چه راهکارهایی برای مهار بازار ارز ایران باقی مانده‌است؟

  • جواد کوروشی
وزیر جدید اقتصاد و دارایی یکی از اهداف خود را ثبات بازار ارز و جلوگیری تلاطم در این بازار اعلام کرده است. روز شنبه نهم شهریورماه علی طیب‌نیا در حاشیه مراسم تودیع و معارفه رئیس کل بانک مرکزی در پاسخ به این پرسش که آیا نرخ ارز منطقی است گفت در بازار ارز، مهم‌تر از تعیین نرخ، ثبات مطرح است و آن چیزی که فعالیت‌های اقتصادی به آن نیاز دارند ثبات و آرامش در این بازار است. چون، به گفته آقای طیب‌نیا، فعالان اقتصادی باید بتوانند نرخ ارز را برای یک دوره مشخص پیش‌بینی و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنند بنابراین جهت‌گیری اقتصادی دولت برقراری آرامش و جلوگیری از بروز تلاطم در این بازار است و دولت به دنبال ثبات نرخ ارز است.

دستیابی به ثبات در بازار ارز و یا تک‌نرخی کردن این بازار با توجه به تلاطم‌های شدیدی که این بازار در دو سال گذشته با آن روبه‌رو بوده است، لزوم شناسایی عوامل تلاطم‌زا در این بازار و راهکارهای برطرف کردن این عوامل از جمله پیش‌شرط‌های اولیه دستیابی به این هدف است.

جمشید اسدی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد ایران در پاریس درباره عوامل تلاطم‌زا در بازار ارز به رادیو فردا می‌گوید:

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگوی فریدون زرنگار با جمشید اسدی، کارشناس اقتصاد ایران در پاریس


وقتی که نرخ ارز، نرخ یک کالایی در بازار دوگانه باشد سه‌گانه باشد خب آن کسی که به نرخ بهتر دسترسی دارد می‌خرد می‌آورد آنجایی که نرخ بالاتر است می‌فروشد و از همین کار ساده پولدارتر می‌شود و بر ثروت خودش می‌افزاید. در بازار ارز هم چنین بود. دولت برای اینکه هزینه‌های واردات کالاهای خاصی را پایین نگاه داد یک نرخ ارز دولتی مصنوعی تشکیل داده بود. یک نرخ ارز طبیعی بازاری هم بود که خب وجود داشت. یعنی اگر کسی مثلا می‌خواست به خارج مسافرت کند مجبور بود ارز را در خیابان فردوسی از صرافان از کسان دیگر به قیمت اصلی آن که قیمت بازار آن است خریداری کند. اما دولت با توجه به اینکه ارز زیادی در اختیار داشت در هر حال از مردم بیشتر داشت این می‌توانست بعضی از کالاها را بگوید که اگر ما این کالاها را از خارج وارد کردیم ارزش نه آن ارزی است که در بازار است برای اینکه یک ارزی را که خودمان بهش یارانه بستیم با آن نرخ حساب می‌کنیم که این کالا ارزان‌تر تمام شود.

خب بعضی‌ها که به این نرخ رسمی دسترسی داشتند به اسم اینکه مثلا می‌خواهیم کالاهای عمرانی وارد کنیم، کالاهای دارویی وارد کنیم، کالاهای سرمایه‌ای وارد کنیم، به نرخ رسمی می‌خریدند بلافاصله می‌آمدند توی بازار به قیمت خیلی بالاتر می‌فروختند و از این یک ثروت بسیار زیادی به دست می‌آوردند. این از مهمترین دلایل تلاطم بازار بود از جمله.

خب البته دلیل دیگر هم این بود که ریال با توجه به سوء مدیریت آقای احمدی‌نژاد به طور مرتب ارزش خودش را از دست می‌داد. خب همه می‌خواستند ریالی که ارزش خودش را از دست می‌دهد از دست به در کنند و دلار و ارز بین‌المللی بخرند که ارزش آن سقوط نمی‌کرد. حالا این سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز اگر موفقیت‌آمیز باشد گام بزرگی است دست کم برای اینکه بازار ارز از تلاطمات رها شود.

ما شاهد بودیم که در دوره‌ای حتی ۱۲ گونه نرخ ارز وجود داشت در زمان جنگ و بعد از جنگ و بعد آقای خاتمی موفق شد تا اندازه‌ای نرخ‌های متفاوت ارز را از بین ببرد و در یک مقطعی هم به یکسان کردن نرخ موفق شد. چرا نتوانست دوام بیاورد این یکسان‌سازی نرخ ارز در آن زمان؟

آقای خاتمی از جمله کارهایی که بر مبنای سالم‌سازی روابط و از میدان به در کردن رانت‌خواران کردند یکی همین کوشش برای یکسان‌سازی نرخ ارز بود. این هم درست می‌فرمایید که در زمان جنگ ارز نرخ‌های خیلی مختلفی داشت. اجازه بدهید برای شنوندگان عرض کنم که چرا برای ارز نرخ‌های مختلف تعیین می‌کنند. مثلا می‌گویند یک کالای دارویی و غذایی برای شهروندان خیلی مهم است. خب ما این را سعی می‌کنیم اینقدر یارانه ببندیم به ارز که کسی که دارو یا غذا وارد می‌کند به ارزی باشد که ارز مصنوعی که قدرت ریال را بالا نگاه داشته که کم‌هزینه‌تر باشد برای شهروندان برای مردم.

همینطور کالاها را ردیف می‌کنند که کدامش اهمیت دارد به نسبت اهمیتش ریال به طور مصنوعی برایش یک نرخی در نظر می‌گیرند که کالاها ارزان‌تر شود. تا برسد به آن که بگویند دیگر اینها بر مبنای نرخ بازار است.

در زمان آقای خاتمی تا آنجا که من به یادم هست سه نرخ ارزی وجود داشت که آقای خاتمی کوشید تبدیل به یکی کند. در زمان آقای احمدی‌نژاد به علت اینکه یکی از سیاست‌های ایشان واردات گسترده بود که به قول خودش مثلا قیمت‌ها را پایین نگاه بدارد و کالا به دست مردم بدهد خب برای این کار خیلی احتیاج هست که ارز خرج شود. حالا بعد از یک مدتی این کار خورد به تحریم‌ها که به دست آوردن ارز و خرج کردن ارز مشکل شد. اینجا بود که هی مرتب ارزش ریال سقوط کرد و هرچه بیشتر بانک مرکزی که در حقیقت در زمان آقای احمدی‌نژاد شعبه‌ای از دولت بود و دولت کوشیدند نرخ‌های مختلف ارز بگذارند که آن ذخیره ارزی محدودی که در اختیار داشتند برای کالاهای خاصی خرج کنند. این به این علت بود که دوباره ما برگشتیم در زمان آقای احمدی‌نژاد به ارزهای چندنرخی.

پرسش اساسی که بسیاری از منتقدان دولت مطرح می‌کنند این است که دولت چه کار می‌تواند بکند تا این نرخ ارز را تا حدودی متعادل کند و یک اطمینانی در بازار بدهد که این نرخ‌ها هر روز تغییر نمی‌کند؟

فعلا نباید این انتظار را داشت که نرخ‌ها هر روز تغییر نکند. اما راهکارهایی که در مقابل آقای طیب‌نیا است که من نمی‌دانم آیا واقعا مسئول ایشان خواهند بود یا بانک مرکزی یا باز رئیس دولت در این مورد دخالت خواهد کرد، آیا شورای اقتصاد و پول دخالت خواهد کرد، اینها را خب نمی‌داند هنوز کسی به روشنی. اما اشارات آقای طیب‌نیا اشارات دلگرم‌کننده‌ای است.

راهکارها بسیار نیستند. همین معدود راه‌ها را باید در نظر داشت و پیاده کرد. یکی این است که نرخ‌های بازار را یکی کنند. این طور نباشد که دولت برای کالاهای خاصی به یک عده خاصی ارز بدهد با ریال کمتر در حالی که در بازار باید برای آن ارزها ریال بیشتری بدهد. این کاری است که دولت بلافاصله می‌تواند بکند برای اینکه بازار چند ارزی از میان برود و جلوی رانت‌خواری گرفته شود. راه دوم این است که فضای کسب و کار در کشور آن چنان شود که ریال به لحاظ روانی و عینی این قدر کم‌بها و بلکه بی‌بها و کم‌ارزش در نزد دست‌اندرکاران اقتصادی نباشد. که بخواهند از ریال خود خلاص شوند و ارز خارجی بگیرند.

هر وقت که شما یک کالایی را از دست بدهید و کالای دیگری را بگیرید آن کالایی که می‌خواهید از دست بدهید اگر چند نفر دیگر هم این طور فکر کنند قیمتش می‌آید پایین و آن کالایی را که می‌خواهید بخرید اگر چند نفر دیگر هم بخواهند بخرند قیمتش بالاتر می‌رود. خب چطور می‌شود که مردم می‌خواهند ریال را از دست بدهند و دلار بخرند. چون فضای کسب و کار آن قدر تیره و تار است که کسی به این اقتصاد ایمان ندارد. اطمینان ندارد. به ویژه که در زمان آقای احمدی‌نژاد. این هم باید تغییر کند.

اما این حالت چطور تغییر خواهد کرد؟ این مهم‌ترین کاری است که در اسرع وقت آن وقت آقای طیب‌نیا و دولت آقای روحانی باید انجام دهند. یکی حل مساله پرونده هسته‌ای هر چه زودتر، بی درنگ، برای اینکه مساله ذخیره ارزی ایران را به مقدار بسیار زیادی حل خواهد کرد و دوم خصوصی‌سازی و بازگرداندن اقتصاد به کارآفرینان و کارکنان و کارگران. یعنی هر چه بیشتر اقتصاد ما «بازار بنیاد» شود.

اگر این کارها صورت بگیرد رونق صورت می‌گیرد و رونق که صورت گرفت اعتماد و اعتقاد به ریال بیشتر از گذشته می‌شود. ابرها از فضای کسب و کار کنار می‌روند و اشتیاق به سرمایه‌گذاری و فعالیت در کشور بیشتر می‌شود. این چنین که شد نیاز به ریال بالاتر می‌رود. نیاز به ریال که بالاتر رفت ارزش ریال در برابر ارز خارجی دوباره بهبود پیدا می‌کند. این راهکارها روشن است. دست کم به لحاظ نظری. این که دولت آقای روحانی به لحاظ سیاسی چقدر خواهان این کار است و توانا به این کار است بحث دیگری است.