کارت اعتباری دولت احمدی نژاد محدوديت ندارد

محمود احمدی نژاد، رییس جمهور اسلامی ایران، در سفر به استان چهار محال و بختیاری.

دولت احمدی نژاد از زمانی که روی کار آمد منابعی نامحدود را در برابر خويش می ديده است که بايد بنشيند و خرج کند بدون آن که نيازی به کار و تلاش باشد يا استفاده کنندگان از اين منابع سهمی نيز به جامعه بپردازند. اين دولت با وعده‌هايی که می داده چنين القا می کرده است که اولا دول قبلی (به استثنای خود) همه فاسد و به دنبال منافع قشر کوچکی بوده‌اند، ثانيا اين دولت همان دولتی است که منتظران ظهور موعود و بر ساختن جامعه‌ی ايده‌ال به دنبال آن بوده‌اند و ثالثا (در صورت عدم تحقق وعده‌ها) «نمی گذارند دولت کار کند». با همين مفروضات، اين دولت مثل فرزندی که يک شبه صاحب صدها ميليارد دلار ثروت شده رفتار کرده است.

نمايش دولتِ رفاه

الگوی رفتاری دولت احمدی نژاد خرج کردن از منابع و دعوت به مصرف و فراغت و استراحت بدون کار و تلاش بوده است. هر گروه و قشر جامعه بر حسب دوری و نزديکی به حکومت از اين سياست برخوردار شده است. در حالی که جامعه‌ی ايران بيکاری و تورم دو رقمی را متحمل می شده و ايران از هر نظر در جمع کشورهای فقير جای می گرفته است، دولت نمايش دولت رفاه را اجرا می کرده است. ذيلا به مهم ترين تصميمات ناشی از اين سياست اشاره می کنم:

کاهش بهره‌ی بانکی؛ با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، نخست نرخ بهره‌ی بانک‌ها پايين کشيده شد تا دوستان و همپيمانان دولت تا می خواهند وام کم بهره بگيرند و در بازپرداخت آن نيز عجله‌ای نداشته باشند. از اين مجرا همپيمانان دولت به سرعت «بار خود را بستند».

حذف تعرفه‌ها؛ تعرفه‌ی واردات کشاورزی و اتومبيل حذف شد تا وارد کنندگان اين محصولات هر چه می توانند در بازاری نامتعادل سود برند و البته سهم خود را نيز بعدا در انتخابات به آن باز گردانند. ديگر مهم نبود که صدها هزار کشاورز بيکار می شوند و سهم واردات مواد غذايی از ۳۵ درصد در سال ۱۳۸۴ به هفتاد و پنج درصد در سال ۱۳۸۹ می رسيد (شرق، ۶ مرداد ۱۳۹۰) يا درآمدهای نفتی صرف واردات چه نوع اتومبيل‌هايی می شد.

سهام عدالت؛ توزيع سهام برخی از شرکت های دولتی و سود آن ميان اقشار جامعه يکی ديگر از ولخرجی‌هی دولت بود که نه اقشار فقير جامعه را به درستی در بر گرفت (نام سهام عدالت را «سهام ظلم» بگذاريد، محمد رضا خباز سخنگوی کميسيون اقتصادی مجلس، اعتدال، ۲۹ مرداد ۱۳۹۰) و نه به عدالت ميان مردم توزيع شد. در نهايت بخش نزديک تر به دولت (کارکنان آن) از اين سهام و سود آن برخوردار شدند. همچنين در آستانه‌ی انتخابات رياست جمهوری مبلغی به بخشی از اقشار جامعه تحت اين عنوان پرداخت شد. در نهايت منابع مربوط به اين سهام به يارانه‌ها منتقل شد.

