محاسبات عقلایی خاتمی برای نیامدن

همه گروه‌های اصلاح‌طلب و اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی را تحت فشار قرار داده‌اند تا کاندیدای ریاست جمهوری شود. او تنها فرد پدید آورنده اجماع میان کلیه گروه‌های اصلاح‌طلب و تنها امید پیروزی آنها است (رجوع شود به مقاله «وضعیت خاتمی و اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری»).

صرف احتمال نامزدی خاتمی، رخوت زدایی کرده، تکانی به اصلاح‌طلبان داده و آنان را تا حدودی فعال کرده است. به عنوان نمونه، «نامه پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی، به خاتمی»، «نامه ۲۴ تن از زنان فعال مدنی به خاتمی»، «نامه جمعی از زندانیان سیاسی جنبش سبز به سیدمحمد خاتمی پیرامون انتخابات ۹۲»، «درخواست دانشجویان مشهدی از خاتمی: با شعار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر وارد انتخابات شوید»، «درخواست جوانان اصلاح‌طلب ۳۰ استان از خاتمی جهت کاندیداتوری در انتخابات»، «دعوت ۵۰ فعال سیاسی فرهنگی سیستان و بلوچستان از خاتمی»، «نامه ۱۹۸ نفر از فعالان اصلاح طلب استان کرمنشاه به خاتمی»، «نامه ۷۶ نفر از مدیران اصلاح‌طلب به خاتمی»، «نامه ۱۱۰ تن از فعالین سیاسی و دانشجویی تبریز به خاتمی»، «درخواست ۳۱۵ نفر از فرهنگیان فعال عرصه آموزش و پرورش از خاتمی»، «بیانیه شماره یک و دو جریان اصلی اصلاح‌طلب کرد در دعوت از خاتمی»، و... بخشی از شواهد و قرائن این مدعاست. امید تازه‌ای در میان بخشی از نیروهای اجتماعی شکل گرفته که «فرصت انتخابات» و نام خاتمی پدیدآورنده آن بوده است.

دو مقاله «چرا خاتمی نمی‌آید» و «خطای محاسباتی خامنه‌ای و نابودی ایران» برخی از دلایل عدم کاندیداتوری خاتمی را بازگو کرده‌اند. خاتمی همچنان در حال تأمل تردیدآمیز و بیان دلایل نیامدن است. سه دیدار اخیر او- که در دوم و چهارم و هفتم اردیبهشت ۹۲ انتشار یافت- به این بیان این موضع اختصاص یافته است.

خاتمی به درستی بر این نکته تأکید می‌کند که هر کس رئیس جمهور شود باید کارهایی انجام دهد تا کشور از «وضعیت بحرانی» نجات پیدا کند. می‌گوید به جای تأکید بر فرد خاصی به عنوان رئیس‌جمهور، باید ببینیم «انتظارات» و «مطالبات» مردم از رئیس‌جمهور چیست و کدام‌ها باید در «اولویت» قرار گیرند؟ پاسخ او به این پرسش به قرار زیر است:

الف- اجرای بی‌تنازل قانون اساسی توسط رئیس‌جمهور. ب- تشکیل دادگاه قانون اساسی از شخصیت‌های بی‌طرف برای رسیدگی به تخلفات نهادها و قوای حکومتی. پ- باز بودن دست رئیس‌جمهور برای تعامل با دنیا جهت نجات موجودیت نظام، کاهش فشارهای خارجی و بیرون آمدن از انزوای بین‌المللی. اگر رئیس جمهور چنین اختیاری نداشته باشد، حتی «اگر پیغمبر خدا هم بیاید و همین رویه‌هایی که موجود است ادامه پیدا کند، مشکل کشور حل نمی‌شود». ت- نجات اقتصاد کشور از «وضعیت خطرناک» موجود که «بنیادش لطمه دیده» است. ث- تشکیل دولت جامع مرکب از همه نیروهای مجرب و کارآمد. ج- رفع وضعیت امنیتی «بسیار ناگوار» موجود.

