«خامنه ای مایل به اخراج کامل رفسنجانی از سیستم سیاسی نیست»

اکبر هاشمی رفسنجانی (راست) همراه با آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی

اكبر هاشمى رفسنجانى، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، در تازه‌ترين موضع ‌گيرى خود بار ديگر به انتقاد از شرايط سياسى در ايران پرداخت و از وضعيت كنونى در ايران به عنوان «آشفته بازار» ياد كرد.

آقاى رفسنجانى در يادداشتى كه پايگاه اينترنتى‌اش، آن را به مناسبت انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى در روز هفتم تير ۱۳۶۰ منتشر كرده، وضعيت سياسى امروز ايران را مشابه اين سال دانسته و به دشمنانى اشاره كرده كه لباس عوض كرده‌اند و همچنان مانده‌اند.

رادیو فردا در باره تازه ترین موضع گیری آقای رفسنجانی پیرامون شرایط سیاسی ایران با نيما راشدان، تحليلگر سياسى مقيم سوئيس، گفت و گو کرده است.




رادیو فردا: آقای راشدان، چه نکات مهمی در گفتار تازه آقاى هاشمى به چشم می خورد؟

نيما راشدان:
آقاى هاشمى در بخش اول مطلبش آمده روايتى را نقل كرده از حادثه هفتم تير كه مناسبت اين نامه است. به باور من مخاطب نامه آقاى خامنه اى است. مخصوصاً پاراگراف آخر نامه وقتى كه ايشان چندين بار لغت «ما» را به كار مى برد و ضمير متكلم مع الغير.

از ميان افرادى كه آن موقع با آقاى هاشمى بودند، تقريباً تنها بازيگر اساسى، آقاى خامنه اى است كه زنده است و هنوز نقش آفرينى سياسى مى كند. آنجا كه (آقای رفسنجانی) مى گويد «دايره دشمن شناسى ما محدود شده و صف دشمنان در بين ما رخنه كرده» و تمام اينها، چه منتقدين جمهورى اسلامى و چه طرفداران جمهورى اسلامى وقتى خاطراتشان را، خصوصاً از دهه ۶۰ ... مى نويسند، خودشان را «خوب مطلق» تصوير مى كنند و دشمنانشان را بد مطلق.

آيا آقاى مهندس بازرگان واقعاً دشمن انقلاب بوده، آيا آقاى بنى صدر دشمن اين آقايان بوده، حتى به لحاظ سياسى. آيا آقاى منتظرى كه حذف شدند دهه اول انقلاب كه آقاى خمينى زنده بود، دشمن اين آقايان بوده. و آيا حذف افراد از زمان آقاى خامنه اى شروع شد، يا اينكه دهه اول حتى بيش از آن دنبال مى شد؟

به هر حال آن بخش مطلب شان كه متوجه اوضاع سياسى امروز هست، به باور من اعتراف به يك حقيقت براى ايشان دردناكى هم هست كه ظاهرا ديگر انقلاب به هاشمى و نقش آفرينى هاشمى احتياج ندارد و زمان اين رسيده كه ايشان به خاطر اينكه وجودش جايى از قدرت سياسى را تامين نمى كند، منافعى را در قدرت سياسى تامين نمى كند، آغاز زمزمه ايشان است ظاهراً براى ترك لااقل نهادهاى انتصابى توسط آقاى خامنه اى...

شما به دشمنان اشاره كرديد. آقاى هاشمى در صحبت هاى تازه اش دوباره تاكيد كرده كه دشمنان از همان زمان هستند، باقى ماندند و فقط رنگ عوض كردند.

فهم اين، آن طور كه ايشان گفته بسيار سخت است. به خاطر اينكه افرادى كه در داستان ۱۸ تير ايشان به عنوان دشمن تصوير مى كند، منتقدين حزب جمهورى اسلامى و در مقابل جريان آقاى بنى صدر هستند و سازمان مجاهدين خلق. بسيارى از اين افراد امروز لااقل در معادلات سياسى داخل جمهورى اسلامى نقشى ايفا نمى كنند. شايد تعداد معدودى از اينها حتى زنده مانده باشند از آن تحولات. من خودم هم يك مقدار در تعبير اين جمله ايشان مشكل داشتم.

نكته ديگرى كه شما اشاره كرديد، تنگ كردن عرصه فعاليت آقاى هاشمى است. آقاى هاشمى چند وقت پيش در يك گفت و گو با يك ماهنامه در ايران مشخصاً گفته بود كه مايل است كناره گيرى كند، ولى نگران عوارض بد سياسى آن است. آيا ممكن است اين فشارها شرايط را به حدى برساند كه آقاى هاشمى به شكل جدى به اين موضوع فكر كند؟

تعبير فشار را به كار نمى برم براى شخص ايشان. من بيشتر گفتم سيستم حكومتى، مدل حكومتى جمهورى اسلامى ايران بعد از يك كاسه شدن كامل قدرت در خرداد ۱۳۸۸ تغيير كرده. وقتى نخست وزير از اين سيستم حكومتى حذف شد، ديگر وجود آقاى ميرحسين موسوى به عنوان نخست وزير هم (لازم نبود).

هاشمى رفسنجانى در طول سى سال گذشته حتى قبل از شروع انقلاب و حتى زمانى كه اين سيستم سياسى هنوز مستقر نشده بود، وظيفه ايشان حركت بين گروه ها و جناح هاى سياسى مختلف اين نظام بوده. هماهنگ كردن اين جناح ها و حلقه اتصال اين جناح ها بوده با رهبرى كه در دهه اول آقاى خمينى بود و بعداً حتى اين كار در زمان آقاى خامنه اى دنبال كرده.

عموم افراد، ايشان را به عنوان يك فرد معتدل و ميانه رو مى شناسند. در گفتمان فعلى جمهورى اسلامى ايران، اولاً اعتدال و ميانه روى عملى مصلحت جويانه و عملى سازشكارانه محسوب مى شود و اصلاً كار بدى است. دوما جناح هاى سياسى مختلفى وجود ندارند. نه آن نسل اول انقلابيون پير كه هركدام به نوعى از بين رفته اند، ثانياً گروه جوانى كه آقاى خامنه اى آورده و نهادهاى حكومتى را يك سره در اختيار آنها قرار داده، خصوصاً بعد از اين داستان انتخابات اساساً يك گروه و يك جناح اند و شخصيتى مثل آقاى هاشمى ديگر وظيفه سياسى خاصى را در آن سيستم ايفا نمى كند.

وجود ايشان براى آن سيستم لااقل از لحاظ ساختار سيستماتيك وجود زائدى است. حالا اين بر سيستم است كه بيايد محاسبه كند چه مقدار هزينه بايد پرداخت كند كه آقاى هاشمى را از اين سيستم اخراج كند.

من خودم بر اين باور نيستم كه سيستم سياسى در ايران و ساختار قدرت واقعاً مجدانه، خصوصاً آقاى خامنه اى مايل به اخراج كامل آقاى هاشمى است.