معلمان رسمی اخلاق در جمهوری اسلامی

روحانيت شيعه خود را تمام کننده‌ی مکارم اخلاق و الگوی جامعه‌ی انسانی می داند و در همين موضع به داوری در مورد ديگران می پردازد. اين قشر نظام سياسی مورد نظر خود را تجسم اخلاق می داند در حالی که اخلاق را به شريعت و شريعت را به سبک زندگی خود تقليل داده است. اما فراتر از اين نگرش تقليلگرايانه، برای آشنايی با آنچه در جمهوری اسلامی اخلاق ناميده می شود می توان به اساتيد دروس اخلاق در رسانه‌ها و تريبون‌ها و نهادهای دولتی و شبه دولتی رجوع کرد.

شش چهره که از آنها با عنوان اساتيد اخلاق حوزه، تلويزيون يا دولت در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی ياد می شود جالب توجه هستند:

مجتبی تهرانی

جلسات سخنرانی مجتبی تهرانی محل گردهمايی خشن‌ترين نيروهای مذهبی و وفادار‌ترين آنها به سلطه‌ی روحانيت به هر قيمت است. بسياری از مداحانی که جز خود را باطل و کافر و بی غيرت می پندارند دست پرورده‌ی دروس ظاهرا اخلاق وی هستند. شاگردان دروس وی در دولت احمدی نژاد بسياری از مقامات دولتی را به خود اختصاص داده‌ و در سرکوب‌های خيابانی نيز نقش فعالی ايفا کرده‌اند.

تهرانی و شاگردانش بر اين اعتقادند که جامعه ذاتا فاسد است و روحانيت و وفاداران آن بايد به هر روش ممکن آن را هدايت کنند: "آنهايی که مسئولند، بايد جلوی مظاهر فساد را بگيرند. اگر رهايش کنيد، جامعه خودش به سمت فساد می رود. لازم نيست تحريکش کنيد؛ چه رسد که با مظاهر فساد برخورد هم نکنيد. اگر برخورد نشود، جامعه سريع به فساد کشيده می‌شود. مگر آن وقت می‌شود اين جامعه را به اين زودی‌ها درست و اصلاح کرد؟" (مجتبی تهرانی، تابناک، ۱ خرداد ۱۳۸۹) از نگاه وی غير مسلمانان در مقام حيوانيت هستند (تابناک، ۱۷ خرداد ۱۳۸۹) و از اين جهت ارزش گفتگو و يادگيری از تجربيات آنان را ندارند.

وی بر مسئله‌ی غيرت و لقمه‌ی حرام بسيار تاکيد می کند، دو موضوعی که بر اساس آنها می توان غير خودی‌ها را تحقير کرد و ذاتا شر پنداشت و با چارچوب‌های ذهنی اراذل و اوباش دولتی/حکومتی نيز به خوبی همنشينی پيدا می کند.

عزيز خوشوقت

در ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ از يکی از فتوا دهندگان قتل‌های زنجيره‌ایِ نويسندگان و فعالان سياسی در دهه‌ی هفتاد خورشيدی با همکاری بسياری از نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی (با همکاری بنياد امام رضا(ع)، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، موسسه انتشارات اميرکبير، سازمان تبليغات اسلامی و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) تحت عنوان استاد اخلاق تقدير شد. (تابناک، ۲۳ خرداد ۱۳۹۰) وی عزيز خوشوقت امام جماعت يکی از مساجد تهران است که دختر وی با مصطفی پسر علی خامنه‌ای ازدواج کرده است. او بارها از زلزله‌ی عن قريب در تهران به علت افزايش گناه سخن گفته است.

محی الدين حائری شيرازی

حائری حدود سه دهه امام جمعه‌ی شيراز و بعدا نماينده‌ی ولی فقيه در اين استان بود. برخی از اعضای خانواده و دفتر وی به اتهام سوء ‌استفاده‌های مالی از تفکيک اراضی عمومی با اتکا بر قدرت امام جمعه در اين شهر دستگير شدند که در نهايت به عزل فرماندار شيراز منجر شد.

