رفراندومی برای آیت‌الله خمینی در تهران؟

کاندیداتوری اعضای خانواده چهره‌های سیاسی سرشناس و دست‌یابی به قدرت سیاسی، سنتی طولانی است. نمونه‌های فراوانی در دموکراسی‌ها برای این مدعا می‌توان ارائه کرد.

هیلاری کلینتون به عنوان بانوی اول آمریکا، در آخر دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون کاندیدا شد و به عنوان سناتور ایالت نیویورک انتخاب شد. در سال ۲۰۰۸ نامزد ریاست جمهوری شد، اما در رقابت‌های درون حزبی از اوباما شکست خورد، و وزیر خارجه کابینه اول اوباما شد. اینک نیز گفته می‌شود که یکی از کاندیداهای اصلی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ است.

خاندان گاندی در هند نمونه دیگری از همین مدعا است. اما در نظام‌های غیردموکراتیک و ظاهراً دموکراتیک، مصادیق این امر، بسیار فراوان است.

در جمهوری اسلامی مصادیق بسیاری برای این امر می‌توان ارائه کرد. در واقع، ممکن است فردی فاقد هر گونه پیشینه سیاسی، صرفاً به دلیل نسبت فامیلی با شخصیت سیاسی برجسته‌ای، توسط مردم برای سمتی سیاسی انتخاب شود. کاندیداتوری بستگان چهره‌های شاخص سیاسی و انتخاب آنان توسط مردم، حق طرفین است و اخلاقاً نمی‌توان این رویه را محکوم کرد.

به طور طبیعی گروه‌های سیاسی از این متغیر-گرایش مردم- استفاده کرده و بستگان چهره‌های مشهور طیف خود را کاندیدا می‌سازند، تا نه تنها به قدرت دست یابند، بلکه وزن اجتماعی خود را به رخ کشند. دست‌یابی به قدرت سیاسی، نه تنها اخلاقاً مذموم نیست، بلکه حق کلیه افراد و گروه‌های سیاسی است. نشان دادن وزن اجتماعی سازمان/حزب/جناح خود نیز امری طبیعی و اخلاقی است. ابتدا به پنج نمونه زیر -در ایران- بنگرید:

الف- عاتقه صدیقی: محمدعلی رجایی، عضو نهضت آزادی، به دلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۳ -برای دومین بار- بازداشت شد و تا ۱۳۵۷ به مدت چهار سال زندانی بود. در سال ۱۳۵۸ به نمایندگی مجلس اول انتخاب شد. در همان سال به نخست‌وزیری رسید. در هشتم شهریور ۱۳۶۰ - یک ماه پس از انتخاب به ریاست جمهوری- توسط سازمان مجاهدین خلق کشته شد. در چنین فضایی، همسر او، عاتقه صدیقی، به عنوان نامزد نمایندگی مجلس مطرح و توسط مردم انتخاب شد. عاتقه صدیقی در انتخابات مجلس دوم نیز در تهران به عنوان نفر پنجم انتخاب شد.

محمدرضا باهنر، برادر محمدجواد باهنر، نسخت وزیر سال‌های دور جمهوری اسلامی

ب- محمدرضا باهنر: در انفجار هشتم شهریور ۶۰ نخست وزیری، محمدجواد باهنر - روحانی برجسته جمهوری اسلامی و نخست‌وزیر وقت- نیز به همراه رجایی کشته شد. محمدرضا باهنر پس از این واقعه به تهران آمد. در زندگی‌نامه‌اش در این خصوص نوشته است:

«بدون رودربایستی بگویم، علت حضور من در حزب [جمهوری اسلامی] بیشتر به خاطر این بود که نام شهید باهنر زنده بماند وگرنه خود من هیچ خاصیت ویژه‌ای نداشتم. پس از آنکه ۵-۶ ماهی در تهران ماندم، حضرت آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] حکم مسئول تشکیلات دفتر حزب در تهران را به من دادند. البته قبلش هم آقای دری نجف‌آبادی حکم مسئولیت امور استان‌ها را به من داده بودند.»

سپس در انتخابات مجلس دوم از سوی حزب جمهوری اسلامی کاندیدا شد و نماینده مجلس دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم شد. اینک نیز رسماً خود را نامزد ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ کرده است.

فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی

پ- فائزه هاشمی (متولد ۱۷ دی ۱۳۴۱): در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، میان جناح راست بر سر انتخابات مجلس شورای اسلامی اختلاف افتاد. هاشمی رفسنجانی خواستار سهمیه‌ای برای همفکران نزدیک خود شد، اما جامعه روحانیت و اصول‌گرایان سنتی زیر بار نرفتند. بدین ترتیب حزب کارگزاران سازندگی توسط ۱۶ تن از اعضای دولت هاشمی تأسیس شد.

