مردسالاری علیه مردان: مخاطرات بهداشتی جداسازی جنسیتی

اعتراض دانشجویان دانشگاه آزاد به جداسازی جنسیتی در دانشگاه‌های ایران

قرار است فصل تازه‌ای از جداسازی با تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها آغاز شود. به گفته رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، «دانشکده‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند که کلاس‌های دروس عمومی را که دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند به دو کلاس دخترانه و پسرانه تقسیم کنند» (تابناک، ۱۰ بهمن ۱۳۸۹).

سیاست وزارت علوم نیز تک‌جنسیتی کردن مراکز آموزش عالی است. (حمایت وزارت علوم از تأسیس دانشگاه‌های تک‌جنسیتی، تابناک، ۱۲ بهمن ۱۳۸۹) جداسازی جنسیتی که همه عرصه‌های عمومی را در ایران در برگرفته آخرین حوزه‌های تفکیک‌ناشده را هدف قرار داده است.

اختلاط ممنوع، همه جا

بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشجویان زن و مرد باید از آزمایشگاه‌ها، سالن تشریح و اتاق کامپیو‌تر و... حتی‌المقدور در نوبت‌های خاص و به صورت جداگانه استفاده کنند؛ در گروه‌های مجزا به کارهای گروهی دانشجویی بپردازند مگر این که مجزا کردن زن و مرد منجر به تعطیلی کلاس شود؛ در کلاس‌های درس در دو ردیف جداگانه بنشینند و در تبصره‌ای آمده است هر‌گاه در دانشگاهی جدا کردن کلاس‌های مخصوص زنان و مردان میسر باشد و مشکلی از لحاظ بودجه و تعطیلی به وجود نیاید کلاس‌ها باید جدا شوند.

همچنین در محیط‌های تردد و نصب اعلانات در دانشگاه‌ها هرگاه احتمال اتهام رود باید محیط‌‌های جداگانه برای زنان و مردان در نظر گرفته شود؛ مسئولان مرد باید منشی مرد داشته باشند و اماکن عمومی مانند قرائت‌خانه، ‌کتابخانه و اتاق‌ها باید برای زن و مردان جدا باشد. (مصوبه صدمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۶۶/۵/۶)

اختلاط، ضرورت بهداشتی

اما مطالعات جمعیت‌شناسی نشان‌دهنده این واقعیت است که صرف وجود زنان پیرامون مردان برای آن‌ها سلامتی و بهداشت غنی‌تری به بار می‌آورد.

ارتباط مردان با زنان نه فقط ناشی از میل غریزی و نیاز روحی و احساسی، بلکه ضرورتی بهداشتی است. از همین جهت پیدا کردن دخترخانمی یا بانویی برای گذاشتن قرار ملاقات به موضوع مرگ و زندگی برای پسران جوان تبدیل می‌شود. از این لحاظ می‌توان پرسید که آیا سیاست‌های اجتماعی دولت ایران مبنی بر جداسازی و جلوگیری از روابط آزاد میان مردان و زنان یا پسران و دختران در جامعه و حتی در کنج خانه‌ها تا چه حد به سلامتی مردان جامعه آسیب می‌رساند؟

حکومت دینی علیه مردان

جامعه ایران همانند دیگر جوامع در حال توسعه شاهد بالا رفتن مدام آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در دختران و پسران ایرانی است. بنا به منابع مختلف آماری، حدود ۱۶ میلیون دختر و پسر ایرانی در سن ازدواج قرار دارند و میلیون‌ها مرد و زن پس از طلاق به صورت مجرد زندگی می‌کنند.

در شرایطی که حکومت تنها رابطه ازدواج را به رسمیت می‌شناسد و زنان و مردانی که بدون ازدواج با همدیگر هستند در خیابان بازداشت شده یا حق گرفتن اتاق در هتل را ندارند و در ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها و اتوبوس و تاکسی نیز از همدیگر جدا می‌شوند این خیل عظیم چگونه باید به نیازهای عاطفی و احساسی خود پاسخ گویند؟ از این حیث جداسازی‌ها و محدودیت‌ها نه فقط زنان و دختران، بلکه مردان و پسران ایرانی را در خلاء عاطفی‌‌ رها می‌کند.

