خطرات اسلامگرايی برای جنبش های زنان در خاورمیانه

تظاهرات در قاهره

روزها پس از آغاز اعتراضات گسترده عليه حاکمان در خاورميانه، اکنون مهمترين دغدغه انقلابيون منطقه زاييده شدن بنيادگرايی اسلامی در ميانه شور و شوق انقلابی گری است. زايشی که به گفته تحليلگران اولين قربانيان آن زنان خواهند بود. در برنامه صدای ديگر اين هفته در ميزگردی با حضور شهلا شفيق، نويسنده و فعال حقوق زنان و علی مهتدی، روزنامه نگار و تحليل گر مسائل عرب، هر دو در پاريس، به بررسی موقعيت زنان در منطقه و خطرات اسلامگرايی برای جنبش های زنان می پردازيم.

آقای مهتدی، زنان کشورهای منطقه چه شباهت ها و چه تفاوتهايی در شيوه زندگی شان و نوع برخورد حکومت ها با آنها دارند؟

علی مهتدی: زنان را در اين کشورها، می شود به دو دسته تقسيم کرد. زنان تونس يک وضعيت خاص دارند و زنان در کشورهای مصر و يمن و به خصوص اردن وضعيت ديگری دارند. در اين کشورها زنان بيشتر در حاشيه هستند. جامعه اردن به خصوص جامعه ای بسيار سنتی است که زنان در آن نقش چندانی ندارند. به شکل عشايری کشور اداره می شود و تعصبات قومی در آن بسيار است.



بيشترين آمار قتل ناموسی منطقه در اردن است و اصلاً وضعيت زنان در اين کشورها با وضعيت زنان در کشوری مثل تونس که در بيست بيست و پنج سال اخير فرهنگش بسيار اروپايی شده و گونه ای از برابری يا لائيسيته در آن اجرا شده و زنان در جامعه يک مقدار نقش فعال تری دارند تا مصر و اردن. در مصر هم همين وضعيت تا حدودی وجود دارد. نه به شدت اردن و نه به آزادی که در تونس وجود دارد اما خوب ما الان در تصاويری که در تظاهرات های مختلف در مصر هم می بينيم نقش زنان چندان در آن زياد نيست و به نظر می آيد در بين اين سه چهار کشور از همه بيشتر در تونس است که زنان آزادی بيشتری دارند.

خانم شفيق، آن طور که روند اتفاقات در سه چهار هفته گذشته نشان داده، گويا مهمترين اتفاقی که هم بر عليه زنان دارد رخ می دهد در کشور تونس است. در روز شنبه هفته گذشته راه پيمايی زنان تونسی که برای اولين بار جدا از مردان برای پافشاری بر حقوق خودشان به ميدان آمده بودند، مورد حمله اسلام گرايان قرار گرفت و در آن شعارهايی از جمله زنها به آشپزخانه برگرديد و کافر کافر سر داده شد. چرا با توجه به اين که به گفته آقای مهتدی بهترين وضعيت اجتماعی و سياسی را در بين اين کشور زنان تونسی دارند، تنها در اين کشور هم هست که اسلام گرايان به طور مشخص به مقابله با حقوق برابر بين زن و مرد بر می خيزند؟

شهلا شفيق: سئوال جالبی است. به خاطر اين که اين پارادوکس حاصل همان وضعيتی است که آقای مهتدی به آن اشاره کردند. البته سه نقطه مشترک همه اين کشورها فقدان دموکراسی است البته با اشاره به اين که در تونس اين فقدان دموکراسی هم به آن شدتی که در مصر بوده، نيست. يعنی اگر بخواهيم وضعيت اين دو کشور را که يک نوع وضعيت انقلابی در آن به وجود آمده مقايسه کنيم می بينيم که در تونس به خاطر دوره بورقيبه يک اشکال جامعه مدنی حضور داشت.

