در روزگاران بسیار بسیار قدیم، که کسی زمانش را به یاد نمیآورد، عمو نوروزی بود و ننه سرمایی. شاید هر کودکی قصه دلباختگی این دو را شنیده باشد. همیشه عمو نوروز اول بهار سر میرسد و همیشه ننه سرما که تمام سال را در انتظار او بوده، خوابش میگیرد و برای بار بیپایان عمو نوروز را نمیبیند و بعد دوباره سال بعد همین حکایت است و همین دلباختگی مکرر که میافتد به سال آینده؛ «بعضیها میگويند اگر اين دو همديگر را ببينند دنيا به آخر میرسد و چون دنيا هنوز به آخر نرسيده، پيرزن و عمو نوروز هم هنوز همديگر را نديدهاند.» (چهل قصه)
هر سال، نوروز بهانهای است تا جمع بزرگی از ایرانیان در سراسر جهان در رنگارنگترین و متنوعترین کنسرتها گرد هم آیند. از مالزی و دوبی تا آمریکا و آلمان، همه جا، برای هر سلیقه و منشی، چیزکی پیدا میشود. و جمع بزرگ خوانندگانی که یا سالهاست یا اندک زمانی که خارج از ایران زندگی میکنند، روی صحنههای بزرگ در میان انبوه تماشاچیان آرزو میکنند که سال آینده در «وطن» کنسرت نوروزی داشته باشند. سی سال گذشت و از تعداد خارج نشینهای خواننده کم نشد، اما بر این رقم اضافه شد و هنوز شهرها و سالنهای انواع کشورهای اسلامی و غیر اسلامی میزبان میهمانان ایرانی و البته پول انبوهی است که با خود میآورند. باز هم دیدار در «وطن» میافتد به سال آینده.
اما امسال در کنسرتها و آرزوهای نوروزی چندان خبری از جمله همیشگی نبود. امسال اوضاع ایران آروزهای دیگری را به روی صحنه برده است؛ کافی است به انبوه کنسرتهای اجرا شده نگاهی بیاندازیم تا اگر نه در همه ولی در بیشتر آنها شال و سبز و دستبند سبز و روسری سبز و پیراهن سبزی توجهمان را به خود جلب کند. توجهمان را در ضمن انبوه آدمهایی هم جمع میکند که با شکل و ظاهری متفاوت به چند واژه با سوت و دست و فریاد پاسخ میدهند...
هر سال برخی از خوانندگان مشهور، در کنسرتها فرصتی را هم به این اختصاص میدهند تا از «اوضاع ایران» بگویند. امسال البته دایره خوانندگان و گروههایی که از «اوضاع ایران» میگویند بزرگتر شده است.
افشین در اوبرهاوسن، آلمان: «این رو میخونم به خاطر کسایی که تو این مدت جونشون رو به خاطر من و شما از دست دادن...»
و البته خوانندگانی که تقریبا همیشه موضوعات اجتماعی و گاه سیاسی را دستمایه ترانهها و آهنگهای خود قرار میدادند در کنسرتهای نوروزی خود سنگ تمام گذاشتند. نه فقط نور و لباس و شال سبز میشود دید که صدای «دشت سبز» تماشاچیان را به شوق میآورد.
سالنهای شهرهای مختلف از روز سیزدهم ماه مارس انبوه ایرانیان را در خود جای داد، اما بیشترین تعداد کنسرتهای نوروزی امسال -تقیربا مثل هر سال- در روزهای بیستم و بیست و یکم مارس یعنی در خود نوروز و اول فروردین برگزار شد. در میان گروهها و خوانندگانی که برای اجرای برنامه به کشورهای مختلف سفر کردند، گروهها و افرادی از خود ایران نیز حضور دارند، مثل گروه آرین یا حسامالدین سراج. با این همه تعداد خارجنشینها مثل همیشه بیشتر است. فعالیتهای «سبز» نوروزی نیز در میان آنهاست که رونق گستردهای دارد.
