نگاه عباس میلانی به شاه؛ «شاه از اول شاه بود»

  • احسان مهرابی

عکس‌هایی از مراسم رونمایی از کتاب «نگاهی به زندگی شاه» در برلین

«حقیقت نسبی گذرا» این سه کلمه را دکتر عباس میلانی اصل اولیه تاریخ جدید می‌داند و می‌گوید که «اصل اولیه تاریخ جدید این است که ما بپذیریم هر آنچه که حقیقت تاریخی است حقیقت نسبی گذرای تاریخی است». می‌گوید اگر روزی دفتر اسناد شاه به دستش برسد شاید کتاب دیگری بنویسد متفاوت با کتاب‌های قبلی دفتری که اسناد شاه را به صورت منظم نگهداری می‌کرده. یک کپی این اسناد را سرلشکر علی نشاط پس از سرنگونی شاه سوزاند و اعدام شد. یک نسخه دیگر اما گویا در خارج از کشور موجود است.
عباس میلانی مورخ برجسته ایرانی که سال‌ها درباره دوران حکومت محمدرضا شاه در ایران تحقیق کرده، چهارشنبه شب در برلین و در مراسم رونمایی از کتاب «نگاهی به شاه» این سخنان را می‌گفت شاید برای اینکه تأکید کند، با وجود سندهای فراوان احتیاط بسیار داشته و برخی نکات که درباره آنها به قطعیت نرسیده را در کتاب خود جای نداده است.
او البته درباره برخی رفتارهای شاه با قطعیت سخن می‌گوید. از جمله اینکه شاه از همان روزهای اول در پی قبض کامل قدرت بوده است. «شاه، کی شاه شد؟» پرسش یکی از حاضران بود و میلانی با بیان مثال‌های متعدد گفت که «من بر خلاف خیلی‌ها ادعا کردم که این اسطوره که شاه در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۳ می‌خواست پادشاه مشروطه باقی بماند و تجربه ۲۸ مرداد او را قانع کرد، تمام قدرت را در دست بگیرد، کذب محض است».
او یادآور می‌شود که شاه جوان با تغییر قانون اساسی درسال ۱۹۴۹ حق انحلال مجلس را هم به دست آورد. به گفته میلانی شاه اولین بار در سال ۱۹۵۵ به سفارت امریکا و انگلیس می‌گوید که خودش می‌خواهد نخست‌وزیر شود اما آنها مخالفت می‌کنند. میلانی سپس به نامه شاه پس از سرنگونی مصدق اشاره کرد، نامه‌ای که شاه در آن از انگلیس خواسته مذاکرات نفت مستقیماً با دربار انجام شود.
او این فرض که تلاش برای ژاندارم شدن ایران در منطقه، به دستور نیکسون بود، را رد کرد و گفت که این تفکر شاه به قبل از کاندیداتوی نیکسون برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باز می‌گردد.
برنامه اتمی مثال دیگری است از تلاش شاه برای قدرت اول منطقه بودن. میلانی با اشاره به جلسه شاه با علی‌اکبر اعتماد، رئیس سازمان انرژی اتمی می‌گوید که «اعتماد در این جلسه به شاه می‌گوید، این خریدهای شما با برنامه اتمی کوچک صلح‌آمیز همسویی ندارد. شاه می‌گوید فعلاً نمی‌خواهیم بمب داشته باشیم اما اگر یکی از کشورهای منطقه خواست ما هم باید داشته باشیم».
دارایی‌های شاه
میزان دارایی‌های شاه سؤال یکی از حاضران نشست بود. میلانی با تأکید بر اینکه در این باره باید مستند حرف زد، گفت: جمهوری اسلامی به دادگاهی در آمریکا شکایت کرد که شاه ۳۵ میلیارد دلار پول از ایران خارج کرده است، دادگاه گفت که شما سندی ندارید. از طرف دیگر اینکه خانواده پهلوی هم بگویند ما فقط ۶۰ میلیون دلار پول داشتیم هم با واقعیات سازگار نیست.
میلانی یادآور شد که زمانی که رضا شاه از ایران رفت ۴۰ درصد نقدینگی ایران در حساب‌های شخصی رضا شاه بود و یک سال و نیم بعد یک میلیون دلار از یک حساب در اروپا به آمریکا منتقل شده است.
میلانی با اشاره به کپی دستور شاه به وکیلش درباره نحوه توزیع ارثیه به فهرست شرکت‌های شاه اشاره می‌کند که از جمله آنها زمین‌های بسیار وسیع در ساحل آفتاب اسپانیا است.