اولین اقدام سیاسی آنها، ارائه لیست جداگانه برای انتخابات مجلس پنجم - که در ۱۸ اسفند ۷۴ برگزار شد- بود. علی‌اکبر ناطق نوری در رأس لیست اصول‌گرایان سنتی قرار داشت. کارگزاران سازندگی فائزه هاشمی را در تهران کاندیدا کردند و انتخابات تهران به رقابت میان او و ناطق نوری برای نفر اولی تبدیل شد. در نهایت شورای نگهبان ناطق نوری را اول و فائزه هاشمی را دوم اعلام کرد. اما در همان زمان به شدت شایعه بود که فائژه به عنوان نفر اول تهران انتخاب شده و شورای نگهبان جای او را با ناطق نوری عوض کرده است.

محمدرضا خاتمی و همسرش زهرا اشراقی

ت- محمد رضا خاتمی (متولد ۱۳۳۸): سیدمحمد خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶ به ریاست جمهوری انتخاب شد. محمدرضا خاتمی در انتخابات مجلس ششم در ۲۹ اسفند ۷۸، از تهران کاندیدا شد و با کسب یک میلیون و ۷۹۴ هزار و ۳۶۵ رأی به عنوان نفر اول برگزیده شد. سپس به عنوان دبیرکل جبهه مشارکت اسلامی و نایب رئیس مجلس ششم انتخاب شد. اینک نیز اگر کاندیدای ریاست جمهوری شود، [احتمالاً] آرای بسیار بالایی به دست خواهد آورد (البته طبیعی است که شورای نگهبان [نیز احتمالاً] وی را رد صلاحیت خواهد کرد).

ث- علیرضا نوری(متولد هشتم فروردین ۱۳۴۲): عبدالله نوری پس از برکناری‌اش از وزارت کشور دولت خاتمی توسط مجلس پنجم، روزنامه خرداد را تأسیس کرد که نقش مهمی در آن دوران ایفا کرد. روزنامه خرداد توسط دادگاه ویژه روحانیت توقیف و عبدالله نوری محاکمه و زندانی شد. در این دوران، دکتر علیرضا نوری در انتخابات مجلس ششم از تهران کاندیدا شد و با کسب یک میلیون و ۳۴۳ هزار و ۵۲۰ رأی به عنوان نفر سوم تهران برگزیده شد. دکتر علیرضا نوری در آبان ۱۳۸۱ در سانحه رانندگی درگذشت.

قرار است انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر در ۲۴ خرداد ۹۲ برگزار شود. گروه‌های اصلاح‌طلب از نعمیه اشراقی دعوت کرده‌اند تا در تهران کاندیدای شورای شهر شود. او فرزند آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی و صدیقه مصطفوی است. یعنی، نوه آیت‌الله خمینی است. خواهرش، زهرا اشراقی، همسر محمدرضا خاتمی است.

نعمیه اشراقی متولد ۱۳۴۴ است. او همسر سیدمحمدحسن طاهری است. مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیرکبیر است. در مرداد ماه ۱۳۹۱ مصاحبه‌ای درباره نظرات آیت‌الله خمینی در مورد حجاب داشت که اعتراض اصول‌گرایان را به دنبال آورد. نعیمه اشراقی در ۱۶ فروردین ۹۲ در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم درباره کاندیداتوری‌اش برای شورای شهر تهران گفته است:
«صحبت‌هایی برای کاندیداتوری من در انتخابات شورای شهر بوده ولی هنوز به تصمیم قطعی نرسیدم. برای خودم برنامه گذاشتم در تعطیلات نوروز برای کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر فکر کنم و بعد از اینکه به تصمیم قطعی رسیدم، اعلام کاندیداتوری کنم. با توجه به سابقه کاری که در شهرداری دارم، پیشنهادهای زیادی از سوی گروه‌های مختلف به من شده است ولی اگر تصمیمی برای کاندیداتوری داشته باشم، قطعاً به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات شورای شهر تهران خواهم شد.»

نعیمه اشراقی در کنار پدربزرگش، آیت‌الله خمینی

روشن است که هیچ یک از گروه‌های اصول‌گرا (سنتی و رادیکال) از وی دعوت به عمل نیاورده و او را کاندیدا نخواهند کرد. گروه‌های اصلاح‌طلب حامی او خواهند بود.

فرض کنید او کاندیدا شود و صلاحیت وی توسط مجلس شورای اسلامی تأیید شود. پیامدهای این امر چیست؟

یکم- اصول‌گرایان از اینکه اعضای خاندان آیت‌الله خمینی به اصلاح‌طلبان نزدیکند، به شدت ناراحت هستند. حمله‌های بی‌امان به سیدحسن خمینی یکی از دلایل این امر است. اصول‌گرایان که خود را پیروان راستین آیت‌الله خمینی به شمار می‌آورند، در این موارد، سیدحسن خمینی را «سیدحسن مصطفوی» می‌نامند. زهرا و نعمیه اشراقی را نه به عنوان نوه‌های آیت‌الله خمینی، بلکه به عنوان اشراقی نام می‌برند. در عین حال نگران کاندیداتوری آنان هستند. برای اینکه آرای آنان، آرای اصلاح‌طلبان به شمار خواهد رفت.