توزيع پول؛ کار عمده‌ی هيئت دولت در سفرهای استانی جمع آوری نامه‌های مردم و توزيع پول‌های اندک بوده است. تنها در دور اول سفرهای استانی دو ميليون و ۲۰۰ هزار نامه به کميته امداد داده شد و در همان زمان هم دولت حدوداً ۲۵۰ ميليارد تومان اعتبار برای رسيدگی و پاسخگويی به اين نامه ها اختصاص داد. (جهان نيوز، ۱۹ دی ۱۳۸۸) در مجموع دولت نهم در سفرهای استانی دور اول و دوم ۷ ميليون و ۲۰۰هزار نامه مردمی دريافت کرد.
(کيهان، ۲۳ آبان ۱۲۸۷) به خاطر القای همين تصور از دولت است که به قول رئيس دولت در شش سال گذشته ۳۰ ميليون نفر به نهاد رياست جمهوری مراجعه کرده‌اند تا چند ده هزار تومانی از درامد نفت را به خود اختصاص دهند. (تابناک، ۲۰ مرداد ۱۳۹۰)

فرار مغزها؛ دولت احمدی نژاد با دست و دلبازی نيروهای متخصص کشور را به حراج گذاشته است. اين دولت همه‌ی انگيزه‌ها و راه‌ها را برای فرار مغزها از کشور فراهم کرده است. آمار‌ها نشان می‌دهند که سالانه رقمی بالغ بر ۵۰ ميليارد دلار سرمايه‌ انسانی از ايران خارج می‌شود. (عليرضا سليمی، عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس، خانه ملت، ۲۴ مرداد ۱۳۹۰) اعضای اين دولت از آغاز گفتند که تعبير فرار مغزها غلط است تا بار مسئوليت اين امر را از دوش خود بردارند.

هديه‌ی يک ميليون تومانی نوزادان؛ علی رغم عدم تامين اعتبار اين طرح از سوی مجلس، دولت تا حدی که توانست يک ميليون تومان به حساب نوزادان واريز کرد. تشويق افراد به افزايش جمعيت تنها بهانه يا صورتی بود برای محتوايی ديگر. دولت احمدی نژاد دنبال بهانه می گشته است تا به جامعه پول‌های اندک تزريق کند، پولی که محبوبيت می آورد اما در ارتقای زندگی افراد نيز تاثير چندانی نخواهد داشت. اين پول‌های کوچک قرار است پول های بزرگ تری را که «از ما بهتران» کسب می کنند حلال کنند.

کاهش ساعت کار در ماه رمضان؛ کاهش ۲.۵ ساعت از کار اداری روزانه با توجيه «ايجاد زمينه لازم برای استفاده مطلوب کارکنان دولت از فضايل و معنويات ماه رمضان و به وجود آمدن فرصت مناسب برای خودسازی و بهره مندی از برکات عديده اين ماه نورانی اتخاذ شده است». (پايگاه اطلاع رسانی دولت، ۱۰ مرداد ۱۳۹۰)

۱۰۰۰ متر زمين برای همه؛ علی رغم مخالفت صريح خامنه‌ای با طرح باغشهرها (که احتمالا احمدی نژاد و مشاورانش آنها را در مناطق حاشيه‌ی شهری ايالات متحده مشاهده کرده‌اند)، احمدی نژاد مکررا وعده داده است که به هر ايرانی ۱۰۰۰ متر زمين می دهد تا خانه‌ی ويلايی بر روی آن بسازد.
کشور در تعطيلات؛ دولت از هر فرصتی برای افزايش تعطيلات استفاده کرده است: بين التعطيلات تا تعطيلات مذهبی. اکنون نوبت به قانونی کردن تعطيلی‌ها رسيده است تا مردم هر چه کمتر کار کنند. به تعطيلی عيد فطر قرار است يک روز اضافه شود (دولت لايحه ای در اين مورد تهيه کرده است، فارس، ۱۲ مرداد ۱۳۹۰؛ فوريت آن در مجلس تصويب شد، ۲۳ مرداد ۱۳۹۰؛ بدون لايحه نيز در سال‌های دولت احمدی نژاد، تعطيلات عيد فطر بيش از يک روز بوده است). همچنين دولت پس از تعطيل مدارس ابتدايی در روزهای پنج شنبه، بنا دارد اين روز را برای همه‌ی کارکنان دولت تعطيل اعلام کند (مجلس به فوريت آن رای نداد، الف، ۱۱ مرداد ۱۳۹۰).

