اختره؛ قصه دردناک خشونت علیه زنان

Your browser doesn’t support HTML5

به گزارش بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، اختره، به دليل نگهداری از چهار کودکش، نتوانسته کار مناسبی پيدا کند و همراه با «گل پری» دختر شش ساله اش در کنار قصر ويرانه «دارلامان» در جنوب شرقی کابل گدايی می کند.

همه چيز برای اختره از درخواست ازدواج از سوی يک مرد شروع شد. وقتی اختره پيشنهاد ازدواج را رد کرد، خواستگار به چهره او اسيد پاشيد. اختره وقتی به اتاق کوچک و سردی بازمی گردد، چادری اش را بالا می زند و کاری که اسيد با چهره او کرده را می توان ديد.

وقتی اختره ۱۰ ساله بود، او را به عقد يک مرد مسن درآوردند. آن مرد مسن چندی بعد توسط برادرزاده حسودش که نامش «امان الله» بود، کشته شد. اندکی بعد، قاتل از اختره خواست به عقد و ازدواج او درآيد. اختره در پاسخ می گويد که هرگز با قاتل شوهرش ازدواج نخواهد کرد.

خواستگار به پاکستان فرار می کند، اما سه سال بعد بازمی گردد و به روی او اسيد می پاشد.

اختره خود در ميانه بيست سالگی خود است و برای رفع گرسنگی فرزندانش عبدالله ۱۲ ساله، صفی الله ۱۰ ساله، گل صنم هشت ساله و گل پری شش ساله، فقط می تواند نان خشک و چای پيدا کند.

عبدالله که بزرگترين فرزند اختره است، کارش خرد کردن چوب است و سعی می کند از اين راه به خانواده خود کمک کند. درآمده او روزانه معادل پنج دلار آمريکا است که با آن اجاره اتاقی که در آن زندگی می کنند را می پردازند.

اصلی ترين آرزوی اختره اين است که برای کودکانش زمينه تحصيل و زندگی بهتر فراهم کند. اميدوار است که روزی دولت يا مسئولی سخاوتمند پيدا شود و هزينه ترميم صورت زخمی و آسيب ديده اش را بدهد.