‌ سرطان‌ پستان؛ آگاهی و درمان‌های جایگزین

سرطان سینه، که بیشتر در زنان، و حدود یک درصد از مردان به آن مبتلا می‌شوند، تبدیل به بیماری معمولی شده که محدود به مرزهای جغرافیایی نمی‌شود و هر سال حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر به این بیماری مبتلا می‌شوند. در دنیای امروز و عصر تکنولوژی خصوصا تلاش برای آگاهی‌رسانی در زمینه این بیماری شدت گرفته و ماه جاری میلادی، ماه اکتبر، به عنوان ماه اطلاع‌رسانی در این زمینه در نظر گرفته شده است.

در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم مجله تایم بر روی جلد خود سئوالی را مطرح کرد با این مضمون که گویی یک زن مبتلا به سرطان سینه از خود می‌پرسد «اگر تصمیم بگیرم کاری نکنم ،‌ چه؟». این سئوال مربوط به مقاله‌ای است که درباره کار گروهی از پزشکان توضیح می‌دهد که در مورد یک نوع ب‌هخصوص از سرطان سینه معتقدند باید از راه‌های غیرمعمول به درمان این نوع از سرطان پرداخت. یکی از این پزشکان مهرا گلشن، پزشک ایرانی آمریکایی و محقق انستیتوی سرطان دانا فاربر در بوستون آمریکاست، که دراین باره به پرسش‌های رادیوفردا پاسخ داده است.

این مصاحبه در ماه اکتبر انجام می‌شود که ماه اطلاع‌رسانی درباره سرطان سینه است. آقای دکتر گلشن، شما به دلیل کارتان، با افراد بیشماری، خصوصا زنان مواجه می‌شوید که به دلیل ابتلا به سرطان سینه به شما مراجعه می‌کنند. ارزیابی شما از میزان آگاهی این افراد چگونه است؟ آیا اطلاعی از وضع خود دارند یا فکر می‌کنند حال دنیا به آخر رسیده و هیچ راهی ندارند؟

مهرا گلشن

مهرا گلشن: خب این بستگی به شخص دارد و اینکه چگونه ببینند که راه‌های پیش رویشان چیست. اما برای بسیاری از زنان این موضوع بسیار سخت است و دنیای پیرامونشان فرو می‌ریزد. آنها می‌پرسند که چگونه و چرا این اتفاق برای آنها افتاده است؟ خب برای بخشی از جمعیت حدود ۷ تا ۱۰ درصد افراد ، می‌دانیم که خطر موروثی بودن سرطان سینه وجود دارد، آنچه که با عنوان «بی آر سی اِی »BRCA می‌شناسیم، مانند مورد آنجلینا جولی ،‌بازیگر هالیوود. که در مورد این افراد باید جراحی گسترده‌تری انجام داد. اما به هر حال برای میانگین زنان که سرطان سینه در آنها تشخیص داده می‌شود، جامعه،‌ حال چه آمریکا، اروپا یا ایران باشد، تاکید خیلی زیادی روی پستان می‌شود و وقتی با بیمار مواجه می‌شویم احتیاج به اطلاع‌رسانی و آموزش زیاد داریم.

این گفت‌وگو پس از آن انجام می شود که کار شما و همکارتانتان ، روی جلو مجله تایم آمد با این سوال که گویی یک زن مبتلا به سرطان سینه از خود می پرسد «اگر تصمیم بگیرم کاری نکنم ،‌ چی؟». ممکن است کمی در مورد کارتان توضیح بدهید؟

زنان باید همواره حواسشان به ایجاد هر نوع تغییری باشد؛ اگر از پستان‌هایشان مایعی خارج می‌شود یا اینکه در خانواده کسی در جوانی مبتلا به سرطان سینه، تخمدان یا پروستات شده است.

ببینید بخش عمده سرطان‌های سینه در آمریکا و دنیا از نوع تهاجمی هستند. یعنی بافت سرطانی در مجاری پستان شکل گرفته‌اند و همچنین از آنها خارج شده‌اند. اما نوع دیگری نیز هست که سرطان در داخل این مجاری هستند و این پیش از تهاجمی شدن بافت‌های سرطانی است و سرطان هنوز موفق نشدند که به جاهای دیگر بدن سرایت کنند. در مورد این نوع ِ دوم، ما خیلی شدید به آن حمله می‌کنیم ، و همانند نوع اول با آن برخورد می‌کنیم. و می‌تواند راه دیگری برگزید. آن هم به این دلیل که در نوع دوم، شانس بهبودی بیش از نود درصد است، یعنی زنان زنده می‌مانند. اغلب اوقات این سرطان را با جراحی، و بیشتر اوقات لامپِکتومی، خارج کردن بافت‌های سرطانی، پس از آن رادیوتراپی یا برداشتن بخشی از یک پستان هر دوی آنها ، درمان می‌کنند. اما ما می‌دانیم که همیشه این نوع از سرطان به یک سرطان تهاجمی ختم نمی‌شود و به دنبال راه‌هایی هستیم که تراپی کمتری را شامل شود. دلیل اینکه کار من مهم است، این است که من جراح هستم و این محل در آمد من است، اما اینکه یک جراح بگوید که باید کمتر جراحی کرد، به نظرم خیلی اهمیت دارد.

