«سیاست خارجی منطقی تر در کابینه اوباما»

شکل‌گیری دولت جدید آمریکا، این روز‌ها واکنش‌هایی را در ایران و اسراییل نیز در پی داشته است. باراک اوباما پس از آنکه هفته گذشته جان کری را برای جایگزینی هیلاری کلینتون در وزارت خارجه معرفی کرد، روز یکشنبه گزینه‌های خود چاک هیگل، ‌ سناتور پیشین ِ جمهوری خواه و جان برنان مشاور ارشد در زمینه مبارزه با تروریسم را را برای وزارت دفاع و ریاست سازمان سیا نیز به اطلاع عموم رساند.
حال این افراد معرفی شده باید در جلسات جداگانه‌ای در مجلس سنا حاضر شوند، و برای دریافت رای اعتماد نمایندگان سنا، به سوالات آن‌ها پاسخ دهند.

برای بررسی بحثهای مطرح شده پیرامون نامزدهای وزارت دفاع و ریاست سیا، ‌ رادیو فردا نظر پرفسور استفان هلپر، مدیر مرکز مطالعات آمریکا در دانشگاه کمبریج و رییس مرکز مطالعات سیاسی نظامی در مرکز منافع ملی در واشنگتن را جویا شده است.

Your browser doesn’t support HTML5

گفتگوی رادیو فردا با استفان هلپر درباره کابینه تازه باراک اوباما


به نظر می‌آید معرفی چاک هیگل برای هدایت پنتاگون، بحث برانگیز‌ترین موضوع کابینه تازه باراک اوباما باشد. نظر شما درباره معرفی او چیست و به نظرتان در عرصه سیاست، هیگل چگونه فردی است؟
راستش پیش از هرچیزی باید به این نکته اشاره کنم که بحث و جدل، پیرامون یک پست در کابینه آمریکا، که بسیار کلیدی است، پدیده عجیبی نیست. همیشه گروهی از انتصاب یک نفر به یک سمت ناراضی خواهند بود. چاک هیگل، در زمانی برای هدایت وزارت دفاع انتخاب شده که دولت آمریکا با چندین موضوع اساسی دست و پنجه نرم می‌کند، یکی از این موضوعات ایران است و موضوع دیگر روند صلح خاورمیانه.

هیگل موضع خود را روشن کرده و گفته است که نمی‌خواهد در قبال مسئله ایران و اسراییل احساسی عمل کند و به نظر فردی منتطقی به نظر می‌رسد. او از حمایت گروه کثیری از سیاستمداران برخوردار است به جز نئومحافظه کارانی که تمرکز اصلیشان، امنیت اسراییل است. و مخالفان انتصاب هیگل گمان می‌کنند که ممکن است واکنش‌های همسان با سایر سیاستمداران آمریکایی در قبال موضوع اسراییل نشان ندهد و به نظرم این می‌تواند موضعی سالم هم برای آمریکا و هم برای اسراییل باشد.

