وجهه روحانی؛ «چالشی برای دولت اسرائیل»

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل

برنامه‌های روزانه گزارش‌های خبری و بحث‌های داغ سیاسی در رسانه‌های اسرائیل از ساعت شش بامداد و در اوج جشن‌های سایبانهای یهودیان در حالی آغاز می‌شود که مصاحبه‌کنندگان و مصاحبه‌شوندگان، نام ایران و «خاسان رووخ‌خانی» را، آنگونه که اکثر سیاستمداران و گویندگان اسرائیلی نام رئیس جمهوری ایران را تلفظ می‌کنند، اگر نه یک ریز، که یک خط در میان، ذکر می‌کنند.

با وجود ساعت‌ها بحث‌های زنده سیاسی رسانه‌ها تا پاسی از نیمه شب، ازچند شبکه‌های رادیویی و سه شبکه تلویزیونی اسرائیل، به‌نظر می‌رسد که گفتمان غالب تنها ترس و نگرانی عمیقی از انزوایی تازه باشد که دولت این کشور احساس می‌کند بزودی در آن گرفتار می‌شود.

این گرفتاری ناشی از چالش بزرگی است که وجهه حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران برای اسرائیل به‌وجود آورده است به گونه‌ای که یک ناظر بی‌طرف می‌تواند حس کند که نوعی فضای رنج از احتمال بهبود مناسبات غرب با ایران، از هم اکنون بر اسرائیل حاکم شده است.

لذا کارتونی که روزنامه یدیعوت آخرونوت روز سه شنبه دوم مهر همزمان با آغاز به کار شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد منتشر کرد، بسیار بامسماست و حال و روز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور، را در ارتباط با نگرانی‌های او از موفقیت‌های احتمالی حسن روحانی در سفرش به نیویورک، چه با زبان طنز و چه به صورت حقیقی، بیان می‌کند.

در این کارتون، حسن روحانی و بنیامین نتانیاهو در حال ورود همزمان به سازمان ملل درحالی دیده می‌شوند که روحانی شاد و قبراق ولی نتانیاهو عرق ریزان و مایوس است و با خود می‌گوید: محمود کجا رفتی وقتی بهت احتیاج داشتم؟

این کارتون یادآور این واقعیت است که حضور مکرر محمود احمدی‌نژاد، سلف روحانی، در سازمان ملل چگونه در راستای منافع اسرائیل بود و دولت اسرائیل برای قانع کردن جامعه جهانی به برقراری تحریم‌های سخت‌تر علیه ایران، نیاز به کاری چندان سخت نداشت.

چه بسا که افراییم‌ هالوی، رئیس اسبق موساد، بار‌ها گفته بود اگر موساد میلیارد‌ها دلار خرج می‌کرد تا کسی را به مسند قدرتی مهم در صدر حکومت خصمی مانند رژیم ایران «بکارد»، این مهره کاشته شده هرگز نمی‌توانست خدمتی بس عظیم‌تر از محمود احمدی‌نژاد به اسرائیل هدیه کند.

افراییم‌ هالوی این روز‌ها نیز یک «مرغ غریب» درمیان مصاحبه‌شوندگان در رسانه‌های اسرائیلی است. او در شمار معدود افرادی است که مانند غرب، فکر می‌کند که باید روی کارآمدن روحانی را فرصتی جدید برای حل مسالمت‌جویانه برنامه هسته‌ای ایران تلقی کرد.

اما قریب به اتفاق دیگر تحلیلگران اسرائیلی مانند سیاستمداران دولت راستگرای خود می‌گویند که‌ هالوی و افرادی مانند او «جو گیر» شده‌اند و مانند‌‌ همان غربی‌هایی هستند که حوصله روبه‌رو شدن با چالشی بزرگ به نام نظام ایران را ندارند و چون خود خسته شده‌اند، به دیگران نیز توصیه می‌کنند که بختی دیگر برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای با ایران قائل شد.

برای اسرائیل دست دادنی کوتاه حتی در حد خوش و بش میان روحانی با اوباما در راهروهای سازمان ملل و یا در ضیافت نهار دبیر کل سازمان ملل، اقدامی در حد فاجعه بود؛ به گونه‌ای که حتی یووال اشتاینیتز، وزیر امور راهبردی اسرائیل، در اقدامی غیر دیپلماتیک پا را از اختیارات خود فرا‌تر نهاده و به ریئس جمهوری آمریکا توصیه کرده بود که از این دست دادن نیز «اکیدا اجتناب کند».

اما به نظر می‌رسد خودداری رییس‌جمهوری ایران از این رویارویی کوتاه با رئیس جمهوری آمریکا و حتی غیبت پرمعنای روحانی از ضیافت نهار‌ بان گی‌مون، راه نفس کشیدن دولت اسرائیل را هم‌وار کرد.

