مشکلات معيشتی معلمان

عکس تزئینی است

طی سال های اخير جامعه ی فرهنگيان کشور با مشکلات زيادی مواجه بودند که با گذشت زمان و تغيير دولت های متعدد کمتر راه حلی برای رفع آنها انديشيده شده است. ماندگاری مشکلات معيشتی و اجتماعی فرهنگيان ديگر به روندی فرسايشی تبديل شده است.

همه ساله با آغاز هفته معلم خطابه ها و همايش های متعدد در توصيف مقام معلم و ضرورت رفع مشکلات آنها برگزار شده و خروجی آنها تنها محدود به حرف می شود تا عمل به هر حال اين مشکلات با اوضاع کنونی کشور به چند برابر هم رسيده و روز به روز نيز با گسترش تحريم ها و مشکلات داخلی و اوضاع اقتصادی بدتر نيز شده است.

از طرفی ارتباط مستقيمی بين اين مشکلات معيشتی معلمان و مشکلات آموزشی وجود دارد که اين خود زمينه ساز افت تحصيلی در آموزش وپرورش کشور شده است. در اينجا جا دارد با بررسی عملکرد وزرای آموزش و پرورش در بعد از انقلاب تا حدودی با اقدامات انجام شده در زمينه معيشتی معلمان آگاه شويد.

آموزش و پرورش پس از انقلاب

اولين وزير آموزش و پرورش بعد از انقلاب غلامحسين شکوهی بود که طی حکمی به اين سمت انتخاب شد. وی را که به عنوان پدر علم تعليم و تربيت نيز می دانند، پس از شش ماه از مقام خود استعفاء کرد و اينگونه بيان نمود که چون پس از شش ماه همکاری در وزارت آموزش و پرورش احساس می کنم مسايلی که کشور در حال حاضر با آن مواجه است از نوع مسايلی که برای آنها از خود تخصص و تجربه ای سراغ دارم، نيست با کمال تأسف از مقام خود استعفاء می کنم.

رجايی و باهنر نيز که بين سالهای ۶۰-۵۸ به عنوان وزير در اين وزارتخانه مشغول شدند، با توجه به نا آرامی های سال های اوليه انقلاب قادر به تغيير سازمان يافته و برنامه ريزی شده ای در رابطه با مسايل آموزشی نشدند.

نکته مهم و قابل توجه اينکه اکثر مديران دولتی و نماينده های مجلس در دوره های مختلف عمدتا در بين اين سال ها در وزارت آموزش و پرورش مشغول بودند و با توجه به فرهنگی بودن آنها توانستند وجهه ی مناسب در بين مردم در آن سالها کسب کنند.

علی اکبر پرورش بين سالهای ۶۴-۶۰ به عنوان وزير مشغول به کار شد. وی به مدت چهار سال در دولت های باهنر و ميرحسين موسوی مشغول به کار بود. مشکلات ساختاری آموزش و پرورش و کسری بودجه هميشگی اين وزارتخانه و زمزمه های مشکلات معيشتی معلمان در اين دوره بود.در اين دوره جذب معلمان حق التدريس به خاطر افزايش جمعيت و کمبود معلمان رسمی شدت گرفت.

سيد کاظم اکرمی جايگزين پرورش در کابينه دوم میرحسین موسوی بود. بين سالهای ۶۸-۶۴ ، در اين دوره که کشور در اوج مسايل مربوط به جنگ و کسری بودجه و مشکلات اقتصادی بود مجالی برای توجه به امور معيشتی معلمان باقی نمی ماند و حقوق ماهيانه فرهنگيان در اين سال ها کفاف امورات روزمره و گذر زندگی را نمی داد.

طولانی ترين دوره وزارت آموزش و پرورش تا به امروز متعلق به محمد علی نجفی است. نجفی هشت سال وزير آموزش و پرورش بود و توانست در طول اين هشت سال برخی تغييرات ساختاری و محتوايی را به بدنه اين وزارتخانه تزريق کند.