حائری که بدون هيچ سابقه‌ای در ورزش تيراندازی به عضويت هيئت رئيسه‌ی اين فدراسيون منصوب شده است.

در مقام معلم اخلاق از زيان لقمه‌ی حرام سخن می گويد: "معصيت‌ها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است، وقتی که انسان در وجودش لقمه حرام نباشد، می‌تواند از کنار معصيت‌ها عبور کند و خود را نگه دارد، امّا وقتی که لقمة حرامی را خورد، از کنار معصيت که می‌گذرد، مجذوب آن می‌شود، اين خاصيت درونی نان و لقمه حرام است...وقتی که اين لقمه [حلال] را انسان مصرف می‌کند، از کنار عبادات که می‌گذرد، عبادات او را جذب می‌کنند، از کنار امامزاده که می‌گذرد، به زيارت آن ميل و گرايش پيدا می‌کند. ميل و گرايش به مسجد، روضه و تربت شهدا پيدا می‌کند و اين جزو خاصيت و ذات لقمه‌ای است که از همه جهت حلال باشد. ...هنگامی که انسان آن را مصرف می‌کند، در او نوری را ايجاد می‌کند...در محلّی که از راه حلال به دست آورده‌ايد، موقع نماز که فرا می‌رسد، نسبت به نماز شوق و رغبت پيدا می‌کنيد." (خبرگزاری فارس به نقل از کتاب پندها و اندرزها، حائری شيرازی، ۲۴ خرداد ۱۳۹۰)

محمد تقی مصباح يزدی

مصباح يزدی يکی از بزرگ‌ترين مدافعان استبداد مطلقه‌ی دينی و يکی از معروف‌ترين مداحان آیت الله خامنه‌ای و دريافت کنندگان صله‌ها و امتيازات حکومتی است. اخلاقی که مصباح معرف آن است اخلاق ماکياوليستی است: در اين نظام اخلاقی هر چه آن خسرو (ولی فقيه) کند شيرين بود. انحراف سنجی و کشتن و ترور مخالفان بر اساس نظريه‌ی ارهاب و ارعاب بخشی از فضائل اخلاقی است که مصباح به تدريس آنها اشتغال داشته است.

او در درس اخلاق خود مخاطبان را به خشونت عليه ناهمرنگ‌ها و ارعاب آنها دعوت می کند: "آخرين روش پيامبران در مواجهه با افراد ضعيف‌الايمان، ترساندن آنها از عواقب دنيوی کارشان است زيرا اين افراد از بلاهايی که در اين دنيا ممکن است گريبانگيرشان شود بيشتر در هراسند." (گزارشی از جلسه‌ی درس اخلاق مصباح، تابناک، ۲۶ خرداد ۱۳۹۰)

عبدالله جوادی آملی

جوادی آملی که سال‌ها در تلويزيون دولتی درس اخلاق می گفته به آسانی و بدون هيچ بينه‌ای در مقام خدا نشسته و حکم کافر بودن ديگر مسلمانان را صادر می کند: "آل خليفه و آل سعود کافرند." (تابناک، ۱/۲/۹۰) جوادی آملی مبلغ غير اسلامی بودن آشپزخانه‌ی باز، بی مبنا بودن حقوق بشر، تفکيک و تبعيض جنسيتی در دانشگاه‌ها، و اسلامی کردن همه‌ی علوم از انسانی تا طبيعی بوده است. وی حکمت متعاليه‌ی ملاصدرا را با بيان آشفته‌، سر درگم و غير تحليلی خود به عنوان جايگزين همه‌ی معارف بشری عرصه می کند. جوادی آملی در بسياری از دوره‌های کتاب سال دهها سکه برای کتاب‌هايش به عنوان کتاب برگزيده از وزارت ارشاد دريافت می کند، آثاری که خريداران آن بخش دولتی است و قفسه‌های کتابخانه‌های عمومی را بدون خواننده پر می کنند.