در گام بعد به صراحت می‌گوید که اگر کل نظام موافق این برنامه و هماهنگ با آن باشد، احتمال دارد که ظرف چند سال به وضعیت «پیشا احمدی‌نژادی» باز گردیم:

«اگر همه امکانات در اختیار قرار بگیرد و شرایط فراهم باشد سه تا چهار سال طول می‌کشد تا کشور به نقطه صفر برنامه چهارم برگردد، یعنی برسیم به وضعیت سال ۱۳۸۴. یعنی نه فردا تورم یک رقمی می‌شود و نه اشتغال انفجاری ایجاد می‌شود و نه مشکلات خارجی یک شبه حل می‌شود. نه محیط کار و علم و پژوهش یک روزه گلستان می‌شود. اگر هماهنگی کامل باشد اندک اندک مشکلات حل خواهد شد ولی انتظار معجزه نباید داشت.»

پرسش اساسی، عاقلانه و دوراندیشانه خاتمی به این قرار است: آیا آیت‌الله علی خامنه‌ای و نظام تحت امر او آمادگی پذیرش و تحمل چنین رئیس جمهوری را دارد؟ پاسخ او به شرح زیر است:

«من هم شخصاً باید تصمیم بگیرم، ولی مطمئن باشید که از اتخاذ هر تصمیمی که موجب افزایش هزینه برای ملت شود اجتناب خواهم کرد. باید به سویی رفت که با کمترین هزینه بیشترین انعطاف پدید آید و از فضای سوء ظن و و حذف و امنیتی بیرون بیاییم، ولی آیا می‌گذارند کسی که چنین می‌اندیشد و چنین برنامه‌هایی دارد بیاید.»

بدین ترتیب، خاتمی نگرانی‌ها، تردیدها و نا امیدی‌های خود را اعلام می‌کند:

یکم- ممانعت از حضور: آیت‌الله خامنه‌ای و پیروان او نمی‌گذارند تا خاتمی بیاید. اولاً: فضایی می‌سازند تا نامزد نشود. ثانیاً: اگر کاندیدا شود، او را رد صلاحیت خواهند کرد. خاتمی اطلاع دقیق دارد که وزارت اطلاعات خامنه‌ای دعوت‌کنندگانش را احضار و تهدید کرده و گفته است که منظور «مقام معظم رهبری» از حضور همه سلائق خاتمی نبوده و شما مجاز به دعوت از خاتمی نیستید. خاتمی در ۳۰ دی ۹۱ به سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه استناد کرد و گفت:
«ما می‌گوییم انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود. وقتی که یک شخصیت حقیقی که ممکن است شخصاً خیلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به یک جایگاه مهم حقوقی دارد که رسماً قانوناً و شرعاً حق دخالت در انتخابات و سیاست را ندارد رسماً می‌گوید مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظیفه ماست! ما می‌گوییم با این‌ها هم برخورد شود و این اطمینان به مردم داده شود که انتخابات مهندسی نمی‌شود... وقتی صراحتاً گفته می‌شود که اجازه داده نمی شود جریاناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه باید شرکت کنند؟ می‌گویند ما اجازه نمی‌دهیم، ولی شما باید شرکت کنید ولی آن طوری که ما می خواهیم! این طوری که نمی شود.»

در ۱۶ دی ۹۱ نیز به صراحت از تلاش همه جانبه حکومت برای عدم حضور اصلاح‌طلبان سخن گفته بود:

«برای اینکه ما بتوانیم این فضا را تغییر دهیم، باید ارزیابی کنیم که آمدن یا نیامدن ما کدام مناسب‌تر است. البته آن طرف همه تلاش خود را می‌کند که نگذارد ما بیاییم. معتقدم شرایط حضور اصلاح‌طلبان به عنوان کاندیدا دادن چندان فراهم نیست، چشم‌اندازی هم برای فراهم آمدنش نمی‌بینم... متأسفانه نشانه‌های امیدوارکننده‌ای برای این رویکرد نمی‌بینم.»

در سخنرانی هفتم اردیبهشت ۹۲ صریح‌تر درباره وضعیت خود سخن گفته و از معلمان درخواست‌کننده کاندیداتوری‌اش می‌پرسد:

«آیا فردی که به عنوان یک شهروند عادی هم محدودیت زیادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت‌هاست، به سادگی اجازه می‌دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می‌گویند و تهدید می‌کنند که کسانی باید توبه کنند مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح‌طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می‌کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟... یک طرفه این طرف متهم می‌شود هرکاری کرده خیانت و جاسوسی و براندازی بوده و حتی حق دفاع هم ندارد. دادگاه‌ها را دیدیم چطور است.»