از طرفی با توجه به اينکه کشور در دوران سازندگی بعد از جنگ بود و تورم نيز روند صعودی خود را آغاز کرده بود، کم کم مشکلات معيشتی معلمان و کمبود حق التدريس معلمان حق التدريسی خود را نشان می داد و ميزان افزايش حقوق ها کفاف گذر زندگی را به فرهنگيان نمی داد. شروع بحث های مربوط به مشکلات معيشتی معلمان از اين دوره بود.

بين سالهای ۷۶ تا۸۰ حسين مظفر در دوره اول رياست جمهوری محمد خاتمی، وزیر آموزش و پرورش بود. در اين دوره با توجه به اين که وزير قبلی آموزش و پرورش محمد علی نجفی در رأس سازمان مديريت و برنامه ريزی دولت خاتمی بود کمک مهمی از طرف اين سازمان جهت اصلاح احکام و ميزان حقوق معلمان صورت گرفت.

اما اين افزايش حقوق باز کفاف تورم موجود در جامعه را نمی داد و مشکلات اين قشر از جامعه هنوز به قوت خود باقی مانده بود. ميزان حق التدريس معلمان حق التدريسی نيز کمی بهبود يافت.از نکات مهم ديگر در اين دوره بحث شروع به کار کانون صنفی معلمان بود.

قرعه وزارت در دولت دوم خاتمی به نام مرتضی حاجی افتاد. بحث انتخاب مديران مدارس توسطه معلمان در اين دوره صورت گرفت و مسايل معيشتی که هنوز به شدت باقی بود تبديل به يک ابزار سياسی بين مجلس و دولت شد، به خصوص در مجلس هفتم که اکثريت به دست اصول گرايان بود.

دوره وزارت فرشيدی بين سالهای ۸۶-۸۴ يکی از جنجالی ترين و پر حاشيه ترين دوره ها در تاريخ آموزش و پرورش بود. اوج اعتراض معلمان که منجر به اعتصاب و تحصن عمومی در سال ۸۵ شد، در دوران وزارت وی صورت گرفت.

مطالبات و خواسته های معلمان که با تشکيل انجمن صنفی شکل تازه ای به خود گرفته بود باعث شد که در ۲۳ اسفند ۸۵ راهپيمايی که روبروی در وزارتخانه صورت گرفت به خشونت کشيده شده و ۱۰۰۰ نفر از معلمان به صورت موقت بازداشت و تعدادی از آنان نيز مورد ضرب و جرح قرار گيرند.

در اين سال تعدادی از اعضاء کانون صنفی نيز بازداشت شدند و احکام کيفری مربوط به آنان تا به حال نيز ادامه دارد. بعد از اين راهپيمايی، اعتصاب در مدارس نيز به شکل جدی ادامه يافت و در تعدادی از مدارس معلمان از حضور در سر کلاس خودداری کرده و مطالبات خود را خواستار شدند.

بعد از برکناری فرشيدی از سوی محمود احمدی نژاد، وزارتخانه چند وقتی بی وزير ماند و فردی که گفته می شد نزديکی فکری و انتسابی به احمدی نژاد داشت به عنوان وزير معرفی شد.علی رضا علی احمدی که از دانشگاه پيام نور اساسا به دنبال افکار خود در اين دانشگاه و اجرای آن در آموزش و پرورش بوده و در افکار وی جايی برای اصلاح و بهبود وضع معيشتی معلمان وجود نداشت و همواره سعی در کوچک کردن ساختار تشکيلاتی در وزارتخانه و سطح مدارس بود. وی مقاومت زيادی جهت رسمی نکردن معلمان حق التدريس نشان داد و قول هايی که به اين گروه داده می شد را بی جواب گذاشته بود.

