نان متبرک و دست نوازش؛ مهندسی امر قدسی در حکومت اسلامگرا

ارتقای ولی فقیه به مقام قدسی در رسانه‌های دولتی در سی سال گذشته امری خود به خودی و اتفاقی نبوده است بلکه گروهی در بیت آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای و نهادهایی در دل دستگاه‌های دولتی (مثل شورای نگهبان، هسته‌های گزینش، نمایندگی‌های رهبری در دانشگاه‌ها و سازمان های نظامی و برخی دستگاه‌های دولتی) این امر را القا، تبلیغ، اعمال و مدیریت کرده‌اند. احساس حقارت در برابر قدرت و مقدس دانستن روحانیون در میان برخی از اقشار جامعه‌ی ایران به چشم می خورد اما این باورها برای نشاندن ولی فقیه در کرسی قداست کفایت نمی کنند: روال‌ها و نهادهایی برای این هدف ایجاد شده‌اند. این روال ها و نهادها چگونه در دستگاه ولایت ایجاد شده و چگونه عمل می کنند؟

مقدس سازی

دستگاه رهبری ترتیبات ویژه‌ای برای مقدس نمایش دادن «آقا» اتخاذ کرده است، از جلودارهایی که پیش پای آقا سینه خیز می شوند تا دیگران نیز به تاسی همین کار را تکرار کنند، تا کاتب ویژه که این رخدادها را گزارش می دهد تا تقدس آقا در فضای عمومی «جا بیفتد،» نمایش «آقا» در تلویزیون در حالی که مثل فرشتگان پر و بالش را بر خلائق می گشاید تا خبرها و گزارش‌های رسانه‌های دولتی و شبه دولتی که «آقا» را در مقام معصوم می نشاند، از ترتیب دادن دیدارها و ملاقات‌های رهبری با مداحان و شاعران دولتی و هیئت‌های مذهبی تا پخش عکس وی در انواع تظاهرات مذهبی و سیاسی.

مقام قدسی حاکم و زمینی شده یا حاکم به عرش فرستاده شده در دیدارها باید دستی بر سر کودکان بکشد و خلائق وی را دوره کنند تا شمول الطاف این مقام قدسی و شفا بخش و متبرک بودن آن القا شود: «آقا بر خلاف دیدارهای رسمی، بعد از افطار حسینیه را ترك نكرد و بیشتر پای سفره ‌ماند. چندنفر از مردها، بچه‌هایشان را ‌بردند پیش آقا و ایشان هم دستی می‌كشید بر سر این نوزادان محل! مردی كه می‌خواست دختر كوچكش را ببرد جلو؛ رو كرد به قسمت خانم‌ها و اسم دخترش را صدا زد؛ همین صدا كردن كافی بود تا نگاه‌ها برگردد به آن طرف و همه هجوم ببرند سمت رهبر. همسایه‌ها دور رهبر حلقه زده بودند و من دیگر او را نمی‌دیدم؛ تا وقتی كه دستش را برای خداحافظی بالا ‌آورد و دست تكان داد و آرام از حسینیه خارج شد.» (گزارش کاتب ویژه از افطاری رهبری با همسایه‌ها، تابناک، ۷ شهریور ۱۳۸۹)

بنا به گزارش های بیت، هر چیزی که این مقام قدسی دست می زند متبرک است و خلائق جویا و مشتاق به چنگ آوردن این امور متبرک شده‌اند، از چفیه تا نان: «جماعت به غذا خوردن مشغولند كه چند نفر اراده می‌كنند بروند پيش رهبری. محافظ‌ها از آنان خواهش می‌كنند كه اجازه بدهند آقا غذايشان را بخورند و در فرصت‌های ديگر، حرف‌هايشان را با ايشان در ميان بگذارند. اما يک نفر كه برای اين كار خيلی اصرار می‌كند، يك بسته نان می‌دهد به يكی از محافظ‌ها و می‌گويد: «پس اين را بدهيد آقا تبرک كنند!» آن بنده خدا هم می‌گويد: «بهتر نيست يک تكه از نان‌های روی ميز افطار آقا را برداريد؟» و مقداری نان به آن مهمان می‌دهد كه تكه‌ای از آن جدا شده است.» (گزارش دیدار با شاعران، الف)

مهندسی دیدارها

افرادی که در دیدارهای رهبری ظاهر می شوند توسط بیت انتخاب می شوند و حتی آنچه می خواهند بگویند از پیش کنترل و مورد تصویب قرار می گیرد. اگر شاعران قرار است شعری در پیشگاه رهبری در شب شعر بیت وی بخوانند این اشعار قبلا کنترل شده‌اند («هیئتی وجود دارد - که بنده نیز شش، هفت سالی هست که جزو آن هستم- که انتخاب شعرها را برعهده دارد،» علیرضا قزوه، تابناک، ۷ شهریور ۱۳۸۹) سناریوی همه‌ی دیدارهای رهبری توسط دفتر وی از پیش نوشته شده و در برابر دوربین‌ها بازی می شوند. نباید کسی در برابر مقام قدسی غیر از حقارت و ذلت و عبودیت به نمایش بگذارد. هر گونه برابری حاکم و محکوم یا به پرسش گرفتن رهبری این مقام قدسی را مخدوش می سازد و نباید اتفاق بیفتد.