هرچند نتانیاهو خود از اورشلیم به اشتاینیتز و هیئت اسرائیلی‌اش در سازمان ملل دستور داده بود در تالار سخنرانی سازمان ملل برای شنیدن نطق آقای روحانی حضور نداشته باشند، اما در حالی که هنوز دقایقی از پایان این سخنرانی روحانی سپری نشده بود، نتانیاهو خود در رسانه‌های اسرائیل ظاهر شد تا نه به زبان عبری، بلکه با زبان انگلیسی با لهجه آمریکایی، بگوید که سخنرانی روحانی «سراسر فریب و دو رویی و عیب‌جویی از آمریکا بوده است».

این در حالی است که پایان نطق روحانی به وقت اسرائیل حدود ساعت یک بامداد چهارشنبه سوم مهر بود؛ امری که می‌تواند این احتمال را تقویت کند که نخست وزیر اسرائیل خود از تلویزیون‌های جهانی سخنرانی رییس جمهوری ایران را شنیده و دیده است.

باراک راوید، تحلیلگر روزنامه هاآرتص، سه شنبه دوم مهر نوشته بود تا نتانیاهو به سازمان ملل برسد و سخنرانی کند، «اسب راهوار ایرانی به پیش تاخته و کار نتانیاهو برای خنثی کردن اثرات حضور روحانی در نیویورک سخت‌تر خواهد شد».

هاآرتص پس از سخنرانی روحانی در سازمان ملل نیز نوشت نتانیاهو (طبق نوشته نیویورک تایمز در روزهای اخیر) «اگر بخواهد در سخنرانی روزهای آینده‌اش در سازمان ملل ایران را با کره شمالی مقایسه کند مرتکب یک اشتباه می‌شود به‌ویژه آنکه گزینه نظامی که نتانیاهو این همه از آن حمایت می‌کند، راه حل کارسازی برای برنامه هسته‌ای ایران نیست».

هاآرتص نوشته «بنابر این، خوب است که نتانیاهو پنبه را از گوشش درآورد و خوب به حرف‌های تازه‌ای که از تهران به گوش می‌رسد، دقت کند و ضمن مراقبت از عملکرد ایران، به راهکار دیپلماتیک نیز بخت موفقیت بدهد.

برخی از ناظران می‌گویند اگر اسحاق رابین و حتی آریل شارون در مسند رهبری اسرائیل بودند، چه بسا مانند دوره‌هایی از دولت خود، برای نزدیکی به ایران تلاش‌ها و پیشنهادهایی را نیز مطرح می‌کردند؛ چه بسا، که شارون زمانی که تازه برنامه هسته‌ای ایران فاش شده بود، پیشنهاد کرد که اسرائیل صد‌ها میلیون دلاری را که از بابت خرید نفت از ایران در حکومت پهلوی به ایران بدهکار است، پس دهد تا از طریق مذاکراتی که انجام می‌شود، کانالی برای رسیدن به سران ایران ایجاد شود.

شارون و رابین در شمار سیاستمداران معتقد به این نظریه بودند که نه تنها در دل دوست، که در دل رقیب نیز «به هر حیله رهی باید کرد» اما اسرائیل دیرزمانی است که از آن رهبران دور شده است؛ رابین ۱۸ سال پیش به‌ دست یک حامی نتانیاهو کشته شد و شارون هشت سال است که در اغمای مطلق است.

نتانیاهو تا چند روز پیش می‌گفت لبخند روحانی نباید کسی را بفریبد، و روزنامه معاریو از کارزار نتانیاهو برای «مقابله با لبخند» روحانی در سفر نخست وزیر اسرائیل به آمریکا خبر داده بود.

اما نتانیاهو پس از سخنرانی روحانی درسازمان ملل، به «دام عسلی» که روحانی ریخته هشدار می‌دهد و می‌گوید «مبادا پای غرب روی عسل ریخته شده در این دام بلغزد».

با این گفتمان است که به نظر می‌رسد نتانیاهو در روزهای آینده به واشینگتن و نیویورک می‌رسد تا با بهره‌گیری از باندهای پرنفوذی که طرفداران اسرائیل در نهادهای مختلف آمریکایی و به‌ویژه در کنگره دارند، اثرات حضور روحانی را خنثی کرده و بکوشد رشته‌های ساخته شده توسط او و محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران را پنبه کند.

اگر حسن روحانی، یک حقوقدان فارغ التحصیل دانشگاه اسکاتلند با خجالت زیاد جمله‌ای بسیار ساده و ابتدایی را با طمانینه زیاد در مصاحبه با سی ان ان بیان کند، نتانیاهو عزم خود را جزم کرده تا با به کارگیری نفوذ سیاسی و وجهه رسانه‌ای پرقدرت خود ضمن زبان انگلیسی پرقدرتش و با کاربرد هزار و یک اصطلاح آمریکایی، افکار عمومی و کنگره و نهادهای دیگر آمریکایی را دوباره تحت تاثیر قرار دهد.