او براساس گزارش سفارت انگلیس از بانک سوئیس می‌گوید که شمس و اشرف یک و سه میلیارد دلار پول از ایران خارج کردند. میلانی به گفته دو تن از نزدیکان شاه، که یکی از آنها مهدی سمیعی است، استناد کرده و می‌گوید: قاعدتاً شاه نزدیک به یک میلیارد دلارثروت داشته است. البته وقتی که وقتی بابک زنجانی یک تنه چهار میلیارد دلار در یک ماجرا پول داشته است یک میلیارد دلار شاید رقمی محسوب نشود.
پاسپورت ایرانی جان یهودیان را نجات داد
میلانی بخش ابتدایی سخنان خود را به تناسب محل سخنرانیش انتخاب کرده بود. اهمیت برلن و آلمان در زندگی شاه. او این تصور که نزدیکی ایران به آلمان در زمان هیتلر بوده را «کذب محض» دانست و یادآور شد که حدود ۴۰ سال پیش از آلمان نازی، دولت قیصری آلمان شروع به فعالیت گسترده در ممالک اسلامی کرده تا در مقابل روسیه و انگلیس جاپایی برای خود باز کند.
میلانی یادآور شد که «کاوه» مهم‌ترین نشریه دموکراتیک صد سال اخیردر مهاجرت، با پول مستقیم دولت قیصری آلمان منتشر می‌شده و چهره‌هایی از جمال‌زاده گرفته تا تقی‌زاده این مجله وزین را در دفاع از دموکراسی ایجاد کردند.
میلانی با اشاره به اینکه آلمان نازی، راه آلمان قیصری را ادامه داد، گفت: وقتی آلمان‌ها اسطوره آریایی را علم کردند رندان در گوش رضا شاه می‌خوانند که آریایی واقعی ما هستیم و یکی از دلایلی که رضا شاه در تمام زبان‌های هند اروپایی نام پرشیا را به ایران تغییر داد این موضوع بود.
به گفته میلانی این اشتباه یک فایده داشت و آن اینکه آلمان خیلی سعی کرد با رضا شاه کنار بیاید و در اولین قوانین ضدیهودی آلمان، یهودیان ایرانی را مستثنی کردند. همین امر باعث شد دیپلمات‌های ایرانی بتوانند هزاران یهودی را از طریق فروش و یا دادن پاسپورت ایرانی نجات دهند.
رئیس سابق ساواک عامل تظاهرات علیه شاه
او سپس وارد روابط محمدرضا پهلوی با حکومت آلمان شد و سفر شاه به برلن و تظاهرات علیه او در سال ۱۹۶۷ را یکی از مهم‌ترین اتفاقات این دوره خواند. تظاهراتی که بر اساس روایت‌ها یکی از بزرگترین تظاهرات دانشجویی بعد از جنگ آلمان بوده است.
میلانی با اشاره به ناراحتی شاه از این تظاهرات گفت: مأمورین اطلاعاتی آلمان به شاه می‌گویند، این تظاهرات توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و تیمسار بختیار، رئیس سابق ساواک، سازماندهی شده است.
میلانی سپس به جزئیات روابط شاه و تیمسار بختیار اشاره کرد و گفت: تیمسار بختیار در سفر به آمریکا در جلسه‌ای از آمریکا برای کودتا علیه شاه کمک می‌خواهد و یکی از افراد حاضر به جلسه به نام کیم روزولت که بعدها در ۲۸ مرداد نقش مهمی داشت این موضوع را به شاه خبر می‌دهد.
میلانی در میانه سخنان خود گریزی هم به جزئیات ماجرای بختیار می‌زند و می‌گوید که به رغم اینکه کا.گ.ب به حزب توده خبر می‌دهد که فردی به نام عباس شهریاری، عامل رژیم شاه است اما حزب توده با عباس شهریاری دیدار می‌کند و از همان طریق ساواک افراد خود در کنار بختیار می‌گذارد و پس از مدتی او به دستور شاه کشته می‌شود.
میلانی در ادامه تشریح رفتار شاه با آلمان با اشاره به نبرد تبلیغاتی ایران و شوروی در سال ۱۹۵۹ گفت: شاه از سازمان اطلاعات آلمان می‌خواهد که یک متخصص اطلاعات ضد کمونیستی به ایران معرفی شود. آنها هم فردی به نام دکتر توبرت را معرفی می‌کنند. توبرت یکی از خوف‌انگیزترین شخصیت‌های نازی بوده و یکی از زشت‌ترین فیلم‌های ضدیهودی را ساخته . او از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ در ایران زندگی می‌کرد و حقوقش ماهی سه هراز مارک بود. وقتی که روس‌ها و اسرائیلی‌ها می‌فهمند توبرت در ایران است به ایران فشار می‌آورند که او بیرون کند.
