بازداشت هاله اسفندیاری؛ واکنش یا تصادف؟

  • کیوان حسینی

اين مرکز که به ياد وودر ويلسون، رييس جمهوری تحول طلب و دموکرات ايالات متحده در ابتدای قرن بيستم، به اين نام خوانده می شود، بخشی از موسسه بزرگ و عظيم «اسميتسونيان» است.

هاله اسفندياری، پژوهشگر ايرانی – آمريکايی که برای ديدار با مادرش به ايران سفر کرده بود، پس از چهار ماه از توقيف گذرنامه های ايرانی و آمريکايی اش، روز سه شنبه هفته جاری بازداشت شد.


وی که مديريت برنامه مطالعاتی خاورميانه را در مرکز تحقيقات «وودرو ويلسون – Woodrow Wilson» به عهده دارد، از ماه دسامبر و پس از ورود به ايران اجازه خروج از اين کشور را نيافته و سرانجام روز سه شنبه، پس از بازداشت به زندان اوين منتقل شده است. این در حالی است که هنوز هیچ اتهامی، رسما متوجه او نشده است.


خبر بازداشت وی، توسط رييس مرکز مطالعاتی وودرو ويلسون و همچنين همسرش، شائول بخاش، در اختيار رسانه های جهان قرار گرفت و به سرعت با واکنشی گسترده رو به رو شد.


موضوع تحت فشار قرار گرفتن اين محقق در ايران، با اميد «حل شدن بی سر و صدای» اين مشکل، تاکنون منتشر نشده بود.


هاله اسفندياری، دومين ايرانی است که در خارج از کشور اقامت دارد و در ماه های اخير بعد از سفر به ايران، فرصت بازگشت به خانه خود را نيافته است.


پيش از اين، نازی (پرناز) عظيما، گزارشگر راديو فردا که در پراگ، پايتخت جمهوری چک اقامت دارد نيز، با مشکلی مشابه رو به رو شده بود.


خانم عظيما هم اکنون در تهران است و نمی تواند ايران را ترک کند چرا که مقام های قضايی و امنيتی، گذرنامه ايرانی او را توقيف کرده اند.


مادرانی بيمار و دخترانی دور از وطن


در هر دو مورد فشار به ايرانيانی که در خارج از کشور اقامت دارند، اين افراد با هدف ديدار با مادران خود به ايران سفر کرده بودند.


همچون نازی عظيما که در بهمن ماه سال ۸۵ برای ديدار با مادرش به تهران رفته بود، هاله اسفندياری فصد داشت که با مادر ۹۳ ساله خود ديدار کند.



خانم عظيما هم اکنون در تهران است و نمی تواند ايران را ترک کند چرا که مقام های قضايی و امنيتی، گذرنامه ايرانی او را توقيف کرده اند.

اين دو پس از آنکه حق خروج از ايران را از دست دادند، با بازجوهايی رو به رو شدند که در تلاش بودند اطلاعاتی درباره «سياست های دولت آمريکا در قبال ايران» کسب کنند.


به گفته خانواده هاله اسفندياری، وی تحت فشار بوده تا با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران همکاری کند، فشاری که البته نازی عظيما نيز با آن رو به رو بوده است.


هم هاله اسفندياری و هم نازی عظيما گفته اند که از همکاری با نهادهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران خودداری کرده اند.


اين دو پرونده دارای شباهت های ديگری نيز هستند. هر دو فردی که اکنون امکان خروج از ايران را ندارند، برای مدتی از افشای اين موضوع خودداری کردند و کوشيدند پيش از آنکه رسانه ها را آگاه کنند، با مذاکراتی شفاهی، اجازه خروج از ايران را دريافت کنند. اين موضوع، به اين گمانه دامن می زند که ممکن است تعداد کسانی که در وضعيتی مشابه در ايران به سر می برند، بيش از اين دو تن باشد.


برخی منابع، مانند روزنامه واشينگتن پست می گويند دست کم يک نفر ديگر نيز در شرايط مشابهی قرار دارد و حق خروج از ايران از وی سلب شده است، اما اين روزنامه آمريکايی در گزارش خود تاکيد کرده که نفر سوم، مايل نيست در حال حاضر هويت خود را فاش سازد.


