حمایت ایرانی ها از مردم مصر؛ «دولت احمدی نژاد مجوز تظاهرات نخواهد داد»

مهدی کروبی و ميرحسين موسوی، رهبران مخالفان دولت، در نامه ای مشترک به وزارت کشور، خواستار صدور مجوز برای برگزاری راهپيمايی به منظور اعلام حمايت از قيام مردم مصر و تونس عليه حکومت های استبدادی اين کشورها شدند.

آقايان موسوی و کروبی در اين نامه، با اشاره به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، زمان و محل برگزاری اين راهپيمايی را ساعت سه بعد از ظهر روز ۲۵ بهمن و از ميدان امام حسين تا ميدان آزادی اعلام کرده اند.



محمد علی توفيقی، روزنامه نگار و تحليلگر سياسی در پاريس، درباره اين درخواست به رادیو فردا می گويد:

محمدعلی توفیقی: اين حرکت از آن جهت که بعد از ماهها کم تحرکی و حالت سکونی که در جنبش سبز ايجاد شده بود، اتفاق افتاده است، حرکتی مهم و قابل ارزيابی است.

منتها يک موضوعی که در اين جا وجود دارد و به نظرم مقداری عجيب می رسد اين است که با اين نامه از ديد آقايان به نوعی مشروعيتی برای دولت احمدی نژاد به وجود آمده است.

اين مسئله با اعتراضاتی که در طول ۲۰ ماه گذشته وجود داشته است در تناقض است. مخصوصا که خود آقايان موسوی و کروبی بارها و بارها بر اين که اين دولت برخواسته از يک وضعيت کودتايی و نامشروع است، تاکيد کرده اند.

از سوی ديگر در متن اين نامه اعلام شده است که برای همبستگی با مردم تونس و مصر درخواست مجوز می شود. اين در حالی است که خود مردم ايران درگير يکی از ديکتاتورمابانه ترين رژيم های منطقه هستند و به نوعی مشکلاتی را که مردم تونس و مصر برای رفع آنها به خيابانها ريخته اند و اعتراض می کنند، حتی شديدتر از آن را دارند تجربه می کنند، از نزديک لمس کرده اند و با آن درگيرند.

اين نامه می توانست با ادبيات ديگری مطرح شود تا خدای نخواسته يک سوء تفاهم را ايجاد نکند که طرح اين مسئله فقط برای رفع تکليف بوده است.

برای اينکه تجربه ثابت کرده است که دولت آقای احمدی نژاد حاکميت موجود، اساسا حق اعتراض را برای مردم به رسميت نمی شناسد و حاضر نخواهد شد هرگز چنين مجوزی به آقايان موسوی و کروبی بدهد.

آيا به اعتقاد شما نمی توان گفت که چنين درخواستی بيشتر جنبه تبليغاتی داشته است تا نشان دهد که به هر حال جنبش سبز هنوز هم در بطن جامعه ايران وجود دارد و نفس می کشد ، برخلاف آنچه که مسئولان جمهوری اسلامی ادعا می کنند؟

نمی شود به اين راحتی گفت که نوشتن اين نامه واقعا يک کار تبليغاتی بوده است. من معتقدم که آقايان موسوی و کروبی با حسن نيت خاصی که در طول ۲۰ ماه گذشته از خودشان نشان داده اند و آن را اثبات کرده اند، وارد اين ماجرا شده اند.

منتها مشکل برمی گردد به فقدان يک استراتژی مدون و معين در جنبش سبز برای حضورمردم در خيابان ها.

مادامی که اين بزرگواران قادر نباشند که به علت العلل مشکلات ايران که همان اصل ولايت فقيه است، بپردازند، حضور مردم در خيابانها به تنهايی نمی تواند نقش مهمی در تغيير و تحول سرنوشت آنان داشته باشد.

ما در روزهای ۲۵ خردادماه ، ۲۷ و حتی ۳۰ خردادماه سال گذشته شاهد حضور ميليونی و بی سابقه مردم معترض در خيابانها بوديم. اما به دليل عدم رهبری مشخص و غايب بودن يک استراتژی معين در رابطه با اينکه اساسا جنبش سبز در سرنوشت مردم ايران چه چيزی را می خواهد تغييربدهد؟ که سرنوشت مردم ايران از آنچه که امروز در آن قرار گرفته اند و در وضعی که به آن گرفتار شده اند، بهتر شود؟ اين اعتراضات خيابانی به جايی نرسيد.

جنبش سبز تا زمانی که تکليف خودش را با اين مسئله مشخص نکرد، از آن قدرت عظيم مردمی که به صورت بی سابقه در خيابانها بودند استفاده نکرد. و عملا نه تنها امکان حفظ مردم در خيابانها به وجود نيامد، بلکه با تشديد سرکوب ها توسط حاکميت، اعتراضات مردمی جنبه فرسايشی پيدا کرد.

قبل از اينکه ما سعی کنيم مردم را به خيابانها بياورم بايد اين نکته برای آنان روشن و آشکار باشد که در خيابان ها بايد چه درخواستی را مطالبه کنند؟ از چه زاويه ای بايد اعتراضات خودشان را به گوش حاکميت برسانند؟

من بر اين باورم که اگر اين نکته ها و ابهام ها برای مردم مشخص شود، ديگر نيازی به کسب مجوز برای حضور آنان در خيابان ها نخواهد بود.

اگر فرض را بر اين بگيريم که حکومت به اين درخواست پاسخ مثبت بدهد، بعد از آن به نظر شما چه رخ خواهد داد؟

اين راهپيمايی اگر بخواهد که انجام شود، اگر فرض را بر اين بگيريم که وزارت کشور چنين مجوزی را صادر کند، بايد اين نکته را در نظر داشته باشيم که اگر فقط به منظور اعلام همبستگی و حمايت از حرکت های اعتراضی مردم تونس و مصر که حتی همسايگان ايران هم محسوب نمی شوند، مردم ايران به خيابانها بيايند، من فکر نمی کنم اين حرکت از قدرت بسيج کنندگی مردم در خيابان ها برخوردار باشد.

از سوی ديگر تصور نمی کنم نتيجه مثبت و موثری برای خود جنبش اعتراضی مردم ايران در پی داشته باشد.