چندگانگی و سرگشتگی هویتی در آهنگ‌های ایرانی «برزیل ۲۰۱۴»

در روزهای منتهی به شروع مسابقات جام جهانی فوتبال چندین آهنگ ایرانی (در کنار آهنگ‌های انگلیسی و اسپانیایی زبان این مسابقات با پخش و توجه جهانی مثل آهنگ پیت بال به همراه جنیفر لوپز و آهنگ شکیرا) با مضمون حضور ایران در این جام و عمدتا با هدف تشویق بازیکنان و روحیه دادن به تماشاگران و طرفداران ایرانی تیم ملی در شبکه‌های مجازی اجتماعی منتشر شد. این رویداد فرصت خوبی را برای رقابت اهل موسیقی عامه پسند جهت ارائه‌ی آثاری که مردم بدانها گوش می سپارند فراهم آورد.

تعدد این آهنگ‌ها در آستانه‌ی بازی‌های جام جهانی در عین آن که علاقه و توجه جامعه به فوتبال را روایت می‌کند از یک چندگانگی و سرگشتگی هویتی در جامعه‌ی ایران و نیز میان ایرانیان خارج از کشور حکایت دارد. این واقعیت را در اشعار، موسیقی، رقص، تصاویر و عکس‌های نمایش داده شده در نمآهنگ‌های عرضه شده می توان مشاهده کرد.

خواجه امیری: دروازه‌های دنیا

آهنگ خواجه امیری حکایت از این نکته‌ی تاسف بر انگیز در فرهنگ رسمی جمهوری اسلامی دارد که بالاخره در همه‌ی امور کشور باید جای پای دل ناچسب حکومت را مشاهده کرد. امروز همه ایرانیان می توانند از خود بپرسند که چرا حکومت در این گونه موضوعات دخالت می کند. این دخالت تا چه حد به ارتقای فرهنگ عمومی یاری رسانده و تا چه حد مخرب بوده است؟

فدراسيون فوتبال از چند ماه پيش کاری را به احسان خواجه اميری سفارش داد. سفارش گیرنده تلاش کرده با صدای تار و نام بردن چندین باره از ایران در اشعار، حس ملی شونده را تحریک کند اما ناله‌هایی که در برخی نقاط به سطح مداحی مداحان دولتی می رسد این اثر را از انتظاری که از آن می رود دور می کند. به همین دلیل این اثر از ابتدائیات یک آهنگ ملی برای مسابقه‌ی تیم ملی (حماسی، شاد، روحیه دهنده، غرور آفرین و افتخار انگیز) دور می‌کند.

همان طور که شادی و ناله‌های آشکار شده در این اثر دوگانه است، موسیقی و شعر آن نیز با این دوگانگی کلنجار می رود. دوگانگی اصلی، رضایت سفارش دهنده (با فرهنگ مداحی دولتی) و رضایت عموم مردم (با آمیخته‌ای از فرهنگ زیر زمینی و فرهنگ رو زمینی سانسور شده) است که فعلا با هم فاصله دارند. آهنگ خواجه امیری که در غرور و افتخار ایرانی همانند سفارش دهنده اغراق می کند («دنیا قراره از ما اسطوره شو بسازه») از این حیث کاملا در چارچوب جاه طلبی‌های نظام ولایت فقیه جای می گیرد. ایران در این چارچوب نه فقط سرزمین مادری یا جایی دوست داشتنی بلکه «ناجی احساس» است. آهنگ خواجه امیری به جای آن که عملا با کاری که می کند ناجی احساس باشد نیاز به ناجی احساس بودن را خطابه خوانی می‌کند.

تتلو: منم یکی از اون یازده تام

رپ تتلو که مخاطب را به یاد شعارهای حمایت از مستضعفین و غرولند در باب اشرافیت و سرمایه‌داری در دهه‌ی ۱۳۶۰ می اندازد بیشترین فاصله را با نیاز مخاطب به شادی و سرخوشی در این ایام دارد. این اثر اگر می‌خواست شنیده شود بدترین زمان را برای تاثیر بر مخاطب انتخاب کرده است. اشعار این آهنگ روایت بدبختی و زمین خاکی و توپ پلاستیکی است در حالی که مخاطب می خواهد در این مسابقات لباس تمیز و براق، چمن یک دست سبز و شاداب، و تماشاگران خوش لباس و رنگ آمیزی شده تماشا کند. رنگی از اسلامیسم حکومتی نیز به این اثر زده شده (با «شعار یا زهرا» و «با ایمان می ریم جلو») تا طبقه‌ی وفادار به فرهنگ حکومتی نیز با آن همراهی کنند. این آهنگ همانند تیری در تاریکی به سرعت از نظرها محو خواهد شد چون نه تنها با گفتمان شاد و قدرت بخش جام جهانی بلکه با گفتمان حاکم بر جامعه‌ی ایران که زندگی باور و شادی طلب است نمی خواند. ناله‌ها در ایران جای خود را در مراسم دولتی مداحی و روضه خوانی یافته‌اند و طالبان آنها نیز به همان مغازه رجوع می کنند. باز کردن مغازه‌های تازه باعث بسط بازار نمی‌شود.