البته بعضیها هم مدتهاست که در فکر «حجم سبز»اند. گوگوش در مورد تازهترین آلبوم خود -حجم سبز- و برنامههایش به رادیو فردا میگوید: «... با خودم قرار گذاشته بودم اسم آلبومی که منتشر میکنم را بگذارم «عاشقانه». در حين ضبط کارها اين اتفاقات هم در ايران افتاد و به طبع همه مردم را تحت تاثير قرار داده، همه ايرانیها را در هر جای دنيا که هستند. اما من اين اسم را به خاطر علاقهای که به شعرهای سهراب سپهری و به خصوص مجموعه حجم سبزش دارم و اين مجموعه را خيلی عاشقانه میبينم و میدانمش، تصميم گرفتم که اسمش را بگذارم حجم سبز.»
برخی از خوانندگان نیز میگویند کنسرتهای نوروزی فرصتی است تا از نزدیک با حال و هوای ایران آشنا شوند. سیاوش شمس از جمله آنهاست؛ «وقتی روی آزادی مردم یک خورده فشار میآورید، جلویش را میگیرید، دو چیز خیلی گل میکند: هنر، شعر و آهنگ و برای همین میبینیم شعر و آهنگ های خیلی قشنگی از ایران بیرون میآید. من همیشه سعی میکنم اگر کاری میکنم خودم را با آن بچهها مربوط کنم. چون اینجا مثلاً از لحاظ سیاسی من میتوانم یک حرفی بزنم، از لحاظ ایرانی بودن خودمان و چه چیزهایی اشتباه و چه چیزهایی درست میگذرد. میتوانم اینها را برایتان بگویم. ولی خیلی دوست دارم حس آن بچههای ایران را بشنوم، ببینم چه هست.»
آرام آرام از روزهای پر کنسرت فاصله میگیریم، اما هنوز هم صدای خوانندگان و گروههای ایرانی را در گوشه و کنار جهان میتوان شنید. صدایی که این بار، سیاست و جامعه و روزگار ایران بیش از هر زمان دیگری در آن بازتاب یافته است. با همه تفاوتها نوروز همیشه سبز، امسال سبز تر شده است. ظاهرا معجزه نوروز، همه را کنار یک سفره هفت سین جمع کرده است. از لوس آنجلس تا لندن و دوبی. از راک و رپ و رگه تا شش و هشت همیشگی.
هر سال، نوروز بهانهای است تا جمع بزرگی از ایرانیان در سراسر جهان در رنگارنگترین و متنوعترین کنسرتها گرد هم آیند. از مالزی و دوبی تا آمریکا و آلمان، همه جا، برای هر سلیقه و منشی، چیزکی پیدا میشود. و جمع بزرگ خوانندگانی که یا سالهاست یا اندک زمانی که خارج از ایران زندگی میکنند، روی صحنههای بزرگ در میان انبوه تماشاچیان آرزو میکنند که سال آینده در «وطن» کنسرت نوروزی داشته باشند. سی سال گذشت و از تعداد خارج نشینهای خواننده کم نشد، اما بر این رقم اضافه شد و هنوز شهرها و سالنهای انواع کشورهای اسلامی و غیر اسلامی میزبان میهمانان ایرانی و البته پول انبوهی است که با خود میآورند. باز هم دیدار در «وطن» میافتد به سال آینده.
اما امسال در کنسرتها و آرزوهای نوروزی چندان خبری از جمله همیشگی نبود. امسال اوضاع ایران آروزهای دیگری را به روی صحنه برده است؛ کافی است به انبوه کنسرتهای اجرا شده نگاهی بیاندازیم تا اگر نه در همه ولی در بیشتر آنها شال و سبز و دستبند سبز و روسری سبز و پیراهن سبزی توجهمان را به خود جلب کند. توجهمان را در ضمن انبوه آدمهایی هم جمع میکند که با شکل و ظاهری متفاوت به چند واژه با سوت و دست و فریاد پاسخ میدهند...