دوم- افزایش هزینه‌ها: خاتمی به دنبال رفع فضای امنیتی و زدودن بی‌اعتمادی متقابل نظام و اصلاح‌طلبان است. به دنبال آن است که «بیشترین انعطاف» را در نظام پدید آورد، نه آن که «هزینه‌ها» را افزایش دهد. به همین دلیل به صراحت می‌گوید «مطمئن باشید که از اتخاذ هر تصمیمی که موجب افزایش هزینه برای ملت شود اجتناب خواهم کرد». به تعبیر دیگر، اگر اعلام کاندیداتوری موجب افزایش هزینه‌ها شود، از این اقدام اجتناب خواهد کرد. لذا به معلمان می‌گوید:

«ما به فکر نجات ایران، بهبود اوضاع و تغییر فضا به صورتی هستیم که کینه‌ها کمتر شود و بتوانیم حرف بزنیم... اگر کاری کنیم که محصوران و زندانیان آزاد نشوند، بلکه به تعداد زندانی‌ها اضافه شود و فضای امنیتی بیشتر شود به هدفمان نرسیده ایم... اکنون زمانی نیست که کاری کنیم که خدای ناکرده کینه‌ها و تقابل‌ها بیشتر شود.»

سوم- انتظارات و مطالبات مردم: مطالبات مردم به شدت افزایش یافته و آنان انتظار دارند که مسائل و مشکلات به سرعت حل و رفع شوند. می‌گوید: «مردم می‌خواهند تورم وحشتناک، بی‌کاری گسترده، رواج نابسامانی و فساد و بی‌حرمتی و انزوا و فشارها و تحریم‌ها که روز به روز بیشتر شده خیلی زود رفع شود».

فرض کنید در صبح ۲۵ خرداد ۹۲ نظام اعلام کرد که خاتمی در انتخابات پیروز شده و او در ۱۲ مرداد ۹۲ قدرت اجرایی را در دست گیرد. خاتمی به این مرحله هم می‌اندیشد. می‌گوید:

«اگر تمام ارکان نظام، از رهبری گرفته تا تشکیلات روحانی و غیر روحانی و نهادهای مسئول یا غیر مسئول و قدرتمند همه همراهی کنند سال‌ها طول می‌کشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگردیم، یعنی شرایط سال ۸۴»

مقاله «در صورت پیروزی در انتخابات، چه کاری از دست اصلاح‌طلبان بر می‌آید»، توضیح داده است که حتی در صورت هماهنگی و همراهی حداکثری، اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی تا چه میزان آزادی عمل داشته و قادر به انجام چه کارهایی خواهند بود.

چهارم- آغاز درگیری و مقابله: اما تحلیل خاتمی این است که در صورت پیروزی، همه قوای نظام علیه او بسیج شده و نخواهند گذاشت که گامی به پیش بر دارد. می‌گوید:

«ولی چه کسی می‌تواند قول بدهد که اگر کارشکنی‌ها و موانع باشد می‌تواند چنین کاری را بکند. اگر حاکمیت منصفانه برخورد کند، می‌توان کاری کرد، اما اگر همه در مقابل هم قرار بگیرند، همه مطالبات به سوی شما اصلاح‌طلبان خواهد آمد. اشتیاق و شوق هم از بین می‌رود و حکومت هم سخت‌تر خواهد گرفت و به اصلاح‌طلبان و کشور لطمه جدی وارد می‌شود.»

تأملات دوراندیشانه به او می‌گوید که ریاست جمهوری‌اش موجب مقابله نظام و لطمه جدی دیدن کشور و اصلاح‌طلبان خواهد شد. حداقل کار اصول‌گرایان قرار دادن اصلاح‌طلبان در برابر «انفجار انقلابی انتظارات» و دمیدن در آنها خواهد بود.

پنجم- سوءاستفاده دشمنان خارجی از درگیری‌ها: خاتمی همیشه گفته است که مخالف تحریم‌های اقتصادی و حمله نظامی به ایران است. نمی‌خواهد که ایران همچون سوریه کلنگی شود. در ۳۰ دی ۹۱ گفت: «آدم احساس می‌کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می‌ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود».