آریان: ای جاویدان ایران

آریان یک گروه حرفه‌ای است که تلاش کرده و می‌کند با رعایت محدودیت‌های جمهوری اسلامی- به روایت اقتدارگرایان- فعالیت کند بدون آن که از برخی حاشیه‌های مبهم استفاده کند.

اثر اين گروه در سال ۲۰۰۶ ساخته شده و اين روزها، به مناسبت مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ زياد شنيده ميشود.

زن در نماهنگ‌های آنان حضور دارد اما با حجاب کامل بدون حتی یک تار مو که بشود مشاهده کرد. دخترانی که حجاب کامل دارند همراه با آقایان به نحو نشسته تکانی به خود می‌دهند تا مبادا از چشم مقامات به رقصیدن متهم شوند. در متن شعر نیز عناصری از فرهنگ دولتی مثل «دست‌ها به دعا» گذاشته شده است.

این ویدیو فریاد می زند که دلش می‌خواسته همان ویدیوی دولتی مسابقات باشد اما این افتخار نصیبشان نشده است. به همین دلیل است که این ویدیو نه سرگشتگی و چندگانگی هویتی یا حتی یکی از خرده- هویات ایرانیان بلکه بی هویتی تام و تمام را به نمایش می گذارد. این آهنگ و ویدیوی آن ظاهرا مد روز است و «ایران ایران» می‌گوید اما رابطه‌ای با هیچ گروهی از مردم ایران برقرار نمی‌کند. اگر حکومت مسابقه‌ای برای ویدیوی جام جهانی گذاشته بود ویدیوی این گروه می توانست یکی از مدعیان انتخاب شدن به عنوان ویدیوی دولتی باشد. به دلیل همین نگرش به تولید موسیقی است که استادیوم آزادی برای تهیه‌ فیلم این نماهنگ در اختیار گروه گذاشته شده است.

این آهنگ کاری نمی‌کند که در عمل به مخاطب این حس را انتقال دهد که «باید که غم از چشمها بشه دور» بلکه این را به صراحت و به نحو دستوری (ظاهرا به مقامات) می‌گوید که بگذارند چنین کاری انجام شود. همه‌ی عناصر به کار گرفته شده در این اثر گواهی می دهند که این کار برای طرفداران جمهوری اسلامی و بر اساس خوشایند مقامات انجام شده و نه عموم شهروندان ایرانی.

منصور: عاشق فوتبالیم

موسیقی آهنگ منصور نسخه‌برداری شده از ملودی‌های اسپانیایی است. حتی «اولالالای» آن اسپانیایی است. ریتم این اثر تند و شاد و مناسب فضای مسابقات است اما عناصر هویت ایرانی در آن بسیار کم رنگ است. حضور گروه کر در آن به مخاطب روحیه می‌دهد. آشفتگی محتوایی و موسیقیایی تا آنجاست که در نیمه‌ی آهنگ یکباره ضرباهنگ آن عوض می شود. «ایران ما»ی کمالی نیز از نظر موسیقیایی (ملودی اسپانیایی و پاپ امریکایی) و شعر («خدا به همراهتونه» و «دعای مردم با شماست» در کنار «میراث آریا» در سطح ایرانی/اسلامی) با این دوگانگی درگیر است و به سطح صدور بیانیه می رسد.

چند گانگی هویتی موسیقیایی در ترانه‌ی شری بیژن به نام «ایران» آن قدر موج می‌زند که مخاطب ممکن است در نهایت در این که چه احساسی در پایان شنیدن آن پیدا کند دچار سرگیجه شود.

اندی: ملی‌پوش‌ها

آهنگ اندی (همانند دو آهنگ دیگر) با بخش پایانی گزارشی شروع می شود که از حضور ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ خبر می‌دهد. موسیقی این آهنگ کاملا شاد است و ایرانی. هر ایرانی‌ای که در ۵۰ سال گذشته آهنگ‌های ایرانی عامه پسند در دهه های چهل و پنجاه و بعد آثار ساخته شده در لس آنجلس را شنیده باشد در چند ثانیه ایرانی بودن آن را احساس می‌کند. شعر این آهنگ کاملا ملی است و تعابیر آن از سروصداها و تشویق‌های تماشاگران در مسابقات ملی گرفته شده است. هویت ایرانی منعکس شده در این سرود با عناصر اسلامگرایی که بوی جمهوری اسلامی می‌دهد مخلوط نشده در عین که تعابیر مذهبی تهی از اسلامگرایی در آن استفاده شده است (ماشاء الله). کار اندی از حیث تاکید بر نمادهای ملی و یکدستی موسیقی پا در جای پای «ایران ایران» آرش می‌گذارد که در سال ۲۰۰۶ بسیار مورد توجه قرار گرفت.