کنسرت ابی در مالزی
هر سال برخی از خوانندگان مشهور، در کنسرتها فرصتی را هم به این اختصاص میدهند تا از «اوضاع ایران» بگویند. امسال البته دایره خوانندگان و گروههایی که از «اوضاع ایران» میگویند بزرگتر شده است.
افشین در اوبرهاوسن، آلمان: «این رو میخونم به خاطر کسایی که تو این مدت جونشون رو به خاطر من و شما از دست دادن...»
و البته خوانندگانی که تقریبا همیشه موضوعات اجتماعی و گاه سیاسی را دستمایه ترانهها و آهنگهای خود قرار میدادند در کنسرتهای نوروزی خود سنگ تمام گذاشتند. نه فقط نور و لباس و شال سبز میشود دید که صدای «دشت سبز» تماشاچیان را به شوق میآورد.
کیوسک، هفدهم مارس (سه روز پیش از نوروز)، لندن
سالنهای شهرهای مختلف از روز سیزدهم ماه مارس انبوه ایرانیان را در خود جای داد، اما بیشترین تعداد کنسرتهای نوروزی امسال -تقیربا مثل هر سال- در روزهای بیستم و بیست و یکم مارس یعنی در خود نوروز و اول فروردین برگزار شد. در میان گروهها و خوانندگانی که برای اجرای برنامه به کشورهای مختلف سفر کردند، گروهها و افرادی از خود ایران نیز حضور دارند، مثل گروه آرین یا حسامالدین سراج. با این همه تعداد خارجنشینها مثل همیشه بیشتر است. فعالیتهای «سبز» نوروزی نیز در میان آنهاست که رونق گستردهای دارد.
البته بعضیها هم مدتهاست که در فکر «حجم سبز»اند. گوگوش در مورد تازهترین آلبوم خود -حجم سبز- و برنامههایش به رادیو فردا میگوید: «... با خودم قرار گذاشته بودم اسم آلبومی که منتشر میکنم را بگذارم «عاشقانه». در حين ضبط کارها اين اتفاقات هم در ايران افتاد و به طبع همه مردم را تحت تاثير قرار داده، همه ايرانیها را در هر جای دنيا که هستند. اما من اين اسم را به خاطر علاقهای که به شعرهای سهراب سپهری و به خصوص مجموعه حجم سبزش دارم و اين مجموعه را خيلی عاشقانه میبينم و میدانمش، تصميم گرفتم که اسمش را بگذارم حجم سبز.»
برخی از خوانندگان نیز میگویند کنسرتهای نوروزی فرصتی است تا از نزدیک با حال و هوای ایران آشنا شوند. سیاوش شمس از جمله آنهاست؛ «وقتی روی آزادی مردم یک خورده فشار میآورید، جلویش را میگیرید، دو چیز خیلی گل میکند: هنر، شعر و آهنگ و برای همین میبینیم شعر و آهنگ های خیلی قشنگی از ایران بیرون میآید. من همیشه سعی میکنم اگر کاری میکنم خودم را با آن بچهها مربوط کنم. چون اینجا مثلاً از لحاظ سیاسی من میتوانم یک حرفی بزنم، از لحاظ ایرانی بودن خودمان و چه چیزهایی اشتباه و چه چیزهایی درست میگذرد. میتوانم اینها را برایتان بگویم. ولی خیلی دوست دارم حس آن بچههای ایران را بشنوم، ببینم چه هست.»
آرام آرام از روزهای پر کنسرت فاصله میگیریم، اما هنوز هم صدای خوانندگان و گروههای ایرانی را در گوشه و کنار جهان میتوان شنید. صدایی که این بار، سیاست و جامعه و روزگار ایران بیش از هر زمان دیگری در آن بازتاب یافته است. با همه تفاوتها نوروز همیشه سبز، امسال سبز تر شده است. ظاهرا معجزه نوروز، همه را کنار یک سفره هفت سین جمع کرده است. از لوس آنجلس تا لندن و دوبی. از راک و رپ و رگه تا شش و هشت همیشگی.