میلانی با اشاره به اینکه افراد مختلفی به عنوان مطرح‌کننده ایده سپاه دانش مطرح هستند، می‌گوید که این تجربه مشابه آلمان بوده و به روایتی توبرت ایده سپاه دانش را به شاه داده است. او در سخنان خود اشاره کوتاهی هم به ثریا، همسر دوم شاه، داشت و اینکه او بیشتر از اینکه ایرانی باشد، یک آلمانی بود و به طور تکان‌دهنده‌ای بی‌علاقه به ایران و علاقه‌مند به اروپا و آلمان.
شخصیت متفاوت اشرف
سؤال یکی از حاضران درباره اشرف بود. میلانی نیز با اشاره به بحث‌هایی که درباره اشرف تاکنون مطرح‌شده تأکید کرد که نباید اشرف را تنها به یک وجه شخصیتش تقلیل داد. او با اشاره به اینکه حضور سیاسی اشرف در دوران شاه یک دست نیست، گفت که نقشی که اشرف از سال ۴۱ تا ۵۱ با نقشی که بعد از ۵۵ دارد، متفاوت است. بعد از ۵۵ او بیشتر در فعالیت‌های اقتصادی حضور دارد و شاه هم به او اجازه نقش‌آفرینی زیاد نمی‌دهد.
میلانی بابیان اینکه اشرف به اندازه همه برادرهاش باهوش بود یادآور می‌شود: بنا بود اشرف به همراه محمدرضا برای تحصیل به خارج از کشور برود که در آخرین لحظات نگذاشتند، او در خاطرات خودش می‌گوید نگذاشتند من تحصیل کنم و برای همین تمام عمر نسبت به روشنفکرها عقده داشتم.
میلانی سپس می‌گوید: «در خانواده پهلوی تنها کسی که در تمام ۳۵ سال اخیر به خدمتگزاران گذشته‌اش کمک کرده، اشرف پهلوی است. فاطمه پهلوی ۲۰۰ میلیون دلار از ایران پول خارج کرد اما ۲۰۰ شاهی هم به کسی نداد».
کشف حجاب قبل از دستور رضا خان
سؤال درباره اشرف زمینه‌ای می‌شود که میلانی بحث کشف حجاب را هم مطرح کند و بگوید که پیش از آنکه رضا شاه دستور بدهد، کشف حجاب از پایین شروع شده بود. میلانی با بیان اینکه تصور ما از کشف حجاب یک‌سویه است، گفت: کشف حجاب از پایین شروع و از بالا تنها به صورت قانونی تحمیل شد، سه سال قبل از کشف حجاب زنان ایرانی محقق بدون حجاب به طوس می‌روند و در کنفرانسی این کار را انجام می‌دهند.
تناقض رفتار شاه با زنان دیگر موضوع مورد اشاره میلانی است. «اولین وزیر زن در سلطنت او روی کار می‌آید اما از طرفی دیگر به اوریانا فالاچی می‌گوید زن‌ها ذهن‌شان از مرد‌ها ضعیف‌تر است. آن‌ها نتوانستند یک آشپز خوب تولید کنند». میلانی می‌گوید: یک شاه متجدد نمی‌تواند یک نفر را داشته باشد که در سال، ۹۰ خانم از فرانسه برایش بیاورد.
میلانی با اشاره به سرطان شاه در اواخر سال ۱۹۷۳ شاه گفت: خود شاه، علم، عباس صفوی، عیادی، و دو دکتر فرانسوی می‌دانستند. اما نایب‌السلطنه مملکت، مادر ولیعهد مملکت که ملکه فرح باشد تا سه سال و نیم از بیماری شاه خبر نداشت.
روانشناسی شاه
سؤال یکی از حاضران میلانی روانشناسی شاه و شخصیت او بود. میلانی با اشاره به اینکه روانشناس نیست و سعی کرده از تحلیل‌های روانشناسی احتراز کند به پنج سال نامه‌نگاری خود با سازمان سیا اشاره کرد و گفت: هفت نامه به سیا نوشتم که من تحلیل پرونده روان‌کاوانه شما را از شاه می‌خواهم. آنها از همه مقامات دنیا تحلیل روان‌شناسه دارند، پنج سال من را من سر دواندند. اول به من گفتند که شماره پرونده را بده، من گفتم من چطور شماره پرونده سیا را به شما بدهم بعد از پنج سال سه صفحه‌ای فرستادند که معلوم بود آنچه من می‌خواستم نبود.
