رفتار رژیم‌های سیاسی در شرایط فروپاشی: دوران پهلوی و ولایت فقیه

همان طور که افراد در شرایط غیر عادی و عصبانیت بسیاری از احساسات و باورها و نحوه‌ی برخورد خود با مسائل را آشکار می‌کنند رژیم‌های سیاسی نیز در شرایطی که بقای خود را در خطر می‌بینند یا در حال فروپاشی هستند، بسیاری از ویژگی‌های ساختاری و باورهای عمیق ایدئولوژیک خود را بروز می‌دهند. به عنوان نمونه، رژیم پهلوی علی رغم ایدئولوژی عرفی خود در روز عاشورای ۱۳۹۹ دستور کشتار مردم را صادر نکرد اما حکومت دینی در روز عاشورای ۱۴۳۱ به کشتار معترضان پرداخت. بدین لحاظ مقایسه‌ی رفتار رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ در مقابله با انقلاب و رفتار حکومت ولایت فقیه در برابر جنبش اعتراضی مردم در سال ۱۳۸۸ به فهم بیشتر ماهیت این دو رژیم کمک می‌کند.

فرافکنی اعتراضات

هر دو رژیم مخالفت گسترده‌ی عمومی را به رسمیت نشناختند و آن را به توطئه‌ی خارجی و رسانه‌های بیگانه نسبت دادند. سران هر دو رژیم آن قدر خود را عزیز دردانه می‌دانستند که نمی‌توانستند مخالفت همگانی را باور کنند یا حداقل این طور تظاهر می‌کردند. محمد رضا شاه بالاخره صدای مردم را شنید اما بسیار دیر و به نظر می‌آید که حکومت ولایت فقیه نیز این صدا را دیر هنگام خواهد شنید. عدم انعطاف در برابر خواست‌های مردم، رژیم پهلوی را به بن بست رساند و جمهوری اسلامی را نیز در شرایطی خطرناک قرار داده است.

سرسختی یا مصالحه

رژیم پهلوی برای خاموش کردن سیل اعتراضات به جابجایی و محاکمه‌ی برخی از مدیران سطح بالای کشور دست زد. اما رژیم ولایت فقیه پس از اعتراضات مدیریت موجود را تحکیم کرد و در هیچ زمینه‌ای به اشتباه و خطای دست اندرکاران اشاره‌ای نشد تا آنجا که سخنگوی شورای نگهبان انتخابات دهم را از سالم ترین انتخابات در دوران گذشته‌ی رژیم (کیهان، ۶ تیر ۱۳۸۸) و احمدی نژاد آن را آزاد ترین انتخابات دنیا (کیهان، ۱۷ تیر ۱۳۸۸) معرفی کردند. رژیم ولایت فقیه تنها در برابر زور یک ارتش خارجی (صدام حسین) جام زهر را نوشیده و عقب نشینی کرده است. هر گونه مصالحه بر اساس خواست‌های مردم در قاموس این رژیم نمایش ضعف تلقی می‌شود.

رژیم پهلوی وقتی با سیل جمعیت در راهپیمایی‌ها بالاخص راه پیمایی عید فطر سال ۱۳۵۷ مواجه شد، شروع کرد به آزادی زندانیان سیاسی برای آنکه فضا را بازتر کرده و از اعتراضات بکاهد. اما رژیم ولایت فقیه در مواجهه با جمعیت میلیونی تظاهر کنندگان در هفته‌ی پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به بازداشت گروهی بیشتر پرداخت تا رابطه‌ی میان رهبران و بدنه‌ی جنبش را قطع کند.

رژیم پهلوی در عکس‌العمل به راهپیمایی‌ها و اغتشاشات دست مطبوعات دولتی را اندکی بازتر گذاشت تا از این طریق جامعه تخلیه و آرام تر شود. اما روحانیت حاکم با درس گیری از نتایج برخوردهای اصلاحی رژیم گذشته با اوج گیری تظاهرات تمام مجاری اطلاع رسانی و ارتباطات مخالفان را بست تا جنبش نتواند ادامه یابد یا به شهرستان‌ها سرایت پیدا کند.

نقطه اتکا


اتکای رژیم ولایت فقیه بر بسیج و نیروهای لباس شخصی که نیروهایی شبه نظامی هستند و از قواعد مشخصی تبعیت نمی‌کنند (و دلیل عدم تبعیت آنها نیز فرار از پیگیری قانونی و ایجاد ارعاب است) موجب شده است که این نیروها به هر کاری که خواستند دست بزنند و حکومت به آنها از این جهت چک سفید امضا داده است. در روزهای پس از انتخابات خودروهایی که رنگ سبز را به نحوی استفاده کرده بودند یا در جلوی منازلی قرار داشتند که صدای الله اکبر از آنها به گوش می‌رسید مورد تهاجم واقع شده و خرد و خمیر شدند.

رژیم جمهوری اسلامی در مطالبه‌ی پول ِ گلوله برای تحویل جسد، همان مسیر رژیم پهلوی را در تحقیر و انتقام گیری از مبارزان و مردم پی گرفت. اما رژیم جمهوری اسلامی بسیار فراتر از رژیم پهلوی رفته است. این رژیم تک تیراندازان خود را به روی بام‌های مساجد می‌فرستد تا جوانان معترض را شکار کنند (تیراندازی نیروهای امنیتی و بسیجی از بالای مسجد لولاگر تهران)؛ این رژیم بچه‌های سیزده تا شانزده ساله‌ی عضو بسیج را به سرکوب تظاهرات می‌فرستد که اصولا در دوران پهلوی غیر ممکن بود.