در صورتی که ما در مصر با يک وضعيت سرکوب همه جانبه به جز اسلامی ها مواجه هستيم که همين اين تناقضی را که در تونس هست، نشان می دهد. يعنی در تونس چون زنها می آيند به خيابان و حقوق شان را می خواهند، آنها به شان حمله می کنند.

ولی در مصر از آنجا که شاهد يک گسترش وسيع اسلام گرايی هستيم آنها خودشان را در موضع قدرت ارزيابی می کنند و نيازی به خشونت با زنان نمی بينند. بعداً اين خشونت ها شروع می شود. اگر که مسائل اين طوری پيش برود. وقتی که شما در تظاهرات مصر نگاه می کنيد حضور وسيع زنهای بی حجاب را نمی بينيد که آنها بخواهند تحريک شوند و اين حمله ها را بکنند.

آقای مهتدی با توجه به آن چيزی که در مورد مسائل مصر می بينيم و خانم شفيق هم به آنها اشاره کردند، فکر می کنيد اصلاً در جريان اتفاقاتی که در چند هفته آينده بخواهد بيافتد و روند تغيير قوا و قدرت صورت بگيرد، آيا اصلاً امکان دارد که در کشور مصر بحثی در مورد مسائل زنان و مطرح شدن حقوق زنان بخواهد عنوان شود؟

مصر يک جامعه بسيار سنتی است. چون وزن زيادی هم در بين کشورهای عربی دارد همواره به شکل يک الگو در ميان کشورهای عربی بوده. در اين تظاهرات اخير که اوج جنبش اعتراضی در يک کشور مثل مصر است، می بينيم که زنها حضور چندانی در آن ندارند و مطالبات آنها هم ابراز نشده و نماينده ای در ميان معترضان ندارند.

هيچکدام از گروه های معارض حسنی مبارک هم در مورد زنها صحبت نمی کنند. خود دولت مبارک هم مسئله اش مسئله زنان نيست و نبوده و در آينده هم اين دولت سر کار باشد يا نباشد بازهم موضوع زنان در کشور مصر مسئله اصلی يا خواسته اصلی نبوده. گويا به نظر می آيد زنان در مصر به همين وضعيت خو کرده اند و به اين وضعيت مردسالاری تن داده اند در طول تاريخ ۵۰، ۶۰ سال اخير از زمان ناصر تا الان هيچوقت هيچ تحرکی از سمت زنان مصری ديده نشده. در کشورهای عربی بخشی که از مصر و زنانش می شناسند، هميشه خواننده های مصری يا فيلم و سريال های مصری هست که در بين تمام کشورهای عربی محبوبيت زيادی دارد. چهره ای که از زن مصری به جامعه عربی عرضه می شود جز اين قبيل موارد چيزی نبوده تا الان.

خانم شفيق، اگر بحث را به اردن بخواهيم ادامه دهيم، می بينيم که فقط نامی از ملکه رانيا می شنويم که می آيد در قبال درخواستی که ازش می شود برای حفظ حجاب اسلامی اعلام می کند که حجاب نخواهد گذاشت اما در بقيه اتفاقات و از جمله در حوادث اخير اردن کاملاً سکوت می کند و کنار می کشد خودش را از مهلکه ای که ممکن است بيايد در آن و دخالت کند در صحبت کردن در مورد مسائل زنان. فکر می کنيد که آيا ممکن است ادامه روند اين اتفاقاتی که در کشورهايی مثل اردن و مصر می افتد، اين ماجرا بخواهد به تونس هم تسری پيدا کند و زنان تونسی هم از چيزی که تا به حال به شان داده شده محروم شوند؟

در مصر يک وضعيت متناقضی هست. ما در مصر در عين اين که رقمی نزديک به ۹۰ درصد زن ختنه شده داريم، ولی بزرگترين مبارزه های زنان فمينيست عليه ختنه را مثلاً خانم نوول سعداوی را در مصر داريم. نويسنده های فمينيست داريم. زنان پزشک داريم. زنانی که کار می کنند.

