آیا مجازات اعدام در ایران اثرگذار و بازدارنده است؟

تشديد اعدام ها در ايران با اعتراض تمام شخصيت ها و نهادهای حقوق بشر ايران و ساير کشورها و همچنين نهادهای بين المللی رو به رو شده است.

پس از انتشار اطلاعيه ای از سوی شيرين عبادی و شش گروه حقوق بشر در تقبيح اعدام ها در ايران، بنياد حقوق بشر عبدالرحمن برومند نيز کمپين تازه ای برای بحث درباره ضرورت لغو مجازات اعدام در پيش گرفته و با ترجمه متون مربوط به اين موضوع بر روی وب سايتش می کوشد اين بحث را زنده نگاه دارد.



در گفت و گو با لادن برومند، مدير پژوهشی اين بنياد، ابتدا می گويم:

اگر چه از ايران نمی شود آمار و اطلاعات درست به دست آورد، اما در مجموع شايد بتوان گفت اکثريت قريب به اتفاق جامعه با اعدام های سياسی مخالف اند. اما در مورد ساير اعدام ها اين طور نيست. به خصوص اعدام برای فروش و قاچاق مواد مخدر.
می دانيم که بليه اعتياد در ايران خاص قشر و طبقه خاصی نيست. و خانواده هايی که اعتياد يکی از اعضايشان آنها را خانه خراب کرده، خواهان اشد مجازات برای تبهکاران هستند و می پرسند چرا آنها بايد جان سالم به در ببرند؟


لادن برومند: اين اتفاقاً نگرانی و دغدغه درستی است در رابطه با مسئله مواد مخدر و اعتياد.

منتهی سئوالی که ما می توانيم به عنوان مدافعان لغو مجازات مرگ از اين خانواده ها بکنيم اين است که آيا کشتن يک قاچاقچی يا معتاد تاثير بازدارنده و راه حلی هست در رابطه با رشد ميزان اعتياد و قاچاق مواد مخدر در کشور؟ و جواب اين سئوال را خود مسئولان جمهوری اسلامی به صورت خيلی روشنی در آمارشان داده اند.

من فقط می خواهم بگويم از اول انقلاب، اولين اعمال خشونت غيرسياسی دولتی در ايران در رابطه با معتادان و کسانی که متهم به قاچاق مواد مخدر بودند، بود و يک تعداد زيادی آدم را از سال ۱۳۵۸ به بعد اعدام کردند. و اين ادامه داشت.

تعداد معدومين قاچاق يا اعتياد ده ها هزار نفر است در سی سال اخير ولی با يک آمار می شود باطل بودن اين مجازات را در رابطه با پيشگيری رشد مسئله و معضل مواد مخدر در جامعه ثابت کرد.

قبل از انقلاب پنج درصد جمعيت زندان های ايران را متهمان و مجرمان مواد مخدر تشکيل می دادند. امروز ۴۵ درصد جمعيت زندان های ايران در رابطه با مواد مخدر است و نرخ رشد اعتياد در ايران بيشتر از نرخ رشد جمعيت است.

در مورد ارتکاب به قتل چطور؟ آيا کسی که مرتکب قتل شده به هر دليلی بايد جان سالم به در ببرد؟

اين هم يک سئوال جدی است و مسلم است که قتل نفس يکی از فجيع ترين جنايات است و بايد با اشد مجازات رو به رو شود. حالا سئوال اينجاست که کشتن يک قاتل يا اولاً آن فردی را که از بين رفته برمی گرداند به خانواده اش؟ و دوم اين که آيا اين درست است که با قتل جواب قتل را بدهيم و جامعه خودش مرتکب قتل شود برای اين که با اصل اين جنايت مخالف است؟

اين رفتاری پر از تناقض و تضاد است. برای اين که اگر شما می خواهيد در جامعه قتل را تقبيح کنيد، خود قدرت عامه نمی تواند با ارتکاب قتل، قتل را تقبيح کند.

چون دارد خودش آن عمل را انجام می دهد. در عين حال هم يکی از دغدغه های دولت اين است که با اعدام يک قاتل بقيه را از ارتکاب چنين جرمی بترساند. اين هم آماری که در سطح دنيا در موردش کار شده نشان می دهد که مجازات اعدام هيچ تاثير بازدارنده ای بر ميزان قتل نفس در جامعه ندارد.

همانطور که گفتيد بالطبع اين موضوع مجازات اعدام نيازمند بحث طولانی است. توصيه تان برای ادامه اين بحث چيست؟

به دليل افزايش نگران کننده مجازات اعدام در ايران که در يک ماه و چند روز اخير ۱۱۰ نفر در ايران کشته شدند، نه اعدام واقعی، يک کمپينی دارد راه می افتد برای لغو مجازات اعدام در ايران.

از همه گروه ها و شخصيت ها در آن هستند از جمله خانم عبادی، آقای لاهيجی... بايد به عمادالدين باقی اشاره کرد و حسين باقر زاده که هر دو از اولين کسانی بودند که مسئله لغو اعدام را در ايران مطرح کردند و سازمان های حقوق بشری... همه اينها تهييج شده اند که در رابطه با مجازات اعدام به فعاليت بپردازند. ما کاملاً از فعاليت همه اين نيروها پشتيبانی می کنيم و از مردم دعوت می کنيم در اين بحث به هر طريق که می توانند شرکت کنند.