بازی احمدی نژاد با کارت جدايی طلبان اروپا

بازی خطرناک احمدی نژاد با کارت حمايت سياسی از جدايی طلبان اروپا، به بهانه انتقاد از استقلال سودان جنوبی، مي تواند ضمن تيره تر ساختن مناسبات خارجی ايران با پاره ای از کشور های اروپايی، اقدام متقابل و مشابه خارجی در قبال جدايی طلبان ايران را توجيه کند.
محمود احمدی نژاد روز دوشنبه در بندر چابهار، استقلال سودان جنوبی را از پاره شمالی آن کشور " توطئه دشمنان " قلمداد کرد و با حمايت تلويحی از جدائی طلبان "ايرلند شمالی " از بريتانيا، " کشور باسک " از اسپانيا، و جدائی جزيره کوچک "کورسيکا " از فرانسه، خواستار بر گذاری رفراندوم در اين مناطق شد.
در گذشته محمود احمدی نژاد با اعلام " محو اسرائيل از نقشه جغرافيا "، انکار هالوکاست ( کشتار يهوديان طی جنگ دوم جهانی )، نسبت دادن واقعه تروريستی ۱۱ سپتامبر به توطئه مشترک آمريکايی-صهيونيستی، به نحو گسترده ای در رسانه های جهانی مطرح و از اين راه دارای شهرت شده بود.
طی يک سال گذشته، با وجود تکرار اين مسائل از جانب وی، منجمله در کنفرانسی که هفته گذشته به بهانه مطالعه روشهای مقابله با تروريسم در تهران برگزار شد، تحريکات خبری وی نه تنها از سوی رسانه های مستقل جهان که حتی توسط رسانه های اسرائيلی نيز با بی اعتنائی و سکوت نسبی روبرو بوده است.
از اين لحاظ بنظر مي رسد که رييس دولت جمهوری اسلامی با طرح مسائل مربوط به جدايی طلبان اروپايی، قصد دارد يکنواختی محسوس اظهارات خود را جبران سازد- اقدام نه چندان سنجيده ای که تنها مي تواند به خبر ساز شدن موضوع در ارتباط با تمايلات مشابه جدايی طلبی در بخشهايی از ايران بينجامد.
استقلال سودان جنوبی
سودان جنوبی بخش مسيحی نشين سودان است که بعد از چند دهه جنگ داخلی و تحمل صد ها هزار کشته و ميليونها آواره، از بخش مسلمان نشين شمالی جدا شده و روز ۹ ژوئيه جاری به عنوان جوانترين کشور آفريقا رسما متولد خواهد شد.
تصميم به جدايی سودان جنوبی مسيحی نشين از شمال، که عموما مسلمان نشين است، مابين رهبران دو بخش در سال ۲۰۰۵ اتخاذ شد و سرانجام طی رفراندوم ژانويه سال جاری با حمايت ۹۹ در صد مردم شکل قانونی يافت. علاوه بر مذهب، زبان و فرهنگ و قوميت قبيله ای مردم، حتی بافت جغرافيايی سودان جنوبی نيز با شمال متفاوت است.
کشور های غربی و آمريکا از استقلال سودان جنوبی حمايت بعمل آورده و آنرا راه حل پرهيز از ناآرامی ها و خونريزی بيشتر تلقی مي کنند.
جدايی طلبی در اروپا
تفاوتهای فرهنگی و قومی در بعضی از نقاط اروپا و قاره امريکا هراز گاهی بهانه افزايش تمايلات جدايی طلبی در آن مناطق بوده است. با اين وجود عدم حمايت اکثريت از اينگونه تمايلات حاد، موضوع جدايی طلبی را بعد از برگزاری يک رای گيری عمومی، مسکوت گذاشته است.
به عنوان نمونه، جدايی طلبان فرانسوی زبان کبک در کانادا طی دهه شصت خواستار استقلال از انگليسی زبانان آن کشور شدند. در رفراندوم سال ۱۹۸۰ مردم کبک به جدايی رای منفی دادند و اين رای در سال ۱۹۹۲ و هنگام طرح موضوع تغيير قانون اساسی کانادا و همچنين رفراندوم سال ۱۹۹۵ از سوی مردم رد شد.
در پاره ای از نقاط اروپا نيز تمايلات جدايی طلبی به بهانه تفاوتهای فرهنگی ديده شده، ولی بخصوص بعد از شکل گرفتن جامعه اروپا اين تمايلات پراکنده اينک تا حدود زيادی تعديل شده است.
ايرلند، باسک و کورسيکا
بريتانيا مرکب از چهار کشور انگليس، اسکاتلند، ولز و ايرلند شمالی است. نيمی از مردم ايرلند شمالی که جزيره ای است در کنار جزيره اصلی، کاتوليک و نيم ديگر پروتستان اند.
کاتوليکهای شمال مايل اند که به ايرلند جنوبی ( کاتوليک) ملحق شوند. ولی ابراز اين تمايلات که طی چهار دهه گذشته با اقدامات تروريستی متعدد همراه بوده اينک تا حدود زيادی تعديل شده و کاتوليکها همراه با پروتستانها در داخل دولت محلی با يکديگر همکاری ميکنند. ارتش آزادی بخش ايرلند ( آی-ار-ا ) چند سال است که مبارزه مسلحانه را ترک کرده است.