منتها روندی را بعد از سالهای ۷۰ ميلادی مواجه هستيم که آن روند گسترش اسلام گرايی است تحت ديکتاتوری. يعنی حکومت ديکتاتوری به خاطر امتياز دادن به مخالفانش تنها جايی که امتياز داده سر مسئله حقوق زنان است. بعد اين مسئله يک جور گسترش وسيع به نام مذهب دامن زده و به مرور هرچه جلوتر رفته بدتر شده. يعنی يک سری آدمهای پولدار و صاحب قدرت هم در ايدئولوژی جديد اسلام گرايی برای خودشان راه های قدرت پيدا کردند. به اش می گويند اسلام و بيزينس (تجارت). تبليغ می کنند که خانم ها می توانند بيايند دانشگاه ولی سرشان را بپوشانند.

در حقيقت مسئله کنترل جنسيت زنانی است که حتی از خانه آمده اند بيرون. چون فراموش نکنيم که آموزش زنان در مصر هم به طور جدی پيش رفته. می خواهم بگويم که همه اينها به نظر من يک علائمی است از آن مفهومی که من اسمش را گذاشته ام مدرنيته مثله شده. يعنی توی يک سری کشورهايی که يک سری کشورهای اسلامی هم جزوش هستند يک مدرنيت را حکومت ها می پذيرند، حکومت های ديکتاتوری، بدون دموکراسی. مثلاً زنها می توانند مدرسه بروند ولی نمی توانند بر بدن خودشان کنترل داشته باشند. اين مفهوم مدرنيت مثله شده که نهايتاً بهترين زمينه ها را برای گسترش اسلام گرايی فراهم می کند همچنانکه در ايران کرد و در مصر کرده، می بينيم که چقدر اينها به نفع متحجر ترين اقشار جامعه است.

به هر حال اين يک دوره طولانی می خواهد و يک مبارزه دموکراتيک می خواهد تا اين برود جلو. يعنی يک موقعيت پيچيده ای در برابرشان هست.

آقای مهتدی، چقدر شما اميدواريد به صحبتی که خانم شفيق کردند و اين که در آينده ای نه چندان دور بحث های دموکراتيک در بين زنان هم بتواند شکل بگيرد؟

در تونس اين انتظار می رود که اين گذار به سمت دموکراسی مسالمت جويانه و با آرامش انجام بگيرد و به نتيجه برسد اما در عين حال خطر بزرگی زنان را در مصر و اردن تهديد می کند و به خصوص در يمن. به اين شکل که يک نفرت عمومی در ميان مردم از دولت های اين کشورها که به نوعی از طرف مردمشان متهم به سازش با اسرائيل يا سرسپردگی به آمريکا وجود دارد. در عين حال جوامع اين کشورها بسيار مذهبی هستند و احتمال اين که با سقوط دولت هايشان دولت های اسلام گرا بر سر کار بيايند و فشار را بر زنان بيشتر از قبل کنند، خيلی زياد هست.

اين نگرانی الان در خود رسانه های عربی هم به خصوص رسانه های لبنان که يک مقدار آزادتر عمل می کنند، وجود دارد، به چشم می خورد و بعداً به آن پرداخته می شود. به نظر می آيد چيزی که اکنون متوجه نيستند اينست که در صورت عدم مشارکت جدی در اين حرکات اعتراضی در آينده نزديک ممکن است سرنوشت سخت تری از دوره قبلی برای آنها در انتظار باشد.

