اعتراض به بحرین: سیاست خارجی در دست سپاه

در اقدامی حیرت‌انگیز و نادر، دولت بحرین از آیت‌الله شیخ عیسی قاسم یکی از روحانیان بلندپایه شیعه در این کشور سلب تابعیت کرده است. این اقدام، در معنای حقوقی آن، سلب هویت ملی یک شهروند معترض است و در فرض این که او تابعیت دیگری نداشته باشد یا تابعیت دیگری نتواند کسب کند، اصطلاحاً به چنین فردی بی‌وطن یا بدون تابعیت (در انگلیسی Stateless) گفته می‌شود. بدیهی است برای کسی که فاقد تابعیت باشد مشکلات عدیده‌ای به وجود می‌آید. برای مثال او فاقد گذرنامه خواهد بود و اگر وی بخواهد به کشور خود برای دیدار خانواده بازگردد نیازمند دریافت روادید است.

واکنش عصبی سپاه پاسداران

صرف نظر از این اقدام حیرت‌آور بحرین که نه برای اولین بار در حق شهروندان معترضش اعمال شده بلکه پیشتر نیز سابقه داشت، آن چه شگفت‌انگیزتر است واکنش به‌شدت عصبی و تند سردار قاسم سلیمانی به این اقدام دولت بحرین است که خود می‌تواند هیزم جدیدی بر تنش‌های موجود در منطقه و روابط ملتهب ایران و عرب بیفزاید. چنین موضع‌گیری‌ای دقیقاً در مقابل سیاست تعامل سازنده دولت روحانی است.

در بیانیه‌ای که توسط فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران صادر شده، وی می‌گوید که «اهانت به آیت‌الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین» منجر به شروع یک «انتفاضه خونین» در آن کشور خواهد شد. در ادامه این بیانیه وی هشدار داده که عبور از این خط قرمز «شعله‌ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نمی‌گذارد» که «نتیجه آن، جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود».

ملاحظاتی پیرامون موضع سردار سلیمانی

در این واکنش سردار سلیمانی ملاحظاتی وجود دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

یکم: اگر همین بیانیه را فرمانده ارتش ایران صادر می‌کرد آیا افکار عمومی با یک پرسش بزرگ مواجه نمی‌شد که چنین موضع‌گیری چه ربطی به فرمانده ارتش دارد؟ حتی اگر جمهوری اسلامی حق داشته باشد که در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کند (که این حق محل تردید است)، آیا مگر متولی سیاست خارجی کشور، ارتش است؟ اگر نه، چرا اینک یک فرمانده سپاه پاسداران چنین بی‌محابا مبادرت به اتخاذ موضع سیاسی می‌کند؟ آیا این چنین موضع‌گیری (در صورت لزوم) وظیفه وزارت خارجه نیست؟

دوم: بر فرض این که سپاه پاسداران وظیفه داشته باشد که در چنین موردی موضع‌گیری کند (که چنین وظیفه‌ای محل تردید است)، چرا این موضع‌گیری توسط نیروی قدس سپاه انجام شده است؟

سوم: حتی اگر این موضع‌گیری وظیفه نیروی قدس باشد (که چنین نیست) لحن سراسر غضب‌آلود بیانیه آیا خارج از عرف دیپلماتیک نیست؟

فرض بگیریم یک فرمانده نظامی از کشوری دیگر در واکنش به رفتار جمهوری اسلامی با یک معترض خود، بیانیه صادر کند و جمهوری اسلامی را «سفاک» قلمداد کند و هشدار دهد که «راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد ماند»، آیا واکنش جمهوری اسلامی به چنان لحنی و چنان مقام نظامی چه خواهد بود؟

شیخ نمر و شیخ قاسم

فروردین‌ماه ۹۵ با توفانی سهمگین در روابط تهران – ریاض آغاز شد، هنگامی که عربستان شیخ نمر روحانی برجسته شیعه این کشور را اعدام کرد، و گروهی در اعتراض به این اقدام به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد یورش بردند و آن را به آتش کشیدند.

با حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان، اعتراض سازمان ملل، دیدبان حقوق بشر، عفو بین‌الملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و... به اعدام شیخ نمر تحت‌الشعاع نقض مصونیت اماکن دیپلماتیک قرار گرفت. متعاقب این اقدام، تهران در شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی محکوم گردید.

اینک رویدادی مشابه در حال وقوع است. در حالی که سلب تابعیت از یک شهروند اقدام نادرست دولت بحرین است و می‌تواند محکومیت دولت بحرین را به همراه داشته باشد، خط و نشان کشیدن یک فرمانده نظامی آن هم با چنان لحن تند و گزنده‌ای، اصل اقدام نادرست دولت بحرین را در سلب تابعیت از یکی از شهروندان خود، تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

سپاه، سکاندار سیاست خارجی

این مغالطه‌ای بیش نیست که وزارت خارجه را سکاندار سیاست خارجی توصیف می‌کنند. همین واکنش نیروی قدس به یک رویداد سیاسی خود دلیل آن است که سکاندار سیاست خارجی در ایران سپاه پاسداران است، نه وزارت خارجه.

آقای ظریف در مقاله‌ای که به عربی در نشریه السفیر منتشر کرده بود با استناد به این سخن که »الجار ثم‌الدار» (اول همسایه و سپس خانه) خواستار خودداری کشورهای منطقه از مداخله در امور داخلی همدیگر شده بود.

در همان زمان بسیاری از صاحب‌نظران گفتند که این سخن ظریف جز لفاظی چیز دیگری نیست. اینک اظهارات سردار سلیمانی مبنی بر دعوت به قیام مسلحانه در بحرین، عریان‌ترین سخن برای نقض خواسته ظریف است که خواستار عدم مداخله در امور داخلی همدیگر شده بود.

بازی خوردن دوباره

ریاض هوشمندانه اقدام به اعدام شیخ نمر کرد. او واکنش عصبی جمهوری اسلامی را از پیش می‌دانست. ریاض توانست یکی از برجسته‌ترین مخالفان خود را اعدام کند و در عین حال در حاشیه امن بنشیند. جهانیان به جای این که تمرکز بر قبح اعدام شیخ نمر کنند متوجه محکوم کردن حمله به سفارت عربستان شدند.

عیناً منامه نیز از واکنش عصبی جمهوری اسلامی آگاه بود وقتی از شیخ عیسی قاسم سلب تابعیت کرد. سردار سلیمانی با صدور این بیانیه بهانه کافی به دست بحرین داده است که بتواند هم سرکوب معترضان داخلی خود را تشدید کند و هم ایران را در محافل بین‌المللی محکوم کند. این دقیقاً یعنی بازی خوردن دوباره در بازی‌ای که حریف دست شما را خوانده است.

عجیب آن که حریف رفتار غیرمعقول تهران را خوب می‌داند، ولی تهران هنوز از پیامدهای چنین رفتاری درس نگرفته است.