سیاست‌های جداسازی و ایزوله کردن زنان بیش از آن که علیه آزادی‌های زنان باشد علیه سلامتی جسمی و روحی مردان است. حکومتی که با انگیزه‌های زن‌ستیزانه زنان را از عرصه عمومی حذف می‌کند مردان را از ارتباط با زنان و احیانا برساختن رابطه بلندمدت با آنان محروم می‌سازد. از این جهت مردان ایرانی باید تلاش کنند دیوارهای فاصله میان خود و زنان را هر چه سریع‌تر با نفی حجاب اجباری، اندرونی- بیرونی و جداسازی‌ها بردارند در عین آن که به حقوق زنان در روابط با مردان احترام بگذارند.

کاهش طول عمر مردانِ بدون زنان

بنا به یک تحقیق جمعیت‌شناسانه در دانشگاه هاروارد که نتایج آن در شماره اوت ۲۰۱۰ مجله جمعیت‌شناسی منتشر شده است، مردانی که در محیطی با دسترسی کمتر به زنان به بلوغ جنسی می‌رسند و پس از بلوغ به جنس مخالف دسترسی ندارند در معرض مخاطره زود‌تر مردن نسبت به کسانی هستند که دسترسی بیشتری به زنان دارند.

اکنون پس از تحقیقات متعدد روشن است که ازدواج یا زندگی مشترک بر اساس وفاداری (بدون عقد ازدواج) تاثیری مفید بر سلامتی و طول عمر دارد. این بدان دلیل است که زنان در زندگی با مردان نقش مراقب و پرستار را به خوبی ایفا می‌کنند (در زندگی همجنس‌گرایان نیز همواره یک طرف چنین نقشی را بازی می‌کند).

مردانی که به دلایل مختلف ازدواج یا زندگی مشترک وفادارانه بدون ازدواج را به تاخیر می‌اندازند یا به دلیل موانع اجتماعی نمی‌توانند بدون ازدواج با یک زن زندگی کنند یا زنی را در زندگی در کنار خود به عنوان دوست‌دختر داشته باشند (مانع اجتماعی یا سیاسی) از این منافع محروم می‌شوند.

در جوامعی که تعداد مردان از زنان بیشتر باشد، خواه به شکل طبیعی و خواه به شکل مصنوعی (در چین و هند بیشتر خانواده‌ها فرزند پسر را ترجیح داده و برخی از خانواده‌ها دختران را سقط جنین کرده یا به کشتن آن‌ها در نوزادی اقدام می‌کنند) فشار رقابت بر سر زنان عواقبی جدی و بلندمدت بر روی سلامتی مردان باقی می‌گذارد.

مردسالاری، علیه همه

خانواده‌هایی که بر اساس مردسالاری از کودک دختر پرهیز می‌کنند یا دختران خود را پس پرده نگاه داشته و بر اساس غیرت آن‌ها را از دسترس مردان دور نگاه می‌دارند در ‌‌نهایت نه تنها به سلامتی جسمی و روانی زنان آسیب می‌رسانند، بلکه سلامتی مردان را مخدوش می‌کنند.

منع روابط غیر آزاد بر اساس مردسالاری از موارد بسیار روشن عملِ مردسالاری علیه مردان است. مردان مزدوج (عمدتا) بالای سی و پنج تا چهل سال که به بازار آزاد سکس (شرعی شده و غیرشرعی) نیز دسترسی دارند همواره بر اساس نیازهایی که ندارند روابط میان دو جنس را تنظیم می‌کنند که مستقیما علیه نیازهای افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله است. آن‌ها با این محدودیت ظلمی را که در جوانی به آن‌ها شده علیه نسل بعد اعمال می‌کنند و در واقع از آن‌ها انتقام می‌گیرند. بدین ترتیب این مردانند که نسل به نسل علیه مردان عمل می‌کنند.

تمرکز بر مراکز آموزشی

جداسازی مراکز آموزشی غیردانشگاهی به دلیل عدم شیوع اختلاط در آن‌ها در سال ۱۳۵۷ کاری بود بسیار آسان برای حکومت. با یک دستور و در مدتی کوتاه مدارس بسیار اندک مختلط جداسازی شدند.

اما معضل دانشگاه‌های مختلط سه دهه است که دست از گریبان روحانیون برنمی‌دارد. روحانیون شیعه که خود در جلسات مردانه درس خوانده‌اند نمی‌توانند دانشگاه مختلط را بپذیرند حتی با انواع محدودیت‌ها برای دانشجویان، از جمله تفکیک غذاخوری، قرائت‌خانه، اتاق کامپیو‌تر، کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌ها، محیط خوابگاهی، و حتی جای نشستن در کلاس. حجاب اجباری و تنبیهات کمیته انضباطی برای آرایش دختران نیز برای روحانیون کفایت نمی‌کند.