نمایش ساده زیستی و مردم‌داری حکومت

در حکومتی که سپاهیان، امنیتی‌ها و بازاریان نزدیک به بیت سالانه صدها میلیارد دلار را میان خود تقسیم می کنند حکومت برای بسیج نیروهای فقیر حاشیه شهری جهت سرکوب مخالفان و جذب و حفظ نیرو در رده‌های مختلف سپاه و بسیج و لباس شخصی‌ها به فردی به عنوان حاکم نیاز دارد که به عنوان مظهر ساده زیستی و مردمداری به توده‌ها معرفی شود. از همین جهت است خانواده‌های محافظان و مسئولان قابل اعتمادی که در خانه‌های اطراف دفتر زندگی می کنند تحت عنوان «همسایه‌های آقا» (گویی آقا در میان مردم زندگی می کند) به افطاری دعوت می شوند تا نمایشی از مردمداری آقا اجرا شود (خانه‌های اطراف بیت در اوایل رهبری خامنه‌ای تا شعاع چندین کیلومتر خریداری شدند).

کاتب مخصوص بیت نیز چنان تصویری از مهمانی افطار ارائه می کند که گویی یک افطاری خود انگیخته با دعوت از اهالی محله‌های فقیر نشین نازی آباد یا نظام آباد تهران برگزار شده است: «چهره‌هایی كه مهمان بودند نه مثل مسئولان نظام رسمی به نظر می‌رسیدند و نه مثل دانشجویان پرشور و نشاط. آرام، دور هم نشسته و در گروه‌های چند نفره مشغول صحبت بودند. انتهای سالن هم یك دسته چهارنفره از بچه‌های ده- یازده‌ساله مثل بچه‌های شلوغ آخر كلاس، روی صندلی‌های پلاستیكی ته حسینیه، شیطنت می‌كردند. بقیه صندلی‌ها را هم پیرمردها و پیرزن‌های محل به خود اختصاص داده بودند. یكی از محافظ‌ها با كودكی كه كنار پدربزرگش نشسته بود شوخی می‌كرد و می‌خندید! چشمم از تعجب گرد شده بود؛ حفاظت و شوخی؟ حفاظت مهربان شده بود (البته همیشه مهربان است!) این را خلوتی حسینه می‌گفت؛ و پسربچه‌ای كه عرض حسینیه را با سرعت می‌دوید تا نزدیكی صندلی روی سكوی و برمی‌گشت و این كار را به عنوان سرگرمی ادامه می‌داد!» (تابناک، ۷ شهریور ۱۳۸۹)

تنبیه منتقدان یا حفظ شئون رهبری

کسی در درون مرزهای کشور تنفس نمی کند که انتقادی از خامنه‌ای کرده باشد و مورد تنبیه و مجازات واقع نشده باشد. موارد بارز این امر کسانی مثل احمد قابل، عیسی سحرخیز، و محمد نوری زاد هستند که سال ها به خاطر انتقاد از خامنه‌ای در کنج زندان جای گرفته‌اند. این امر را گروهی به کینه توزی شخص خامنه‌ای نسبت می دهند اما در عین ضرورت توجه به رگه‌های شخصیتی خامنه‌ای، موضوع فراتر از یک خصلت فردی است. دستگاه نظامی و امنیتی برای حفظ اقتدار خود نیاز به فردی فراتر از انتقاد و مسئولیت و با نشانه‌های قدسی دارد که همه‌ی منویات خود را بر آن بار کند و نیازی هم به پاسخگویی نداشته باشد. وقتی مقامات سیاسی از شئون رهبری سخن می گویند مراد آنها مقامی است فراتر از پاسخگویی که قرار است منویات آنها را محقق سازد.

خامنه‌ای خود را مقامی فراتر از انتقاد و پاسخگویی و نظارت می داند اما این برای ساختن چنین موقعیتی کافی نیست. نیروهای نظامی و امنیتی این مقام را شکل داده و سر پا نگاه می دارند تا هر آنچه می خواهند با مصونیت کامل به دست آورند. در کسب این خواسته‌ها نیز دیگر نیازی به لابی در مجلس یا مذاکره با مقامات دولتی یا خرید این قاضی یا آن بازپرس ندارند بلکه فردی موثر در بیت همه‌ی کارها را انجام می دهد بدون این پیچیدگی‌ها.

مدیریت و مهندسی رهبری

طنز ماجرا این است که کسی که به دنبال مهندسی تمامیت فرهنگ و دین مردم در جامعه‌ی ایران است خود توسط گروهی نظامی- امنیتی مدیریت می شود. در حکومت‌های استبدادی در نهایت جاه طلبی و خدایی کردن به گروهی معدود و بهره برداری از منابع اقتصادی و در عین حال حفظ رژم به گروه معدودی دیگر تعلق می گیرد. گروه اول ظاهرا قرار است مشروعیت رژیم را تامین کنند و گروه دوم با اسلحه و سر نیزه مخالفان را سرکوب کنند. در رابطه‌ی این دو بخش گرچه تعامل و همکاری وجود دارد و در دوره‌هایی گروه اول دست بالا را داشته باشد اما در دراز مدت آنان که قدرت عریان و منابع ثروت را در اختیار دارند دست بالاتر را پیدا خواهند کرد. همین گروه دوم است که نهادهای مقدس ساز را اداره می کند. مقدسین یک باره و به طور غریزی ظهور نمی کنند؛ آنها توسط دستگاه ایدئولوژیک و تبلیغاتی تحت نظر دارندگان قوه‌ی قاهره و منابع کشور ساخته و پرداخته می شوند.

--------------
یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه رادیو فردا.