بعد از جريان انتخابات سال ۸۸ و مطالبات به حق مردم در جريان اين انتخابات حاجی بابايی به عنوان يازدهمين وزير آموزش و پرورش بعد از انقلاب شروع به کار کرد. وی که خود از وزرايی است که معلم بوده و ظاهرا می بايست از مطالبات اين قشر آگاهی داشته باشد از همان ابتدا روند کار خود را به اصلاح نظام آموزشی قرار داد و کمتر از بهبود وضع معيشتی معلمان حرفی زد به خصوص که در دو سال اخير کشور به طور جدی درگير تحريم ها بوده و اگر چنانچه تصميمی در اين زمينه داشت با اوضاع کنونی و پيش آمده قادر به اجرا آن نمی توانست باشد.از اقدامات ديگر وی رسمی نمودن تعدادی از معلمان حق التدريس بود که آن هم با شرايط خاص صورت گرفت.

معیشت معلمان

حال با بررسی عملکرد وزرای بعد از انقلاب در راستای اقدامات انجام شده در مورد معيشت معلمان لازم است در ادامه نکات ذيل را در نظر داشت.

مطلبی که معلمان به آن اشاره داشته و تا حدودی از آن همواره گلايه مند هستند اين است که با بررسی سابقه نمايندگان مجلس و مديران اجرايی سطح بالا به اين نکته می رسيم که در اوايل انقلاب اين مسئولان به گفته خودشان به شغل شريف معلمی اشتغال داشته و بعد از چهره و شناخته شدن در شهرهای مختلف به اين شکل، حال فراموش کرده اند که خود روزی معلم بوده اند.

شايان ذکر است در تمامی انتخابات بعد از انقلاب که برگزار شده وظايف هيئت های اجرايی با معلمان بوده و تا سال ۷۰ هيچگونه حق الزحمه ای نيز برای اين قشر در نظر گرفته نمی شد و بعد از اين سال هم حق الزحمه بسيار اندکی در نظر گرفته که آنهم ماه ها بعد از برگزاری انتخابات به فرهنگيان پرداخت می شد در مواردی هم ديده شد که پرداخت اين حق الزحمه ها تا انتخابات بعدی طول می کشيد.

يکی ديگر از دغدغه های معلمان به خصوص در سال های اخير انتصابات در سطح آموزش و پرورش است. بسياری از مديران سطح بالا در اين وزارتخانه متاسفانه به شکل رابطه ازساير ارگانها و وزارتخانه ها به اين کار مشغول شده اند و تخصص لازم را در جهت انجام امور مربوط به آموزش و پرورش را نداشته و در بحث های مربوط به اختصاص بودجه و ساير امور، توان تخصيص بودجه های لازم را در اين وزارتخانه ندارند.

از مطالبی که درسطح عامه مردم هميشه در رابطه با معلمان مطرح می شود بيان اين نکته است که مقدار تعطيلات معلمان درطول تابستان و ساير ايام سال توجيح حقوق نامناسب برای قشر فرهنگی است هر چند که معلمان حق التدريس در ايام تعطيلات هيچگونه حق التدريسی دريافت نمی کنند.

لازم به ذکر است که معلمان حاضرند در طول تابستان با برنامه ريزی از طرف وزارتخانه، وقت خود را صرف دوره های آموزشی مناسب در ايام تابستان جهت به روز شدن اطلاعات آموزشی کنند و يکی از ايرادهای مهم وارده به اين وزارتخانه در ادوار مختلف عدم برگزاری جامع اين دوره هاست که اين خود بار مالی مضاعفی را برای اين وزارتخانه می طلبد که مسـئولين امر هميشه از انجام آن شانه خالی کرده اند.

------------------------------------------------------------------------------------
احسان پناهنده، ساکن اروپا، پیشتر در مدارس ایران مدیر بوده است.


_____________

مطالب مطرح شده در این نوشته الزاما دیدگاه رادیو فردا نیست.