناند یا خانه نشین شدهاند و یا بخشیشان مجبور شدهاند به خارج از کشور مهاجرت کنند. عمده روزنامه نگارانی که مشغول کارند روزنامه نگاران تازه کاری هستند که بایستی یک دورانی را بگذرانند که خودشان را تثبیت کنند و خودشان را پیدا کنند.
در عین حال این را بگویم که با همه این سختیها و مشکلات روزنامه نگاران ایرانی توانستهاند به گونهای پایگاه خودشان را در جامعه تثبیت کنند. چهرههای شناخته شده آنها مورد احترام جامعه هستند. به خصوص الان از طریق اینترنت و فضای مجازی سعی کردند حضور خودشان را در جامعه حفظ کنند.
به هر حال اگر یک کمی فضا باز شود و امکان بدهد جامعه روزنامه نگاری ایران به صورت خیلی زندهای شکل میگیرد. ولی برای کسانی که الان در کار روزنامه نگاری هستند به خصوص در نشریات نسبتا مستقل این یک کار تجربی است و به طور کلی میتوانم بگویم که
روزنامه نگاران ایرانی یاد گرفتهاند چطوری حرفشان را در میان خطوط به جامعه منتقل کنند.علی مزروعی
در واقع یک ادبیات و طرز کاری را یاد گرفتهاند که بتوانند بر فراز همه این ملاحظات و مشکلات و محدودیتها آن پیامی را که بایستی به جامعه برسانند برسانند. و میشود گفت که در تاریخ معاصر ایران به همین دلیل روزنامه نگاران در همه تغییر تحولات انجام شده نقش عمدهای داشتند و اینها بودند که جامعه را به حرکت درآوردند و حتی در دوره اصلاحات و همین به وجود آمدن جنبش سبز یکی از نقشهای اصلی به عهده روزنامه نگاران بود.
به همین دلیل هم بیشترین هزینه بر دوش اینها گذاشته شده. الان هم که میدانید نزدیک به ۴۰ نفر از روزنامه نگاران شاخص ایران در زندان به سر میبرند به دلیل همین نقشی که در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران داشتند.
آقای برزین، سوال آخر از شما. واکنش نیروهای سیاسی که شما در موردش صحبت کردید به مساله باز شدن فضای مطبوعاتی چیست؟ الگوهای رفتاری که قبلا تشکلات حاکم و محکوم و خود حکومت و مخالفان و منتقدانش نشان دادند چه جوری است در مورد اینکه شانس این که فضا بسته تر شود بیشتر است یا اینکه اندکی گشایش بیشتری باشد، محتمل تر است؟
به نظر من مشکلترین موضع در برابر باز شدن جو رسانه ای از آن اصلاحطلبان است. چون اینها باید میزان فاصله و نزدیکی خودشان را با حکومت در چنین شرایطی مشخص کنند و سختترین موضع سیاسی را اینها باید حل کنند.سعید برزین
من فکر میکنم که برای گروههای سیاسی چه در حکومت و چه در اپوزیسیون، چه در داخل و چه در خارج، مساله باز شدن جو سیاسی یک مساله پیچیده و معمایی است. به صورت معما با آن برخورد میکنند. هربار هم که این مساله پیش میآید همین سوالها و همین جوابها دوباره تکرار میشود.
اگر نیروهای برانداز جمهوری اسلامی را نگاه کنیم، کسانی که میخواهند تمام نهادهای اجتماعی و حکومتی را فرو بریزند و از صفر شروع کنند خب اینها بازشدن جو رسانهای یا وجود هر نوع فضای سیاسی را رد میکنند و این را یک جنگ زرگری و ساختگی میدانند و برای فریب افکار عمومی ارزیابی میکنند.
مثلا نیروهای مجاهدین خلق، نیروهای طرفدار آقای رضا پهلوی، نیروهای چپ مسلح... اینها را که ارزیابی میکنید اصلا برایشان چه به لحاظ تاکتیک و چه به لحاظ استراتژیک بازشدن جو مطبوعاتی برایشان مطرح نیست.
نیروهای داخل حکومت، اصولگرایان هم محتاطانه با مساله برخورد میکنند همانطور که دوستان گفتند. یعنی نگران پیامد بازکردن جو هستند ولی در عین حال میخواهند و علاقمند هستند که در شرایط مدیریت شده جو را به شکلی باز کنند که فرصتهای مشروعیت سیاسی را برایشان فراهم کند.
به نظر من مشکلترین موضع مال اصلاحطلبان است. چون اینها باید میزان فاصله و نزدیکی خودشان را با حکومت در چنین شرایطی مشخص کنند و سختترین موضع سیاسی را اینها باید حل کنند. یعنی به نحوی بتوانند وارد این پروسه محدود شوند که با رعایت قوانینی که بر آنها تحمیل میشود بتوانند شرایط موجود را اندکی تغییر دهند و به یک وضع مطلوبتری پیش ببرد.
به نظر من این سه روند به طور کلی قاعدهای است که در قبال بازشدن جو رسانهای اصولا در ایران وجود داشته و دارد.