دوم- اصلاح‌طلبان نیز تقریباً اطمینان دارند که وی به دلیل آنکه نوه آیت‌الله خمینی است، آرای بسیار بالایی به دست خواهد آورد. آرایی که آرای اصلاح‌طلبان به شمار خواهد رفت. یعنی نوعی وزن‌کشی اجتماعی پس از رویدادهای جنبش سبز که آنان سرکوب و زندانی شدند.

سوم- فرض مشترک اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان این است که آرای بالای نعمیه اشراقی به دلیل نوه آیت‌الله خمینی بودن است، نه خود او که در قلمرو سیاسی آن چنان شناخته و دارای سابقه نیست. بدین ترتیب، به فرض آنکه در تهران با آرای بالایی اول شود، آرای او، آرای آیت‌الله خمینی باید به شمار رود، اگرچه گرایش سیاسی وی به اصلاح‌طلبان نزدیک است.

چهارم- مخالفان جمهوری اسلامی و آیت‌الله خمینی لزوماً نظر خاصی درباره نعمیه اشراقی ندارند. برای اینکه او در آغاز انقلاب دختر نوجوانی بوده و بعدها هم هیچ گاه سمتی سیاسی در جمهوری اسلامی نداشته است. تهران مهم‌ترین مرکز مخالفان و اصلاح‌طلبان است. تهران مرکز اصلی ظهور جنبش سبز بود.

ممکن است ساختارشکنان طرفدار رفراندوم درباره رژیم، رأی دادن یا ندادن به نعمیه اشراقی را به رفراندوم درباره آیت‌الله خمینی تبدیل سازند. یک احتمال این است که آنان از مردم تهران بخواهند که به او رأی ندهند تا مخالفت خود را با آیت‌الله خمینی و جمهوری اسلامی نشان دهند. این هم نوعی وزن‌کشی بدون هزینه برای مخالفان جمهوری اسلامی و آیت‌الله خمینی است.

نعیمه اشراقی در کنار محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران

به تعبیر دیگر،آنان حتی یک کلمه علیه نعمیه اشراقی بر زبان نخواهند آورد. برای اینکه با شخص وی به عنوان یک زن، یک مادر، یک متخصص، یک شهروند و یک اصلاح‌طلب مسئله ای ندارند. او هیچ جرمی مرتکب نشده است. نوه آیت‌الله خمینی و دختر آیت‌الله اشراقی بودن هم جرم یا گناه نیست. اما مخالفان هم راهی ندارند تا وزن اجتماعی خود را نشان دهند. اگر مخالفان به دنبال این راه بروند، ممکن است از آن‌ها پرسیده شود: آیا این روش- قربانی کردن یک انسان به دلیل نسبت خانوادگی- اخلاقاً مشروع است؟ مخالفان جمهوری اسلامی احتمالاً دو پاسخ ارائه خواهند کرد:

اولاً: کار ما اقدامی سیاسی در شرایط متصلب رژیم دیکتاتوری است.

ثانیاً: اگر استفاده از رانت آیت‌الله خمینی برای رأی آوردن اخلاقاً مجاز است، مخالفت با آن نیز اخلاقاً مجاز است.

پنجم- در نظر گرفتن این متغیر مهم، ممکن است خاندان آیت‌الله خمینی، اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان را به این نتیجه واحد برساند که اگر کانیداتوری وی به قطبی شدن این چنینی منتهی شود، نامزد شدن وی به مصلحت آیت‌الله خمینی و جمهوری اسلامی نخواهد بود. برای این که رأی نیاوردن وی، پیامدهای منفی بسیاری برای نظام به دنبال خواهد آورد. اگر سیدحسن خمینی کاندیدای ریاست جمهوری می‌شد، این مسئله ابعاد به شدت حادتری می‌یافت و قطبی‌سازی انتخابات شکل عمیق‌تری، در سراسر کشور، به خود می‌گرفت.

البته یک نکته اساسی را نباید از یاد برد: آیت‌الله خامنه‌ای طی ۲۴ سال گذشته یاران نزدیک آیت‌الله خمینی را:

الف- از حکومت حذف کرد: آیت‌الله موسوی اردبیلی، آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها، آیت‌الله موسوی بجنوردی، و ...

ب- سرکوب و زندانی کرد: آیت‌الله صانعی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی، عبدالله نوری، و ...

پ- به حاشیه راند: اکبر هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر ناطق نوری، و ...

او نیروهای مرید خود و نسل جدیدی- علی لاریجانی، صادق لاریجانی، هاشمی شاهرودی، محمود احمدی‌نژاد، حسین کچوئیان، حسن رحیم‌پور ازغدی، حداد عادل، عزت‌الله ضرغامی، و...- را بر سر کار آورد. نام خمینی همچنان بر قرار است، اما ولایت از آن آیت‌الله خامنه ای است.

------------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا نیست.