میلانی سپس اشاره کرد که تمام بخش‌های کتاب او با نقل قول‌هایی از ریچارد دوم اثر شکسپیر شروع می‌شود و افزود که این اتفاقی نیست. میلانی معتقد است که شاه خیلی شبیه به ریچارد دوم بود «وقتی احساس قدرت می‌کرد خیلی قدر قدرتی می‌کرد و به محض اینکه احساس ضعف می‌کرد می‌خواست در برود» و به تعبیر دیگر «مرغ‌دلی بود که چون شیر می‌غرید.»
میلانی با اشاره به آخرین تلاش‌ها برای حفظ شاه و برگزاری جلسه‌ای توسط سرمایه‌داران ایرانی که در آن جلسه ۲۰ میلیون برای برگزاری راهپیمایی جمع می‌شود، می‌گویدکه «یکی از ویژگی‌های طبقه بورژوازی این است که برای دفاع از منافع خود کاری نکردند». میلانی با اشاره به مصاحبه خود با خیامی، صاحب شرکت ایران خودرو، می‌گوید که «او می‌گفت ما باید می‌ایستادیم». او سپس اشاره می‌کند که یک قرارداد ضمنی بین سرمایه‌داران ایران و شاه بود که در سیاست دخالت نکنند.
فقط مذهبی‌ها حق فعالیت داشتند
میلانی رابطه شاه با اسلام را یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های کتاب «نگاهی به شاه» می‌داند و می‌گوید که «اگر من درست بگویم ریشه‌های انقلاب اسلامی را شاه ریخت. شاه از اول سعی کرد با روحانیون آشتی کند، ۲۰۰ هزار تومان به زین‌العابدین رهنما داد که آیت‌الله قمی را از بغداد به ایران برگرداند. آیت‌الله قمی را با سلام و صلوات آوردند، تنها کسی هم که اعتراض کرد کسروی بود که بعد از مدتی او را کشتند.»
میلانی با اشاره به خواسته‌های آیت‌الله قمی از شاه گفت: او چند خواسته از شاه داشت یکی اینکه قانون حجاب را باید لغو کنی که شاه گفت چشم، گفت اوقاف را باید به روحانیون بازگردانی شاه گفت چشم. او به شاه گفت باید در مدارس شرعیات زیر نظر آخوندهایی چون بهشتی و باهنر تدریس شود.»
میلانی با بیان اینکه گمان شاه این بود که خطر عمده در وهله اول کمونیست‌ها و در وهله دوم ناسیونالیست‌ها هستند خاطر نشان کرد: شاه فکر می‌کرد مؤتلف روحانیت است، می‌فهمید در بین روحانیون کسانی مثل نواب صفوی و آیت‌الله خمینی هم هستند اما فکر می‌کرد بدنه روحانیت سلطنت‌طلب است. برای اینکه می‌ترسند آنچه که در ترکیه و شوروی اتفاق افتاده در ایران هم تکرار شود.
او با بیان اینکه شاه همه نیروهای بینابینی و دموکرات و سوسیال‌دموکرات را از بین برد، گفت: فقط یک نیرو در ایران اجازه فعالیت داشت، مذهبی‌ها. یک نیرو حق داشت در هر محله‌ای یک دفتر بزند و پول بگیرد. یک نیرو حق داشت در ایران کادر تربیت بکند و مدرسه داشته باشد. کافی بود یک بار به عنوان یک فعال چپ گذرتان به ساواک بیفتد، دیگر حق تدریس در دانشگاه و اصلاً حق نزدیک شدن به دانشگاه را نداشتید. ولی آیت‌الله رفسنجانی به جرم مشارکت در قتل منصور بازداشت شد، اما بعد از چند هفته، وقتی از زندان آزاد شد، به او اجازه تأسیس مدرسه را دادند.
وی یادآور شد: وقتی رضاشاه دانشگاه تهران را ساخت، نگذاشت مسجد بسازند. مسجد را محمدرضا شاه ساخت. نه اینکه گوشه‌ای، مسجدی بسازد و هر کسی خواست به آنجا برود، بلکه وسط دانشگاه، مسجد ساخت. شاه البته تنها نبود. آمریکا هم همین اشتباه را کرد. آمریکا حتی بعد از سقوط شاه هم همین اشتباه را در افغانستان کرد. فکر می‌کرد اسلام پادزهری است برای کمونیست‌ها، غافل از آنکه در اسلام کسانی هستند که خلافت می‌خواهند.