اپرایی به یاد یکی از قربانیان کمونیسم در پراگ

اجرای اپرای محاکمه زنی که در سال ۱۹۵۰ به اتهام خيانت و توطئه در نظام حاکم کمونيستی در چکسلواکی سابق اعدام شد، به اتفاق هنری مهمی در سال ۲۰۰۸ ، در جمهوری چک تبديل شده است.


حدود ۶۰ سال پس از محاکمه اين «قهرمان ملی»، خودداری خانم «هراکووا » از فرو آوردن سر تعظيم درمقابل رژيم کمونيستی، همچنان تحسين مردم سرزمين چک را برمی انگيزد.


منتقدان هنری درباره اپرايی چکی که بر مبنای محاکمه ای در زمان کمونيسم بنا شده، و زخم های گذشته اين ملت را دوباره باز می کند، می گويند: «موسيقی که درد دارد، هنری که تحرک دارد و شخصيت هايی که در طول اجرا با آنها ارتباط برقرار می کنيم.»


اپرای « فردا خواهد آمد »، نوشته آلش بژزينا، در ساختمان تئاتر ملی پراگ به صحنه رفت.


اين اثر بر روند دادگاه و محاکمه « ميلادا هراکووا » متمرکز است که پس از دادگاهی از پيش تعيين شده در سال ۱۹۵۰ اعدام شد.


سونيا چرونا بازيگر هشتاد و دو ساله ی نقش هراکووا می گويد: «همه ما توافق داشتيم که ميلادا هراکووا برای ما بزرگترين قهرمان و بزرگترين زن قرن بيستم است و لازم است که قصه او را بارها و بارها بيان کنيم. هرچند درباره او کتاب های مختلفی نوشته شده و نمايشی هم درباره اش پيشتر به روی صحنه رفته، ولی ما فکر کرديم که اين روند بايد ادامه يابد و من فورا برای جمع آوری اطلاعات راهی آرشيو ادارات مختلف شدم.»


اسناد آرشيو شده درباره به قدرت رسيدن حزب کمونيست در فوريه ۱۹۴۸ يا همان کودتای فوريه، امروز در دسترس همگان است.


در بين اين مدارک بايگانی شده، اسناد مربوط به محاکمه قلابی کمونيست ها عليه خانم هراکووا و صدای ضبط شده او نيز نگهداری شده است.


وی می گويد: « بله؛ من کودتای فوريه و شکل انجام آن را مردود دانسته و با آن مخالفت کردم. ما با رژيم جديد مخالفيم و خواستار تغيير آن هستيم.»


« در آغاز اجرا، مردم متوجه می شوند که ميلادا هراکووا که بود و کجا و چگونه دستگير شد. اما تقريبا از نيمه های اپرا شاهد آن بوده ام که مردم از لحاظ عاطفی با داستان درگير می شوند.»
آلش بژزينا آهنگساز اين اپرا

ييرژی نک واسيل، کارگردان اين اپرا، کار خود را تنها بر اسناد تاريخی ثبت شده، درباره اين محاکمه بنا کرده و از شاهدان عينی تا جای ممکن استفاده کرده است.


موسيقی و درام درهم تنيده و بازيگران نقش های دوگانه بازی می کنند؛ به عنوان مثال خانم چرونا هم در نقش هراکووا و هم در نقش قاضی آواز می خواند.


گروه کر کودکان درحالی که لباس پيشاهنگان جوان را بر تن دارند، همگان را متوجه نقش حکومت در جهت دهی سياسی افکار مردم در تمامی سنين می کند.


نتيجه کار کارگردان طوری است که روی صحنه کاملا نتيجه بخش است و بر تمامی تماشاگران تاثير می گذارد.


آلش بژزينا آهنگساز اين اپرا می گويد: « در آغاز اجرا، مردم متوجه می شوند که ميلادا هراکووا که بود و کجا و چگونه دستگير شد. اما تقريبا از نيمه های اپرا شاهد آن بوده ام که مردم از لحاظ عاطفی با داستان درگير می شوند.»


وی می افزايد: « در بخش پايانی برخی از افراد در ميان تماشاگران آنقدر تحت تاثير قرار ميگيرند که اشک ميريزند، و اين همان چيزی است که بيش از همه چيز من را متحير ميکند. و از اين بابت خيلی خوشحالم. واقعا انتظار چنين نتيجه ای را نداشتم. »


سونيا چرونا بازيگر نقش ميلادا هراکووا می گويد که هيجان انگيزترين شب اجرا برايش زمانی بود که دختر ميلادا که اکنون ساکن امريکا است برای ديدن اجرا آمده بود.


وی می افزايد: « هنگامی که روی صحنه داشتم نامه ی استيناف را که ميلادا هراکووا پس از دريافت حکم اعدام دريافت کرد می خواندم او در صف اول تماشاگران نشسته بود.»


این بازیگر می گوید « اين نامه را او و پدرش نوشته بودند. اين صحنه حدود ۵ دقيقه طول می کشد و من کلمه به کلمه نامه را از بر ميخواندم ، و آن زمان فکر می کردم همان زنی که در رديف اول نشسته نويسنده اين نامه است. اين که او و من لحظه چه احساسی داشتيم بسيار جالب و هيچان انگيز بود. پس از اجرا پيش من آمد ، دستانم را گرفت و گفت : با مادرم خيلی مهربان بوديد.»