«در اين مملکت، سينمای مستقل هميشه مشکوک بوده است»

بهرام بيضايی می گويد به دليل مشکلاتی که سينمای مستقل در ايران دارد، هر ده سال يک بار فيلم ساخته است.

بهرام بيضايی، داريوش مهرجويی و رخشان بنی اعتماد، از کارگردانان شناخته شده سينمای ايران، از نامه شماری از سينماگران شناخته شده در اعتراض به آنچه آن را تلاش برای حذف بخشی از سينمای انديشمند ايران خوانده اند، حمايت کردند.


بهرام بيضايی، کارگردان برجسته سينما و تئاتر ايران در گفت و گويی با راديو فردا در اين باره گفت:« ببينيد من نامه را ديدم، ولی فيلم ها را نديده ام، بنا براين آنچه می گويم، راجع به مفهوم نامه است.»


وی افزود:« مفهوم نامه راجع به اين است که به سينمای فرهنگی کم توجهی می شود و من از اين حرف پشتيبانی می کنم و فکر می کنم اين طور هست. حتی اگر بخواهيم کمی جلوتر برويم بايد بگوييم بی توجهی می شود، يا بعضی وقت ها من فکر می کنم حتی توجه منفی می شود به فيلم فرهنگی و به آن فيلم مستقل را هم اضافه می کنم.»


  • اصولا سينما، مثل همه چيز اين جامعه تقسيم شده به کسانی که اولويت دارند، کسانی که خودی هستند مضامينی که اولويت دارند، مضامينی که خودی هستند. معلوم نيست کی اينها را انتخاب می کند و چرا برای يک سود فرهنگی يک ملت چند نفر فقط می توانند سه چهار مضمون تبليغاتی را فکر کنند که می بايست ساخته شود.
بهرام بيضايی در گفت و گو با راديو فردا

آقای بيضايی گفت:« من کسانی را که اين نامه را امضا کرده اند، می شناسم و می دانم که می کوشند که سينمای بهتر و متفاوتی را به وجود آورند و به همين دليل هم ممکن است که فيلم هايشان کمتر به نمايش عمومی درآيد.»


پيشتر، تعدادی ازاهالی سينما به دنبال سياست های اعمال شده در جشنواره فيلم فجر، با صدور يک بيانيه خطاب به سياست گذاران و مديران عرصه فرهنگ وهنر نسبت به حذف بخشی از سينما ی فرهنگی ايران اعتراض کرده بودند.

دراين بيانيه نوشته شده است:« کم توجهی و ناديده گرفته شدن سينمای فرهنگی، که بخش مهمی از سرمايه ملی ايران محسوب می شود، بسيار نگران کننده است. به نظر می رسدد تصميم گيران عرصه سينما، به جای همفکری و ارايه راهکارهای اجرايی برای رسيدن به افق های ملی و جهانی، با اتخاذ تصميم های نامناسب، موجب انزوا و حذف بخشی از سينمای انديشمند ايران در نمايش های عمومی شده اند، درحالی که اين بخش از سينما، مهم ترين ابزار فرهنگی در جهت شناساندن فرهنگ ايرانی به جهانيان بوده است.»


دايره زنگی به کارگردانی پريسا بخت آور، آتشکار ساخته محسن امير يوسفی و صد سال به اين سال ها به کارگردانی سامان مقدم، سه فيلمی هستند که به دنبال افزايش سختگيری ها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان حضور در جشنواره فيلم فجر را پيدا نکرده اند.


در همين حال، گزارش شده که نمايش فيلم های هميشه پای يک زن در ميان است ساخته کمال تبريزی، تلخ عين عسل به کارگردانی محمد باشه آهنگر، به همين سادگی ساخته رضا ميرکريمی و انعکاس به کارگردانی رضا کريمی با حذف و تغيير برخی سکانس ها و اعمال برخی تغييرات عمده در بيست و ششمين دوره جشنواره فيلم فجر ممکن شده است.


بهرام بيضايی در ادامه گفت و گوی خود با راديو فردا گفت:« خود من سال ها است که همين مشکل را دارم. سينمای من به خاطر متفاوت بودن هميشه با اين مشکلات روبه رو بوده و به همين دليل است که توانسته ام تنها هفت سال يک بار يا ده سال يک بار فيلمی را با مشکلات بسيار کار کنم.»


