سینمای ایران، سانسور و بازار داغ «فیلمی» ها

سينما و فيلم سازى در ايران جز پر افتخارترين رسم و رسوم هاى ايرانى است.(عکس: AFP)

يك بعد از ظهر داغ و دودآلود تهران هم نمى تواند جلوى جوان هايى را بگيرد كه براى تماشاى فيلم به سينما مى روند. به خصوص اگر فيلم از يكى از كارگردان هاى مشهور ايرانى باشد، يا احتمالا موقع ساخته شدنش شايعات و شنيده ها در موردش زياد بوده اند.


سينماى ايران از اين دست فيلم ها در چند سال اخير كم نداشته است.

اخيرا به اين ليست، می توان فيلم هاى جديدى اضافه كرد كه از چشم خبرنگار خبرگزارى فرانسه هم دور نمانده است: «سنتورى» ساخته داريوش مهرجويى يا آخرين ساخته هاى عباس كيارستمى و جعفر پناهى.


كارگردانانى كه خارج از ايران جايزه مى گيرند و در ايران پشت در بسته سانسور مى مانند.

بهروز افخمى، كارگردان ايرانى به روزنامه اعتماد مى گويد: «فكر مى كنم هيچ كس نمى تواند بگويد، امروزه سانسور در ايران بر اساس چه منطقى انجام مى شود.»

به گمان خبرگزارى فرانسه، برخى از فيلم ها هر چه قدر هم كه بحث برانگيز باشند ولى با گنجاندن صحنه هايى مانند نماز خواندن و از اين دست تبليغات دينى مى توانند از سد سانسور بگذرند.

ولى به هرحال، هنوز جاى خالى انبوه فيلم هاى تابو شكنى كه در زمان رياست جمهورى محمد خاتمى به سينما راه يافتند احساس شدنى است؛ مسئله اى كه بر صنعت فيلم سازى ايران و فروش آن هم تاثير گذاشته است.

«مسئولان سينماى ايران به جاى حمايت از آن چه مى تواند در افق ملى و بين المللى به نفع سينما تمام شود در حال نابود كردن سينماى هنرى ايران هستند.»؛ اين بخشى از نامه سرگشاده اى است كه ۵۰ سينماگر ايرانى چند ماه پيش به دست اندركاران فرهنگى جمهورى اسلامى نوشتند.

«سنتورى» داريوش مهرجویى و داستان طولانى پخش نشدن و بعد كپى هاى غير قانونى فيلم كه روانه بازار شد، همه و همه باعث شدند تا داريوش مهرجويى خسته و بى رمق از بالا و پايين رفتن پله هاى «ارشاد»، در گفت وگويى با روزنامه اعتماد بگويد ديگر علاقه و توانى براى فيلم ساختن ندارد.

خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد که سينما و فيلم سازى در ايران جز پر افتخارترين رسم و رسوم هاى ايرانى است. از «دختر لر» عبدالحسين سپنتا كه اولين فيلم غير صامت ايرانى بود تا «قيصر» و «گاو» اتفاقات زيادى رخ داده است و بعد هم انقلاب، اجازه آيت الله خمينى براى فيلم سازى و دوباره موج جديد سينماى ايران. موجى كه بزرگترين جوايز سينمايى جهان را دريافت كرده است.

همين تاريخچه پرافتخار سبب شده است كه در تهران موزه اى هم برايش باز كنند. موزه اى براى فيلم و سينما كه ظاهرا خيلى هم شناخته شده نيست. ولى اگر سرى به آن جا بزنيد درو ديوار پر است از عكس و پوستر، از ناصر ملك مطيعى تا «طعم گيلاس» كيارستمى و «دايره» پناهى؛ همان كسانى كه فيلم هايشان بيشترين جوايز را گرفته اند ولى آثار آنها در ايران را بايد از دستفروش هاى خيابانى و روى سى دى هاى رنگ و وارنگ بى نام نشان و با كيفيت بد خريد و در تلويزيون هاى كوچك خانگى تماشايشان كرد.

البته در كيف بزرگ «فيلمى ها» همه چيز مى توان پيدا كرد، وسترن، ملودرام، فیلم های پورنو و البته سينماى ايران از همه جورش.


يكى از همين فيلمى ها به خبرگزارى فرانسه مى گويد: «هر روز بين ۵۰ تا ۸۰ دی وى دى مى فروشد و از كارو بارش راضى است!»