رنگ‌های پرچم ایران در ویدیوی این اثر به وفور استفاده شده بدون آن که مستقیما از پرچم استفاده شده باشد. ریتم موسیقی در دقایقی شبیه به بوق ممد بوقی در مسابقات فوتبال می‌شود. استفاده از دختران تشویق کننده که در بازی‌های فوتبال و بستکبال در ایالات متحده حضور دارند و فضا را شاد و دلچسب می کنند و از خشونت مردانه می کاهند شاید تنها عنصری است که تماشاگر داخلی کمتر در میدان‌های مسابقه در ایران دیده اما بر جذابیت اثر افزوده است. در پایان ویدیو نیز گروه‌های مختلفی از ایرانیان که تیم ایران را تشویق می‌کنند از جمله کمدین معروف ایرانی- امریکایی ماز جبرانی به نمایش در می‌آیند.

عجم: گل ایران

آهنگ جام جهانی عجم نیز مانند آهنگ اندی در خارج از ایران تهیه شده است. این اثر وجه دیگری از هویت ملی ایرانی یعنی فرهنگ و موسیقی و رقص جاری در میان پهلوانان و جوانمردان را به تصویر می‌کشد. در این آهنگ از دهل و سرنا و دیگر سازهای ایرانی استفاده شده و برخی رقص‌های محلی ایرانی در آن مشاهده می شود. تیپ‌های حاضر در ویدیو تیپ‌های زورخانه‌ای هستند. در نماهنگ این اثر علی رغم استفاده از پرچم رسمی جمهوری اسلامی به وفور رقص و زن بی حجاب دیده می‌شود که در تضاد با فرهنگ رسمی جمهوری اسلامی است. در شعر این اثر نیز همانند آهنگ اندی از تشویق‌های میدان مسابقات مثل «ما گل می خوایم یالله» یا «ایول ایول» استفاده شده است.

همه باید بدونن: آبجیز

آبجیز اثری نوستالژیک و کاملا زنانه در نگاه به این رخداد ملی عرضه کرده است. در زمانه‌ای که هویت زنانه در فضای فرهنگی ایران سرکوب می‌شود و بسیار کمرنگ است این اثر خوش ساخت و کاملا مرتبط با حال و هوای روز به غنای ترانه‌های جام حهانی می افزاید. شعر و موسیقی این اثر در انتقال نگاه زنانه به فوتبال کاملا با هم همصدا و یکدست عمل می کنند. ویدیوی این ترانه نیز یکی از بهترین ویدیوهای ساخته شده در این حوزه است با رنگ کردن چهره به سه رنگ پرچم، شادی های خیابانی پس از پیروزی تیم ملی فوتبال و صحنه‌های بازی گل کوچک در کوچه‌های تنگ. آبجیز همچنین با «دعای ما آوازه» از مذهب به شادی و سرحوشی پل می‌زند.

***

تنوع آهنگ‌های ساخته شده برای حضور ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ یک بار دیگر ناقض ایده‌ی «فرهنگ اسلامی» یا «الگوی ایرانی-اسلامی» به روایت اسلامگرایان به عنوان فرهنگ اجماعی میان ایرانیان است. مشخص است که در این شرایط «سرود» ساخته شده به سفارش حکومت حتما ایرانیان را قانع نمی‌کرد و از همین جهت آهنگ‌های متفاوتی ساخته و عرضه شد. گذشته از آن حتی یک سرود یا آهنگ ساخته شده توسط هنرمندان مستقل هم ایرانیان را قانع نمی‌کند. هر یک از خرده-هویت‌های ایرانی در هر رویدادی ظهور و بروز خاص خود را می‌طلبند: ملی‌گرایان، اسلامگراها، طرفداران آیین جوانمردی، فمینیست‌ها و چپ‌ها. هر کدام از اینها سهم خود را از آیین‌ها و مراسم ملی طلب می‌کنند و در مراسم ملی به بازتعریف خود می‌پردازند. ایران علی رغم وحدت سرزمینی، رنگین کمان خرده- فرهنگ‌ها و خرده- هویت‌هاست که خوشبختانه در حوزه‌ی فرهنگ و هنر علی رغم همه‌ی محدودیت‌ها چهره‌ی متکثر آن به خوبی دیده می‌شود.

-----------------
دیدگاه‌های مطرح شده در این یادداشت تنها بیانگر نظر نویسنده آن است و بازتاب دیدگاه یا نظر رادیو فردا نیست.