وی افزود:« بنابراين امضا کنندگان اين نامه دارند همين کار را می کنند، همان کاری که من يا آقای مهرجويی يا ديگران، سال ها کوشيده ام، انجام دهيم. در واقع آنها هم متاسفانه دارند همين راه را می روند، يعنی شرايط برای آنها اصلا بهتر نشده است. ما تاوان خيلی چيزها را داديم، ولی راه برای آنها هم بازنشده است.»


بهرام بيضايی گفت:«به همين دليل، من از اين راه، يعنی راه متفاوت بودن، سينمای فرهنگی ساختن و در واقع مستقل بودن، پشتيبانی می کنم؛ مستقل از اين جهان داد و ستد، اين جهان حکومت پول و حکومت و نظام چند دستگاهی بودن.»


آقای بيضايی در ادامه افزود:«در واقع، سينمای مستقل اصولا کمی مشکوک است. شرايط سينمای ايران از نظر نمايش عمومی فيلم ها و از نظر حکومت سرمايه کم و بيش شبيه شرايط سينمای قبل از انقلاب است و در واقع با يک نظارت خيلی حساس تر در بعضی وجوه. حالا ممکن است در دوران قبل از انقلاب به وجه ديگری حساس تر بودند، ولی به هر حال با حساسيتی به همان شدت يا بيشتر اين فيلم ها نگاه می شوند.»


  • تعدد مراکز تصميم گيری در اين مملکت، سينمای فرهنگی و سينمای مستقل را که هميشه مشکوک بوده، به کلی فلج کرده است.
بهرام بيضايی

بهرام بيضايی گفت:« اين شک اصولا در باره سينمای مستقل وجود دارد که در اين جهان کاسب کاری و اين جهان داد و ستد، چرا کسانی دارند فيلم فرهنگی و مستقل می سازند، چون اين کار که آينده ای ندارد، اين فيلم ها که نمايش عمومی هم ندارند و تنها در مواريد ممکن است تصور شود که بعضی از اين فيلم ها، چون در خارج از کشور نمايش داده می شوند، کسانی که حمايت می کنند به دليل سفرهای خودشان علاقه مندند سفربروند، به جشنواره هايی بروند، لبخندهايی بزنند و جهانی را ببيند که خوب در اين مورد فرق می کند.»


آقای بيضايی ادامه داد:« اصولا سينما، مثل همه چيز اين جامعه تقسيم شده به کسانی که اولويت دارند، کسانی که خودی هستند مضامينی که اولويت دارند، مضامينی که خودی هستند. معلوم نيست کی اينها را انتخاب می کند و چرا برای يک سود فرهنگی يک ملت چند نفر فقط می توانند سه چهار مضمون تبليغاتی را فکر کنند که می بايست ساخته شود.»

بهرام بيضايی گفت:«آنچه در تاييد اين تبليغات است، خب اوليت دارد و خودی است، در غير اين صورت، ما همه معطل هستيم در صف و پشت خط که يک جايی مثلا تاييد بشويم تا شايد کارمان از مشکلات و هفت خوان ها بگذرد.»

آقای بيضايی درباره ی مشکلاتی که بر سر ساخت يک فيلم وجود دارد، گفت :«من همين امسال فيلمی را که يک سال و نيم وقت من را گرفت، نتوانستم بسازم. خب نشد و منتفی شد به خاطر همين مشکلات، مشکل حکومت سرمايه، مشکل اينکه تنها يک دستگاه رسمی نيست که به فيلم ها جواز می دهد و آنها را بازبينی می کند که حالا بشود قوانين آن فهميد.»


وی افزود:« همه دستگاه های ديگر هم اين حق را دارند يعنی آنها جداگانه بازبينی می کنند و جداگانه پروانه می دهند.اين تعدد مراکز تصيم گيری در واقع يک جهانی را به وجود آورده که يک فيلم، جايی تاييد می شود و يک ارگان ديگر می گويد نه. چنين چيزی در قبل از انقلاب نبود يا خيلی به ندرت چنين اتفاقی می افتاد.»

بهرام بيضايی گفت:«الان واقعا تعدد مراکز تصميم گيری در اين مملکت، سينمای فرهنگی و سينمای مستقل را که هميشه مشکوک بوده، به کلی فلج کرده است.»


وی در پايان بار ديگر با اشاره به نامه اعتراضی سينماگران گفت:«بنابراين، آنچه که من از آن حمايت کرده ام، اعتراض به همان مشکلی است که سال ها ی سال است که وجود داشته است.»