سخنرانی‌های جوادی آملی، حسن زاده‌ی آملی، محمد تقی جعفری، مصباح يزدی، محمدی ری شهری و مانند آنها با ميلياردها تومان هزينه نخست در راديو و تلويزيون پخش شده و بعد به شکل مجلدات خوش آب و رنگ درآمده و منتشر می شوند (بدون تفاوت معناداری ميان آنها) تا زينت مجالس رسمی و دفاتر مقامات جمهوری اسلامی باشند و اين مقامات به آثار چند جلدی مبلغانی که سطح درک عمومی آنها از متوسط جامعه پايين‌تر است و کارکرد و ماموريت اصلی آنها تاييد ولی فقيه است فخر بفروشند. اين گونه بزرگان نه درک تاريخی از فلسفه و کلام و اخلاق دينی در ايران و جهان دارند و نه معلمان خبره‌ای در انتقال ميراث فرهنگی ايرانيان در حوزه‌ی اخلاق بوده‌اند و فقط از رانت خويشاوندی با قدرتمندان و تبليغ ايدئولوژی رسمی بهره می گيرند.

مرتضی آقا تهرانی

در کشوری که داشتن گرين کارت برای سه دهه موجب اتهام "عامل بيگانه" به افراد می شده و افراد به صرف اخذ ويزای کشورهای غربی در معرض اتهام جاسوسی قرار می گيرند ("سرويس‌های جاسوسی غرب برای ايرانيانی که می خواهند به خارج از کشور بروند و ويزا بگيرند طعمه می گذارند"، مصلحی وزير اطلاعات، کيهان، ۲۸ خرداد ۱۳۹۰)، آقا تهرانی، استاد اخلاق دولت احمدی نژاد، دارای گرين کارت (از کانادا يا ايالات متحده) است ("خيلی کم [به کانادا] می‌روم چون لب مرز خيلی اذيت می‌کنند و با وجود اين که ما همديگر را می‌شناختيم و علی رغم اينکه گرين کارت داشتم اما آن‌ها به دليل نزديکی من به دولت مرا مورد بازجويی قرار می دادند." مصاحبه با برنامه‌ی صدای خاطره‌ی راديو، تابناک، ۲۶ خرداد ۱۳۹۰). وی بدون شرکت در هيچ آزمون رقابتی برای تحصيل به کانادا و امريکا اعزام شده و هزينه‌ی تحصيل و اقامت وی و خانواده برای نه سال و نيم اقامت در کانادا و امريکا (حداقل ۵۰۰ هزار دلار) توسط دولت تامين شده است.

اخلاق قدرت

اساتيد اخلاق جمهوری اسلامی در سه دهه‌ی گذشته نه تنها در برابر همه‌ی سيئات و رذائل اخلاقی حاکمان جمهوری اسلامی از قبيل قتل و شکنجه و دروغ و تقلب و تبعيض و امتياز و فساد مالی و سوء استفاده از قدرت و عدم شفافيت و پاسخگويی آنها سکوت کرده‌اند بلکه اين اعمال را که همه مویَّد به قدرت ولی فقيه است به صراحت تاييد کرده‌اند.

سانسورچی‌های دستگاه‌های دولتی بالاتفاق شاگردان افراد فوق يا ديگر اساتيد اخلاق حوزه بوده‌اند. سانسور کالاهای فرهنگی و هنری بخشی جدايی ناپذير از نظام اخلاقی روحانيت است. به همين دليل اساتيد اخلاق دستگاه‌های دولتی و شاگردان آنها بخشی از ديوانسالاری سانسور، فيلترينگ، پارازيت و بستن مجاری ارتباطی و نظام‌های نشر و پخش هستند. (اخلاق حرفه‌ای با مميزی اخلاقی محقق می شود، غلامرضا بيات، مدرس درس اخلاق، مهر، ۲۳ خرداد ۱۳۹۰)

درس اخلاق در جمهوری اسلامی به پوشش مردم فريبی برای تبليغات دولتی تبديل شده است و کسانی که به عنوان معلم اخلاق معرفی می شوند از بزرگ‌ترين رانت خواران و بهره برداران از منابع عمومی هستند. اخلاق ابزاری در دست قدرتمندان برای توجيه اعمال ناروا و تبعيض‌ها و حق کشی‌هاست.


------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست