«در ساعت ۵ عصر»، گفتگوی رادیو فردا با کامبیز حسینی

کامبيز حسينی بيش از سه سال يکی از گردانندگان برنامه پربيننده پارازيت در صدای آمريکا بود که به صورت هفتگی از اين شبکه پخش می شد. کامبيز حسينی با رادیو فردا در مورد برنامه طنز جدیدش«در ساعت ۵ عصر»، که به صورت پادکست پخش می شود به گفتگو نشسته است.

Your browser doesn’t support HTML5

گفتگوی رادیو فردا با کامبیز حسینی در مورد برنامه جدیدش


آقای حسينی شما برنامه جديد طنزی را شروع کرده ايد به نام «در ساعت پنج عصر» و پيش از اين از فن های فيس بوکتان خواسته بوديد که برای اين برنامه به شما اسم پيشنهاد بدهند. چرا نام «در ساعت پنج عصر» را برای اين برنامه انتخاب کرديد؟ و چه اسامی ديگری از سوی هواداران فيس بوکی تان به شما پيشنهاد شده است؟

اعضای آن صفحه اسامی متفاوتی پيشنهاد کردند که غالب آن اسامی خيلی به اسم برنامه تلويزيونی قبلی من ، يعنی «پارازيت » شبيه بود.اين برنامه قرار است که در ساعت پنج عصر روز جمعه پخش شود و من فکر کردم اسم «در ساعت پنج عصر» که يادآور آن شعر معروف فدريکو گارسيا لورکا ترجمه آقای احمد شاملوست و همگی آن را شنيده اند و می شناسند و خيلی ها هم با آن مضمون و آن شعر آشنا هستند، می تواند اسم مناسبی باشد. چون برنامه هم ساعت پنج عصر شروع می شود نام برنامه زمان پخش آن را هم يادآوری می کند.

برای کامبيز حسينی اين برنامه جديد با برنامه پارازيت چه فرقی دارد؟ اين برنامه يک پارازيت بدون تصوير است يا اينکه تفاوت های ديگری هم دارد؟

ببينيد، ساخت و توليد يک برنامه راديويی خيلی با برنامه تلويزيونی متفاوت است. وقتی آدم کار شنيداری می کند ابزارهای ديگری در دسترس دارد و در کار تصويری هم ابزارهای متفاوتی هست که می توانيد از آنها استفاده کنيد.يک شخصيتی خلق شده است که اين شخصيت آدمی است کمی عصبانی ، به مسائلی که مردم هم به آن می خندند، گاهی می خندد و يک انرژی خاصی دارد. اين کارکتر قطعا باقی می ماند ، تفاوت در نوع پردازش اين کارکتر و شخصيت نيست، اما تفاوت اصلی در اين است که اينجا من دارم يک پادکست می سازم و قاعدتا ابزارهای ديگری در اختيار دارم که بتوانم با کمک آنها اين برنامه را درست کنم.

شما از کمپين حقوق بشر به عنوان پلت فورم استفاده کرده ايد. ديده بان حقوق بشر يا سازمان عفو بين الملل برنامه طنز سياسی ندارد. حالا چرا کمپين حقوق بشر؟

ببينيد. تمام برنامه های سياسی در دنيا يک جهتی دارند. يعنی برنامه های يک طرفه ای هستند. کلا برنامه های طنز تلخ اين طور شکل می گيرد که شما بايد يک سمتی را بگيريد و طرف ديگر را تبديل به طنز کنيد.
ببينيد. تمام برنامه های سياسی در دنيا يک جهتی دارند. يعنی برنامه های يک طرفه ای هستند. کلا برنامه های طنز تلخ اين طور شکل می گيرد که شما بايد يک سمتی را بگيريد و طرف ديگر را تبديل به طنز کنيد.
کامبیز حسینی

در کشوری که من زندگی می کنم – يعنی در آمريکا- آدم هايی که طنز سياسی کار می کنند می توانند طرف قانون اساسی کشور خودشان را بگيرند. ولی ما در ايران چون که قانون اساسی مان هم دارای مواردی است که هنرمند طنز نويس نمی تواند به تمامی پشت آن بايستد، تصميم گرفتم که اگر بخواهم يک کار طنز سياسی بکنم، طرف حقوق بشر را بگيرم.

کمپين بين المللی حقوق بشر درايران يک سازمان معتبر و غير انتفاعی است که از هيچ دولتی کمک و پول نمی گيرد، سازمان مستقلی است و من فکر کردم اين سازمان خيلی جای مناسبی برای کار من خواهد بود.البته آقای هادی قائمی – کسی که مسئول اين سازمان است- خيلی لطف داشتند و پيشنهاد ايشان بود.

يعنی اگر دولتی پول برنامه شما را تامين می کرد يا از آن حمايت می کرد برايتان مشکلی بود؟

نه اصلا. بحث بر سر اين نيست که چه دولتی حمايت کند و چه دولتی پول بدهد يا ندهد. بلکه مسئله اين است که وقتی بحث بر سر حقوق بشر است و يک سازمان مستقل بخواهد عمل کند طبعا صورت بهتری دارد.