سازماندهی

غیر از ایدئولوژی تمامیت طلبانه‌ی رژیم جمهوری اسلامی، این رژیم در مقایسه با حکومت پهلوی از تشکیلات متفاوتی برای سرکوب برخوردار است. رژیم جمهوری اسلامی با سازمان دادن به بخشی از لشکر بیکاران و هیئت‌های سینه زنی تحت عنوان لباس شخصی‌ها در شرایط بحرانی نیازی به اعلام حکومت نظامی ندارد. حکومت نظامی علی رغم فوق‌العاده بودن شرایط، وضعیتی قانونی است و مشخص است که ارتش با لباس مشخص پاسخگوی اعمال رژیم است، اما لباس شخصی‌ها می‌زنند و می‌کشند و تخریب می‌کنند و می‌روند و حکومت نیز اعمال فوق را به عمال بیگانه نسبت می‌دهد و مسئولان رژیم از ماهیت آنها اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.

خطوط قرمز

رژیم پهلوی در برخورد با تظاهر کنندگان دارای خط قرمزهایی بود. به عنوان کسی که در آن سال‌ها در عموم تظاهرات و گردهمایی‌های اعتراضی شرکت داشتم و در مواردی در گروه‌های کوچک به اعتراضات خیابانی می‌پرداختیم، هرگز ندیدم که ماموران دولتی به اموال عمومی به نحو تصادفی و برای انتقام گیری آسیب برسانند یا به محل‌های مسکونی ریخته و اموال و خانه‌های مردم را تخریب کنند یا شیشه‌ی اتومبیل مردم را به نحو تصادفی و دلبخواهی بشکنند.

فقدان حجت شرعی علی رغم ادعای فره ایزدی (سلطان سایه‌ی خدا) به رژیم پهلوی این اجازه را نمی‌داد که برای حفظ نظام، احکام مسلم اسلام و قانون را با توجیهات دینی زیر پا بگذارد. اما رژیمی که خود را منصوب خدا می‌داند هیچ خط قرمزی ندارد و هر گونه مخالفت با خود را «محاربه با خدا» اعلام کرده و بی‌رحمانه با آن برخورد می‌کند. (احمد خاتمی، امام جمعه‌ی تهران، ۵ تیر ۱۳۸۸) آتش زدن موی تظاهر کنندگان یا سوزاندن بدن آنها که فیلم‌هایشان در یوتیوب قابل مشاهده است در سال‌های انقلاب ۱۳۵۷ قابل تصور نبود.

رژیم پهلوی در اوج تظاهرات علیه آن در سال ۱۳۵۷ به علامت گذاری ساختمان‌ها و خانه‌‌های مخالفان دست نزد. حکومت نظامی اعلام شده توسط این رژیم با هدف پایان بخشیدن به تظاهرات مردمی‌ و تداوم استمرار تا آنجا پیش نمی‌رفت که شرایط را بازگشت ناپذیر کند. اما رژیم جمهوری اسلامی به آینده نمی‌اندیشد و در سرکوب هیچ حد و حدودی نمی‌شناسد.

رژیم پهلوی فعالان سیاسی را مورد تجاوز جنسی قرار نمی‌داد. به گفته‌ی مهدی کروبی «گمان نمى‌كنم زندانيان دوران ۱۵ ساله مبارزات قبل از انقلاب كه از افراد توده گرفته تا گروه‌هاى مسلح مبارز التقاطى تا اعضاى نهضت آزادى و موتلفه و حزب ملل اسلامى كه در زندان با هم زندگى كرده ‌اند، (چنين اخبارى را) ديده يا شنيده باشند.» (سایت نوروز، ۱۸ مرداد ۱۳۸۸) کروبی بنا به گزارش‌های موجود در نامه‌ای به رئیس خبرگان می‌گوید: «عده ‌اى از افراد بازداشت‌ شده مطرح نموده ‌اند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نموده‌ اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است. از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كرده‌اند به طورى ‌كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده و در كنج خانه‌هاى خود خزيده‌‌اند.» (سایت نوروز، ۱۸ مرداد ۱۳۸۸)

مقاومت در برابر خواست عمومی

رژیم پهلوی وقتی میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند، به تدریج از صحنه کناره گیری کرد و به دنبال دولت انتقالی بود. اما رژیم جمهوری اسلامی ابایی از مقاومت در برابر اعتراضات میلیونی ندارد و بالاترین مقام نظامی آن می‌گوید: «ما با شعار کوتاه نمی‌آییم.» شعارها در شرایطی که همه‌ی راه‌های مخالفت با حکومت بسته باشند، بیانگر مخالفت عمومی‌اند و حاکمان جمهوری اسلامی که خود را منصوب خدا می‌دانند نیازی به رضایت عمومی نمی‌بینند. رهبری نظام نیز راهپیمایی‌های میلیونی را نسخه برداری از انقلاب و غیر اصیل معرفی کرد. رژیم جمهوری اسلامی تا کنون هیچ نشانه‌ای برای اصلاح پذیری آشکار نساخته است و در نظر دارد فروپاشی را برای جامعه‌ی ایران بسیار پر هزینه سازد.