خانم شفيق، به نظر می رسد که کشورهای غربی به نوعی علاوه بر رصد از دور اتفاقات مصر، اردن، يمن و تونس مذاکراتی را هم با اپوزيسيون های اين کشورها آغاز کرده اند. فکر می کنيد آيا می شود از کشورهای غربی اين توقع را داشت که آنها حامل پيام زنانی باشند که در اين انقلاب ها و شورش ها محلی از اعراب برای آنها قائل نشده اند و به آنها فرصت ندادند که بخواهند بيايند و اعتراض کنند؟

اين پديده اسلام گرايی و قدرت گيری اش در اين کشورها خودش حاصل يکی از سياست های متناقض قدرتهای غربی هم هست. در هر حال هميشه به خاطر ملاحظات کوتاه مدت اهداف دموکراسی و از جمله آزادی زنان در حاشيه مطلق قرار گرفته. اميدواريم که اين استراتژی که به نام دموکراسی خواهی هست در عمل استراتژی اوباما هم که به رسميت شناختن همه طرفهای مبارزه هست، در آن مسئله به رسميت شناختن حقوق بشر و حقوق زنان بتواند به حساب بيايد.

زنان در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر

بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر آغاز به کار کرد. در حالی که مانند همه دوره های پيش از اين حاشيه هايی پررنگ داشت. در بخش دوم اين برنامه به گفت و گو با بابک غفوری آذر می نشينيم.

بابک، وضعيت کارگردانهای زن در جشنواره فيلم فجر امسال چگونه است؟

بابک غفوری آذر: امسال مانند دوره های مختلف جشنواره تعدادی از کارگردانان زن ايرانی چند فيلم آماده کرده بودند و به جشنواره عرضه کرده بودند. با اتفاقاتی که برای انتخاب فيلم ها در بخش های مختلف افتاد، تعدادی از اين کارگردانان زن هم فيلم هايشان دچار حاشيه شدند و مشخصاً فيلم خانم ميلانی به بخش مسابقه راه پيدا نکرد با نام "يکی از ما دو نفر" و ايشان اعتراض کردند و از جشنواره خارج شدند. البته گفتند که فرم جشنواره را هم پر نکرده بوديم که فيلم ما در بخش نوعی نگاه انتخاب شده. خانم نيکی کريمی هم که فيلم جديدی را ساخته بودند با نام سوت پايان، اين فيلم هم در بخش مسابقه راه پيدا نکرد و در بخش نوعی نگاه هست. سهم فيلمسازان زن از بخش مسابقه امسال يک فيلم است از يک کارگردان جوان که نخستين ساخته بلند سينمايی اش محسوب می شود. خانم نگار آذربايجانی با نام "آينه های رو به رو" که در بخش مسابقه پذيرفته شده.

نکته جالب اينجاست که اين فيلم حتی علاوه بر بخش مسابقه سينمای ايران به بخش مسابقه فيلم های بين الملل جشنواره که مهم ترين بخش آن به نوعی محسوب می شود، راه پيدا کرد. به عنوان يکی از سه فيلم ايرانی.

آيا رد پای زنان ايرانی را می شود در ميان هيات داوران جشنواره فيلم فجر ديد يا آنجا هم کم حضور اند؟

پيش از جشنواره صحبتی بود از حضور خانم پوران درخشنده در بخش مسابقه سينمای ايران. ايشان در جشنواره امسال قرار است بزرگداشتی هم برايشان برگزار شود و تقدير شوند. منتها انصراف دادند از اين حضور و صرفاً به همان بخش بزرگداشت بسنده کردند. در بخش مسابقه فيلم های اول که فيلم های نخست فيلمسازان داوری می شود، خانم انسيه شاه حسينی هم نامشان اعلام شده بود به عنوان داور اما چند روز پيش اعلام کردند که چون يک سفر خارج دارند از داوری فيلم ها انصراف دادند. الان در بخش مسابقه فيلم های اول و عموماً در بخش اصلی جشنواره سهم سينما گران زن ايرانی يک نفر است. خانم پروانه معصومی در بخش داوران مسابقه فيلم های اول حضور دارد.