هر وقت تو برای هر دولتی کار می کنی بالاخره يک انگی به تو می چسبد که تو داری کار دولتی می کنی . هيچ رسانه مستقلی وجود ندارد بالاخره پول همه رسانه ها از يک قدرت برتری تامين می شود.کمپين حقوق بشر پولش را از دولتی نمی گيرد ولی هنوز هم دارد دم از حقوق بشر می زند و تلاش می کند که کماکان مستقل باقی بماند. من در اين که کسی از دولتی پول بگيرد برای اينکه بتواند پيام حقوق بشر خودش را به گوش ديگران برساند يا اينکه برنامه ای همچون برنامه من بسازد، اشکالی نمی بينم.

شما توليد کننده و اجرا کننده اين برنامه هستيد. آيا به جز خود شما نظارت ديگری هم بر اين برنامه وجود دارد؟ يعنی وقتی که کار شما توليد می شود کسی به عنوان اديتوريال به آن نگاه می کند؟

ما يک تيم هستيم و داريم در اين کمپين با همديگر کار می کنيم. نظارت به آن شکل نيست ولی ما در طول هفته با همديگر مشورت می کنيم که کار دارای چه کيفيت و چه شرايطی باشد و بيشتر يک حالت هماهنگی گروهی دارد کارمان. معمولا يک مقبوليت همگانی درون گروهی وجود دارد. نه اينکه کسی بالای سر برنامه بايستد و بگويد که اين چيزی که من می گويم را بگو. اين طور نيست.

خط قرمز کامبيز حسينی برای اين برنامه چيست؟ اصلا خط قرمز هم داريد؟

خط قرمز من هميشه حساسيت هايی بوده است که جامعه به آن حساس است. الان در جامعه ما يک سری حساسيت های فرهنگی وجود دارد که بعضی ها شايد به سمت اين حساسيت ها بروند و رويشان انگشت بگذارند و بعد هم اسم خودشان را بگذارند «تابوشکن».
کامبیز حسینی

خط قرمز من هميشه حساسيت هايی بوده است که جامعه به آن حساس است. الان در جامعه ما يک سری حساسيت های فرهنگی وجود دارد که بعضی ها شايد به سمت اين حساسيت ها بروند و رويشان انگشت بگذارند و بعد هم اسم خودشان را بگذارند «تابوشکن». من اما فکر می کنم وقتی يک برنامه ساز می خواهد کاری بسازد که همگانی باشد، بايد مراقب حساسيت های جامعه ای که برای آن کار می کند باشد.

من ترجيح می دهم به اين حساسيت ها نزديک بشوم و تلاش کنم که روی خط حساس جامعه بازی کنم ولی هيچ وقت دوست ندارم که روی آنها دست بگذارم و صدای کسی را در بياورم. مثلا من به آزادی مذهب اعتقاد دارم و بر اين باورم که هر کسی می تواند هر مذهبی که دلش می خواهد داشته باشد. کسی حق ندارد به هيچ مذهبی توهين کند يا اينکه بخواهد بپرسد که اصلا مذهب شما چيست؟ بنابر اين مذهب چيزی است که نه الان دغدغه من است و نه اينکه علاقه دارم به سمت آن بروم ، برای اينکه به اعتقاد من يک مسئله کاملا خصوصی است و به خود آدم ها ربط دارد.

در مورد همين خط قرمز آيا بوده که در گذشته شما برنامه ی طنزی ساخته باشيد و بعد از آن از گفتن مطلب يا نشان دادن مطلبی پشيمان شده باشيد؟

پشيمان نه. از اينکه حرفی را زده ام يا پوزيشنی طرف و يا سمت مشخصی راجع به يک مسئله اجتماعی يا سياسی گرفته ام هيچ وقت پشيمان نشده ام. اما اشتباه کرده ام. اشتباه به اصطلاح فکشوال که شما خبرنگاران در اين مورد خوب می دانيد. مثلا به علت کم دقتی قبلا ممکن است اشتباه کرده باشم، مثلا عجله داشته ام و برای اينکه يک برنامه را به وقت برسانم ممکن است اسمی را اشتباه گفته باشم يا در مورد خبری اشتباه کرده باشم.

قطعا بعد از آن اشتباه در برنامه بعدی وقتی فهميده ام که اشتباه کرده ام و يا مردم و شنوندگان به من گوشزد کرده اند، سعی در تصحيح آن داشته ام. من هميشه بعد از اشتباه ترجيح داده ام در برنامه بعدی اشتباهم را تصحيح کرده، عذرخواهی کنم.شما کافی است يک اشتباه کوچک در برنامه تان بکنيد سريع مردم می فهمند و به شما گوشزد می کنند. ملت خيلی باهوشند ، برنامه ها را به دقت نگاه می کنند و گوش می دهند. اشتباه پيش می آيد.

همه ما ممکن است اشتباه کنيم. در همه رسانه ها پيش می آيد. ولی اينکه از زدن حرفی پشيمان شده باشم، يا از نشان دادن چيزی پشيمان شده باشم، خير.برايم پيش نيامده است.هميشه به آن کاری که می کنم ايمان داشته ام.