استفان هلپر،‌ مرکز مطالعات آمریکا در دانشگاه کمبریج

به نظرتان تا چه حد چنین رویکردی از سوی یک وزیر، بر کل دولت باراک اوباما تاثیر گذار خواهد بود؟
نظر پنتاگون به هر حال در زمینه‌های نظامی و سیاسی بسیار مهم است؛ خصوصا وقتی که موضوع استفاده از نیروی نظامی مطرح باشد. شکی نیست که ما باید همه گزینه‌ها را در مواجهه با ایران بر روی میز نگه داریم و باید آماده استفاده از نیروی نظامی باشیم اگر که لازم باشد و تصمیمی در اینباره گرفته شود.
اما از سویی هم به نظر می‌رسد که تحریم‌ها تاثیر بسزایی بر اقتصاد ایران داشته‌اند، ‌خصوصا با آماری که از صادرات نفت ایران منتشر شده است. و فشار بر طبقه متوسط ایران مشهود است و این فشار‌ها با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران بیشتر هم می‌شود، و ما هنوز برای استفاده از گزینه دیپلماتیک و تحریم‌ها وقت داریم، ‌ و به نظر می‌آید این نظر چاک هیگل نیز هست. او می‌خواهد این روند طی شود و نمی‌خواهد توسط اسراییلی‌ها در موقعیتی خطرناک یا نا‌متوازن قرار بگیرد. و باراک اوباما هم با او موافق است.
اما چاک هیگل تنها گزینه‌ای نبوده که در روزهای اخیر بحث برانگیز شده است. روز دوشنبه باراک اوباما، جان برنان را هم برای هدایت سازمان سیا معرفی کرد. برنان پیش‌تر هم در سال ۲۰۰۸ گمان می‌رفت، این مسوولیت را برعهده بگیرد اما با مخالفت شدید روبرو شد. او در دولت اوباما و همچنین بوش، شاید یکی از مهم‌ترین افراد در زمینه استفاده از پهپاد‌ها بوده است.
خب سازمان سیا در این سال‌ها از پهپاد‌ها استفاده کرده و به نظر می‌آید که برای از بین بردن برخی رهبران القاعده هم مفید واقع شده‌اند. به نظرم او و سایر سیاستگذاران سیا اصلا از پیش بردن این طرح پشیمان نیست. این پهپاد‌ها وسیله‌ای جنگی است. برنان سیاستگذار نبوده است. افراد اطلاعاتی در کار تجزیه و تحلیل هستند و پس از آن کارشان جنبهٔ عملیاتی دارد، آن هم درباره سیاست‌هایی که در جایی دیگر تصمیم آن گرفته شده است.
پرفسور هلپر، با توجه به معرفی اشخاصی چون جان کری به عنوان وزیر خارجه و هیگل و برنان و ترکیبی که از کابینه تازه اوباما می‌بینید، آیا این ترکیب نشانگر تغییری در روند سیاستگذاری دولت اوست؟
بله من تغییری می‌بینم. به نظرم معرفی شدن این افراد خصوصا هیگل و برنان بسیار جالب است. فکر کنم کلید تحلیل این انتخاب، وضعیت در لیبی بود. تا پیش از داستان لیبی، روش عمل آمریکا، حمله و پیاده کردن نیروهای بیشمار در کشور مردم نظر، تعهد بسیار قوی و جلب حمایت افکار عمومی بود.
اما در داستان لیبی، آمریکا به سازمان ملل رفت، مجوز قانونی دریافت کرد، ‌ با اتحادیه عرب همکاری کرد و اتحاد خود را با متحدینش نگه داشت. و آمریکا کاری که بهتر از همه می‌داند را انجام داد و همه برنامه ریزی‌های یک عملیات نظامی را انجام داد و در ‌‌نهایت یک سرباز آمریکایی هم در لیبی نجنگید.

هزینه بسیار کم بود و نتیجه هم سرنگونی معمر قذافی بود. این روشی است که فکر می‌کنم از این به بعد بیشتر ببینیم، ‌و تا حدی امروز در سوریه شاهد آن هستیم. تجربه‌های پیشین از ویتنام، بوسنی و عراق و افغانستان نشان می‌دهد که قاعدتا آمریکا تا الان باید در سوریه نیرو پیاده کرده بود.
در ‌‌نهایت به نظرم ما در دولت باراک اوباما در مقایسه با دولت جورج بوش یا دولتی که میت رامنی می‌خواست تشکیل بدهد، شاهد یک سیاست خارجی به غایت منطقی تری هستیم و من این را به عنوان یک جمهوری خواه می‌گویم که سابقه کار در کاخ سفید و مشاوره وزارت خارجه دولت ریگان را دارد. حرفی که می‌زنم این است که تحلیل من ربطی به حزبی که به آن تعلق دارم ندارد. به نظرم راه اوباما راه صحیح تری برای پیشبرد روابط بین الملل است.