با توجه به اين که کارگردانان زن که در سالهای اخير به طور مشخص در مورد مسائل زنان کار کرده اند، امسال در جشنواره حضور ندارند، آيا اصلاً می توانيم منتظر فيلمی با نگاه خاص به مسائل زنان باشيم؟

از نظر حضور فيلمسازان زن شناخته شده، نکته ای که شما اشاره کرديد درست است. اما آن چه از ساخت فيلم ها برآمده، داستانشان، فيلمنامه شان و شنيده های ساخت فيلمها، اينست که مانند ساير فيلمهای امسال، حضور زنها و مضمون آنها، مضمون مسائل مبتلابه آنها در جشنواره امسال محسوس است.

اصولاً جشنواره امسال را به دليل پرداختن عمده فيلمسازان به مسائل اجتماعی جشنواره خاصی محسوب می کنند و به تبع آن هم زنان در آن سهم مشخصی دارند. مشخصاً می توانيم به فيلم خانم آذربايجانی اشاره کنيم که اصلاً درباره دو دختر جوان است که در يک سفری با هم همراه می شوند و ما متوجه می شويم که يکی از مسائل خاص اين سالها در مورد پديده دو جنسيتی در اين فيلم مطرح می شود.

اين فيلم را می توانيم يک فيلم زنانه بدانيم. ساير فيلمسازان ايرانی ديگر حتی فيلمسازان مرد هم مسائل زنان را مورد توجه قرار دادند. مثلاً فيلم آقای داود نژاد با نام مرهم که در جشنواره فيلم دوبی هم جايزه گرفت درباره يک دختر جوان از طبقه متوسط است به موضوع اعتياد اشاره می کند و در اين فيلم تصاويری می بينيم از حضور جوانها که پيش از اين در کمتر فيلمی ديديم.

از علائق شان، از مسائل مبتلابه شان و از گردهمايی هايشان که تا به حال نبود. آن هم با محوريت يک دختر جوان. بايد به فيلم خانم ميلانی هم به نوعی اشاره کنيم که اگر در جشنواره به نمايش دربيايد در آن هم باز مانند ساخته های قبلی شان زنان نقش ويژه ای دارند و مسئله آنها هم مطرح می شود. مجموع اينها باعث می شود که روايت های جديدی از مسائل زنان امروز ايران، از طبقات مختلف اجتماعی را در فيلم های امسال ببينيم. نکته اينجاست که مديران سينمايی جمهوری اسلامی چه ميزان اجازه بدهند به نمايش اين فيلمها و چه ميزان اجازه دهند که سينماگران ايرانی نزديک شوند به مضمونهايی که تا به حال پرداخته نشده و بتوانند تماشاگران ايرانی بخشی از مسائل زندگی روزمره خودشان را در اين فيلمها ببينند.

قاعدتاً تا پيش از اين که فيلمها در جشنواره به نمايش درآيند نمی شود در مورد بازيگری قضاوتی داشت. اما آيا در ميان نقدهايی که نوشته شده و گزارش هايی که از ايران به بيرون منتقل شده، می شود خبری پيدا کرد در مورد وضعيت بازيگری زنان در جشنواره امسال؟

درباره بازيگران زن می توانيم اين نکته را اشاره کنيم که با توجه به سياست امسال مديران سينمايی برای اين که تعداد خيلی زيادی فيلم نمايش دهند در جشنواره امسال که رکورد محسوب می شود، می توانيم بگوييم که تمام بازيگران شناخته شده زنان سينمای ايران در جشنواره امسال فيلم دارند. حتی خانم هديه تهرانی که در چند سال اخير کم کار کرده، به واسطه نمايش فيلم "فرزند صبح" آقای افخمی که آن را چندين سال پيش نزديک به شش سال پيش بازی کردند در جشنواره امسال حاضر هستند.

ساير بازيگران مثل ليلا حاتمی، نيکی کريمی، از نسل جديد بازيگران زن مثل نگار جواهريان، السا فيروز آذر و نسلهای گوناگون بازيگری سينمای ايران در جشنواره امسال شاهد حضور بازيگران مختلف هستيم و از اين نظر هم جشنواره باعث شده که کنجکاوی هايش بيشتر شود.