در اسپانيا نيز مردم باسک و ساکنان مناطق شمال و غرب کشور خواستار جدايی از سرزمين اصلی بوده اند. بازوی مسلح جنبشی که جدايی طلبان باسک تشکيل دادند "اتا " نام دارد که خود را ارتش آزادی بخش باسک می خواند. اتا در ژانويه سال جاری اعلام کرد که خشونت و مقابله مسلحانه را برای هميشه کنار گذاشته است.
در فرانسه، بجز بخش موسوم به " باسک فرانسه " که در ميان آنها تمايلات خود مختاری ضعيفتر از باسک اسپانيا است، مردم جزيره کورسيکا نيز هر از گاهی خواستار خود مختاری بيشتر در امور داخلی خود بوده اند.
کورسيکا جزيره ای است کوچک با ۲۵۰.۰۰۰ جمعيت در مديترانه، مابين خاک اصلی فرانسه و ايتاليا. اين جزيره يکی از بخشهای ۲۷ گانه فرانسه و محل تولد ناپلئون بناپارت امپراطور معروف آن کشور است.
مانند باسک، کورسيکا و تمايلات جدايی طلبی گروهی از مردم آن، جدا از تفاوتهای فرهنگی، ميراث جنگهای گذشته در داخل کشور و يا مابين امپراطوری های اروپا و دست به دست شدن اين مناطق است.
کورسيکا از سال ۱۷۶۹ به فرانسه پيوسته و بخشی از خاک آن کشور محسوب ميشود. افراطيون جدايی خواه کورسيکا تا کنون به چند اقدام تروريستی نيز مبادرت ورزيده اند. منجمله در سال ۱۹۹۸ يکی از مقامات ارشد دولت مرکزی فرانسه در محل به قتل رساندند.
انگيزه رييس دولت ايران
اظهارات جنجالی احمدی نژاد در زمينه مسائل بين المللی لزوما انعکاس سياست خارجی رسمی جمهوری اسلامی نيست، با اين وجود چون از سوی رييس دولت ايران مطرح مي شود، معرفی رسانه ای آن الغاء شبهه در اين مورد را اجتناب ناپذير ميسازد.
به اين دليل که اظهارات وی عموما شخصی است و نه در جهت طرح سياست رسمی کشور، اقدامی خاص بمنظور پيگيری آنها نيز بعد از مطرح شدن صورت نميگيرد- چنانکه بعد از طرح موضوع گرفتن " غرامت جنگی از روسيه " توسط محمود احمدی نژاد، تنها نتيجه بدست آمده از اين اظهارات، تيره تر شدن مناسبات مسکو با تهران بود و نه دريافت غرامت از روسيه.
خبر سازی جنجالی در عرصه مناسبات خارجی را، شايد به تقليد از رييس دولت، همکاران او نيز اغلب بدون در نظر گرفتن تبعات آن و لطمه ای که مي تواند به روابط خارجی کشور وارد آورد، صورت داده اند.
منجمله حميد بقائی، يکی از معاونان احمدی نژاد که اينک يکی از هدفهای اصلی مخالفان دولت است، در ۱۵ شهريور سال گذشته، اظهار داشت " دولت عثمانی در سال ۱۹۱۵ مبادرت به نسل کشی ارامنه کرده است."
اين اظهارات نه تنها عکس العمل دولت ترکيه و مطبوعات ان کشور را عليه جمهوری اسلامی بدنبال داشت، که حتی وزير خارجه وقت دولت، منوچهر متکی را نيز به واکنش تند وادار ساخت.
منوچهر متکی در اشاره به اظهارات حميد بقايی نماينده ويژه رييس دولت در امور آسيا اظهار داشت: " مشخص نيست آقای بقايی بر اساس کدام مسئوليت و از چه جايگاهی اينگونه سخنان نسنجيده ای را بيان مي کند."
سياست رسمی جمهوری اسلامی در قبال کشتار سال ۱۹۱۵ ارامنه در ترکيه عثمانی، حفظ تعادل و بی طرفی و پرهيز از قرار گرفتن در کنار هر يک از دو سوی اين اختلاف است.
در رابطه با جدايی طلبان اروپا نيز جمهوری اسلامی، حمايت از ارتش جمهوری خواه ايرلند، اتا در اسپانيا و يا خود مختاری خواهان کورسيکا در فرانسه را سياست رسمی خود اعلام نکرده است.
حتی در مورد مخالفت با استقلال سودان جنوبی نيز که عمر البشير رييس جمهور سودان و ميهمان رسمی هفته قبل احمدی نژاد معمار اصلی آن بشمار مي رود، جمهوری اسلامی به تدوين سياست خاص و اعلام آن مبادرت نکرده، چه رسد به قرار دادن اين موضوع در مقابل ماجرای سرد شده خود مختاری در بخشهايی از اروپا.
بنظر مي رسد رييس بحران زده دولت ايران که طی ماههای اخير با بی اعتنايی رسانه های خارجی روبرو بوده، طرح مسائل جنجالی تازه را با هدف متنوع ساختن اظهارات خود و گرم شدن دوباره تنور علائق رسانه های برون مرزی دنبال مي کند.