می‌گوید پرونده‌های زیادی برای ایران درست کرده‌اند که نابخردی داخلی نیز در ساختن آنها مؤثر بوده است. برنامه‌های خطرناکی برای ایران تدارک دیده‌اند. در عین حال گوشزد می‌کند:
«بنده به صراحت بگویم اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بیاید و دخالتی انجام ‏بدهد اصلاح‌طلب و غیراصلاح‌طلب با آن مقابله خواهند کرد.»‏

تحلیل او این است اگر کاندیداتوری او به افزایش خصومت‌های داخلی بینجامد، دشمنان از این وضعیت برای سوریه‌ای کردن ایران استفاده خواهند کرد. اینک می‌گوید:
«آیا می‌توان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنی‌ها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید و گفت که این راهی که تاکنون انتخاب شده به ناکجا آباد منتهی می‌شود. باید رویه‌ها عوض شود تا فساد ایجاد شده ریشه‌کن گردد و فضای امنیتی و حصرها و حبس‌ها برچیده شود».

اما در پاسخ نگرانی و ترس خود را بازگو می‌کند:
«من می‌ترسم! می‌ترسم از اینکه کدورت‌ها بیشتر شود و رویارویی‌ها افزون گردد و امیدها بار دیگر به یأس مبدل شود و حتی دشمن هم از این وضع سوءاستفاده کند و باز هم مردم بیشتر تحت فشار قرار بگیرند.»

ششم- شانه خالی نکردن از زیر بار مسئولیت: خاتمی به دنبال فرار از مسئولیت نیست. از جایگاه داخلی و بین‌المللی خود آگاه است و حتی یادآور می‌شود که می‌توان از وجهه و پتانسیل او برای حل مسائل و رفع مشکلات استفاده کرد. نه آن که این سرمایه را سوزاند و نابود کرد:
«من خودم را کسی یا سرمایه‌ای نمی‌دانم، ولی از نظر اجتماعی و بین‌المللی وجهه و پتانسیل‌هایی ایجاد شده است. سوزاندن سرمایه هنر نیست، اگر سرمایه‌ای هست باید آن را به نحوی به کار برد که مشکلات‌مان را اندک اندک حل کند و این امر نه راحت‌طلبی است، نه شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن، ولی در هر حال باز هم می‌اندیشم و امیدوارم همه ما درست بیاندیشیم.»

نتیجه

خاتمی دلایل خود را بیان کرده و می‌کند، اما حاضران (عضو حزب جوانان ایران اسلامی، عضو حزب اسلامی کار، نماینده زندانیان، روزنامه‌نگاران، نمایندگانی از دانشجویان، نماینده‌ای از اردبیل، نماینده‌ای از مجمع نیروهای خط امام، و ...) در جلسه آنها را نمی‌پذیرند.

خاتمی پیش از این شرط دیگری را هم مطرح ساخته تا راه گریزی بیابد. او گفته است که برای کاندیداتوری باید نظر زندانیان- به خصوص مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی- را هم جلب کرد. موضع موسوی و کروبی - تاکنون- این بوده که به دلیل عدم اطلاع از وضعیت جامعه، از اعلام موضع خودداری کرده‌اند. خاتمی می‌تواند آمدن خود را به حمایت رسمی موسوی و کروبی مشروط سازد تا خود را از فشارهای اعلام نامزدی برهاند.

اما اصلاح‌طلبان موافق کاندیداتوری او می‌گویند، نمی‌توان و نباید تسلیم محض خواسته‌های طرف مقابل شد. اگر هدف جلب اعتماد خامنه‌ای و رفع سوءظن‌های او باشد، باید هرگونه فعالیتی را تعطیل کرد و خوابید تا آقا مطمئن شوند که توطئه‌ای در کار نیست.

اصلاح‌طلبانی چون مصطفی تاج‌زاده می‌گویند خاتمی باید کاندیدا شود و آیت‌الله خامنه‌ای و جمهوری اسلامی -اگر وی را رد صلاحیت کردند- هزینه سنگین آن را بپردازند. البته تاج‌زاده بر این گمان است که همین هزینه سنگین احتمالاً مانع رد صلاحیت خواهد شد. اما خاتمی به سخنانی مشاورانی چون علی یونسی (وزیر اطلاعات خاتمی) و احمد پورنجاتی (معاون وزارت اطلاعات در زمان [محمد محمدی] ری‌شهری و نماینده مجلس ششم) نیز گوش می‌سپارد که به شدت وی را از نامزدی نهی کرده‌اند. آنان بر این باورند که نظام مطلقاً آماده پذیرش خاتمی نیست.

---------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات مطرح شده در این یادداشت، الزاماً مطابق دیدگاه‌های رادیو فردا نیست.