واکنش، برنامه يا تصادف؟


افشای ماجرای فشار به هاله اسفندياری و بازداشت وی در ايران، به اين سوال دامن می زند که آيا اين فشارها، نشانه ای از برنامه ای هدفمند است يا تنها از روی تصادف، همزمان رخ داده اند؟


برخی منابع، مانند روزنامه واشينگتن پست می گويند دست کم يک نفر ديگر نيز در شرايط مشابهی قرار دارد و حق خروج از ايران از وی سلب شده است، اما اين روزنامه آمريکايی در گزارش خود تاکيد کرده که نفر سوم، مايل نيست در حال حاضر هويت خود را فاش سازد.

روزنامه نيويورک تايمز در اين باره به نقل از «استادان ايرانی آمريکايی دانشگاه» نوشته است که برای يافتن پاسخ بازداشت خانم اسفندياری، «دو احتمال» وجود دارد.


به نوشته اين روزنامه، احتمال نخست اين است که دولت ايران، با تمرکز بر فعاليت های تحقيقاتی و مطالعاتی، در تلاش است تا آنچه را «برنامه ريزی برای تغيير رژيم در ايران» توصيف می کند، خنثی کند.


اگر سری به وب سايت مرکز مطالعاتی وودرو ويلسون بزنيم، با فهرستی بلند از برنامه هايی رو به رو خواهيم شد که خانم اسفندياری آنها را برگزار کرده است. در ميان اين کنفرانس ها، دو کنفرانس به موضوع «آينده جنبش اصلاح طلبی ايران» و «برنامه هسته ای جمهوری اسلامی» اختصاص داشته، اما همزمان در محافل واشينگتن، از خانم اسنفندياری به عنوان محققی که «با جمهوری اسلامی ضديت ندارد» نيز ياد می شود.



احتمال دومی که برای بازداشت خانم اسنفندياری، از سوی منابع روزنامه نيويورک تايمز مطرح شده است، موضوع اختلافات هواداران تندروی محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران با اکبر هاشمی رفسنجانی، سياستمدار ميانه رو ايرانی است.


آنها می گويند که احتمالا، نتيجه اين اختلافات به «قربانی شدن» محققی انجاميده است که او نيز به عنوان چهره ای ميانه رو شناخته می شود.


همزمان با اين گمانه زنی ها، نويسنده روزنامه واشينگتن پست، هاله اسنفندياری و نازی عظيما را «گروگان های نرم» خوانده است.



دکتر هاله اسفندياری نيز در اين مرکز، با پشتوانه تدريس در دانشگاه های آمريکا، مديريت برنامه مطالعاتی خاورميانه را به عهده داشته است.

در اين تحليل تاکيد شده که احتمالا، مقام های امنيتی ايران تلاش دارند با فشار آوردن به افرادی با تابعيت دو گانه ايرانی – آمريکايی، به اختصاص يافتن بودجه ۷۵ ميليون دلاری از سوی دولت جرج بوش برای «گسترش جامعه مدنی» در ايران، واکنش نشان دهند.


يک مرکز مطالعاتی ميانه رو


اما همزمان با انتشار تحليل های متفاوت، رييس مرکز مطالعاتی «وودرو ويلسون» تاکيد می کند که فعاليت های اين مرکز، «کاملا شفاف» است و آنها چيزی را پنهان نمی کنند.


اين مرکز که به ياد وودر ويلسون، رييس جمهوری تحول طلب و دموکرات ايالات متحده در ابتدای قرن بيستم، به اين نام خوانده می شود، بخشی از موسسه بزرگ و عظيم «اسميتسونيان» است.


مرکز مطالعاتی «وودرو ويلسون» با هدف «زنده نگاه داشتن ايده های وودرو ويلسون، با برقراری ارتباط ميان تئوری های مختلف در جهان سياست، و پرورش و گسترش تحقيقات، مطالعات و بحث و گفت و گو» در زمينه های محلی و جهانی، بيش از ۴۰ سال پيش تاسيس شده است.


دکتر هاله اسفندياری نيز در اين مرکز، با پشتوانه تدريس در دانشگاه های آمريکا، مديريت برنامه مطالعاتی خاورميانه را به عهده داشته است.


وی برای دعوت از سخنرانان و کارشناسان به کنفرانس هايی که برگزار می کرده، از چهره هايی که مدافع سياست های روز جمهوری اسلامی ايران بوده نيز، همواره دعوت می کرده و به همين دليل، برای برخی فعالين تندرو مخالف جمهوری اسلامی ايران، چهره ای محبوب محسوب نمی شد. با اين همه، اکنون، خانم اسفندياری یدون آنکه اتهامش اعلام شده باشد، در زندان اوين به سر می برد.