از نگاه دولتمردان، وقتی در کشوری با صادرات نفت و واردات همه چيز اداره می شود ديگر چه اهميتی دارد که مردم چند روز در هفته کار کنند؟ البته احمدی نژاد از اين جهت نيز از ولی فقيه پيروی نمی کند: «ما تعطيلی‏ های مان بسيار زياد است. علاوه بر آن هم عدّه‏ای با بی‏ توجّهی و بی‏ اعتنايی خود به کار، علم، تحصيل و به اشتغالات روزمرّه زندگی و کارهای اداری و سازندگی، بر اين تعطيلات اضافه هم می‏کنند.» (علی خامنه‌ای، ۱۶ فروردين ۱۳۸۱)

وعده و وعيد

دولت احمدی نژاد در کنار سرکوب مخالفان مرتبا وعده داده است، خواه توانسته باشد رهبر و مجلس و ديگر دستگاه‌ها را با خود همراه کند و خواه نتوانسته باشد. گردن کشی دولت و نقض قانون نيز تا حدی ناشی از همين وعده‌ها بوده است.

وعده و وعيدهای دولت و بلند پروازی‌های آن در دوره‌ی دوم و در سال‌های پايانی آن نه تنها کمتر نشده بلکه شتاب گرفته است. تصور اين دولت از ابتدا آن بوده که منابع بی حد و حصری در کشور وجود دارد که حکومت مسئول توزيع آن است، البته به بخش کوچکی ميزانی بسيار زياد و به بخش بزرگی ميزانی بسيار اندک.

خاصه خرجی در خارج

دولت احمدی نژاد نه تنها در داخل مشغول خاصه خرجی بوده در خارج از کشور نيز به کشورهای (بالفعل و بالقوه) همپيمان کمک بلاعوض و وام داده است. ميزان دقيق اين کمک‌های خارجی مشخص نيست اما دولتی که خود را رقيب ايالات متحده می داند و مدعی مديريت جهانی است در کمک های خارجی نيز بايد به همان ترتيب بلند پروازانه عمل کرده باشد. دولت بوش در ايالات متحده معروف بود به «دولت کارت اعتباری»، به اين معنا که مثل افراد ولخرج و غير مسئول و غير آينده نگر خرج می کند. دولت احمدی نژاد پا در جای پای بوش و چِينی نهاده است و کمک‌های خرجی آن از آفريقا و امريکای لاتين تا خاورميانه و جنوب آسيا را تحت پوشش قرار می دهد.

ورشکستگی و سر شکستگی

دولت‌هايی که اعتبارات خود را نامحدود می دانند و همين طور خرج می کنند بدون آن که بر درآمدهای ملی بيفزايند در دراز مدت ملت را ورشکسته، توليد را سر شکسته و مصرف را سر به آسمان گذاشته رها می کنند. در شش سال اول دولت احمدی نژاد نه تنها بر ميزان توليد نفت کشور به عنوان منبع اصلی درآمد حکومت افزوده نشده بلکه از آن مرتبا کاسته شده است.

همچنين دولت در به بهره برداری رساندن پروژه‌های جاری نفت و گاز ناتوان بوده است. در عين حال بر واردات کشور مرتبا اضافه شده است. سياست‌ خارجی دولت، سرمايه گذاری خارجی بالاخص در حوزه‌ی انرژی به عنوان مهم ترين منبع درآمد ملی را تقريبا منتفی کرده است.

-----------------------------------------------------------------------
* یادداشت حاضر الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.