از حیث نوع برخورد با این «معضل بزرگ» روحانیون شیعه دو شیوه برخورد را اتخاذ کرده‌اند: گروهی بر این باورند که عملا تفکیک کامل زن و مرد در مراکز آموزشی غیرممکن است و باید موضوع پرهیز از گناه به‌واسطه اختلاط را به خود افراد واگذار کرد، مثل این نظر که «امر مربوط به خود فرد است. اگر بیم افتادن به گناه نداشته باشد اشکال ندارد» (سیستانی، الف، ۱۲ مهر ۱۳۸۹).

مکارم شیرازی همین دیدگاه را با توجه به قدرت قاهره روحانیون عرضه می‌کند: «در مواردی که امکان جداسازی هست باید این کار صورت پذیرد و در مواردی که این کار امکان‌پذیر نیست بر پسران و دختران لازم است که از خودآرایی و تحریک دیگران جدا بپرهیزند.» (همان‌جا)

گروهی نیز این اختلاط را مکروه اعلام کرده یا اگر منجر به گناه شود حکم به جلوگیری می‌دهند. گروه دیگر که بر اساس بسط ید حکومت دینی حکم صادر کرده‌اند به طور کلی فرمان به عدم اختلاط می‌دهند: «واضح است که باید از اختلاط پیش‌گیری کنند» (بهجت، همان‌جا)؛ «اختلاط مذکور حرام است» (صافی گلپایگانی)؛ «بر مسئولان مربوطه واجب است این‌گونه مفاسد را رفع کنند.» (مظاهری) تنها موضوعی که در هر دو دسته از دیدگاه‌ها لحاظ نشده بهداشت روانی دانشجویان است.

جرمی که روزانه میلیون‌ها بار اتفاق می‌افتد

ازدواج ترتیب داده شده توسط والدین یا دلالان ازدواج دیگر نه تنها تنها روش برقراری ارتباط با جنس مخالف نیست، بلکه حتی یکی از روش‌های عمده این امر در نگاه نسل جوان ایران به شمار نمی‌رود.

رابطه دوستی میان دختران و پسران که از مکالمه تلفنی تا آمیزش جنسی را شامل می‌شود، روابط جنسی با غیر همسر در عین ازدواج (چه زن و چه مرد)، و استفاده از بازار تن‌فروشی به عنوان بدیل روابط جنسی در چارچوب خانواده مطرح هستند (بدون داوری ارزشی در مورد آن‌ها) و آمار دقیقی در مورد نسبت هریک از آن‌ها به کل روابط جنسی در ایران وجود ندارد.

از این جهت ممنوعیت روابط جنسی در غیر از چارچوب خانواده همانا ممنوعیت پدیده‌ای است که روزانه میلیون‌ها مورد آن اتفاق می‌افتد. این ممنوعیت که برای هر دو جنس دردسر ایجاد می‌کند و هزینه‌های مادی و معنوی را بالا می‌برد (مثل رواج اجاره‌های چند ساعتی یا چند روزی خانه‌ها یا آپارتمان‌ها با کرایه‌های بسیار گران که در شهرهای ایران رواج یافته است) با ایجاد فضای نا‌امن برای این گونه روابط بر بهداشت روانی ناشی از روابط صمیمی تاثیر گذاشته و از تاثیر مثبت روابط صمیمانه می‌کاهد.

جنگ با محرک‌های جنسی

علی‌رغم تلاش بی‌وقفه حکومت برای از میان بردن محرک‌های جنسی در فضاهای عمومی (با حجاب اجباری، جداسازی همه فضاهای عمومی، منع آرایش، و عدم استخدام زنان یا کاهش اشتغال آنان) و خصوصی (تبلیغ اندرونی و بیرونی در معماری داخلی ساختمان‌ها، حمله به مهمانی‌ها، منع فروش برخی لباس‌ها حتی به زنان توسط زنان، و محدودیت در ارتباطات رسانه‌ای از طریق سانسور، فیلترینگ و پارازیت) از در و دیوار جامعه ایران در فضاهای عمومی و خصوصی محرک‌های جنسی می‌بارند.

در فضایی که محرک‌ها وجود دارند، اما ارضای غرایز جنسی با دخالت دولت محدود می‌شود، افراد اعم از زن و مرد با هزاران مشکل سروکار پیدا می‌کنند که در آزارهای جنسی، فحشا، و اختلالات جنسی خود را نشان می‌دهند.

---------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما دیدگاه رادیوفردا نیست.