بیمار با توده‌ای در بدن خود مواجه شده و حال دکتر به او گفته که «نمی‌خواهد کاریش بکنی». واکنش بیماران به این موضوع چیست؟

این خیلی سوال خوبیست. و وقتی به بیمار بگویید غده سرطانی در بدنش دارد، می‌خواهد که به سرعت بیرون ‌آورده شود و در تنش باقی نماند چون فکر می‌کند که به سایر نقاط بدنش سرایت خواهد کرد. اما تاریخ طبیعی DCIS یا همان نوع دومی که توضیح دادم نشان داده که همیشه تبدیل به سرطان سینه تهاجمی نمی‌شود. راستش بیشتر اوقات اینگونه است. مشکل اینجاست که ما مطالعات عمده‌ای در این زمینه انجام ندادیم که در مواجهه با این پدیده ،‌ به جای بیشتر،‌ از کمتر استفاده کنیم. بیشتر راه‌های درمان در پزشکی بر این تمرکز دارد که داروهای بهتر یا جراحی‌ها یا تراپی‌های کاراتر را کشف کنیم . نه اینکه درمان بیشتر از حد نکنیم. و خب برای بیمار خیلی سخت است که با این رویکرد مواجه شود و می‌گوید: دکتر چطور به من می‌گویی که باید به جای کارهای بیشتر ِ درمانی، کار کمتری انجام دهم؟ کار ما این است که به زنان و خانواده‌هایشان مشاوره بدهیم و برای آنها روشن کنیم که بیماریشان چیست و چه گزینه‌ها و نتایجی در پیش‌رو دارند. ما در تلاش برای به چالش کشیدن استاندارهایی هستیم که زمان زیادی پابرجا بوده‌اند و حال مطالعات فراوانی وجود دارد که می‌گوید باید کارهای کمتری انجام دهیم. اینهایی که من می‌گویم به این معنا نیست که همه زنانی که سرطان سینه تهاجمی یا حتی نوعی از DCIS دارند، نباید درمان شوند، و این مربوط به تنها گروهی محدود می‌شود.

چرا الان به این نتیجه رسیدید که دست به تحقیقات در این زمینه بزنید؟ منظورم رویکردی با درمان کمتر تهاجمی برای این نوع خاص از سرطان سینه است؟

میانگین سن ابتلا به سرطان سینه در ایران،‌ ده سال جوانتر از آمریکاست و از همین رو احتیاج به مطالعات و تحقیقات بیشتر است تا بفهمیم که چرا این اتفاق میفتد و چه تفاوت‌هایی در بیولوژی تومورها وجود دارد.

در مورد سرطان سینه از نوع DCIS در سال‌های ۱۹۸۰ میلادی،‌ تنها ۷ هزار مورد از آن در آمریکا دیده شده بود، اما هم‌اکنون ما به رقم شصت هزار تن نزدیک می‌شویم. هنوز تبدیل به اپیدمی نشده چرا که راه‌های غربالگری بسیار پیشرفت کرده است. در آمریکا زنانی که به ۴۰ سال می‌رسند که پیشنهاد من برای ایران هم همین است، باید توسط پزشک مورد معاینه قرار گیرند و ماموگرافی انجام دهند. عکسبرداری بسیار بهتر شده و در مقاطع اولیه به وجود بافت‌های سرطانی پی می‌بریم ، و از این رو می‌توانیم راه‌های درمانی بهتری ارائه دهیم. اما سرطان سینه در ایران متفاوت از آمریکا، و عربستان سعودی یا جمهوری چک است. میانگین سن ابتلا به سرطان سینه در ایران،‌ ده سال جوانتر از آمریکاست و از همین رو احتیاج به مطالعات و تحقیقات بیشتر است تا بفهمیم که چرا این اتفاق میفتد و چه تفاوت‌هایی در بیولوژی تومورها وجود دارد. در نتیجه ما باید از شیوه‌های درمانی استاندارد کمی فاصله بگیریم و ما برای همه نوع سرطان می‌گوییم که باید برای هر بیمار راه درمانی مخصوص به آن شخص را تعریف کنیم.

حال که ماه اطلاع‌رسانی درباره سرطان سینه است، بد نیست درباره راه‌های غربالگری با تمرکز بیشتر بپردازیم، و اینکه چه راه‌هایی پیش روی کسانیست که باید تحت نظارت باشند؟

ماموگرافی که عکس‌برداری از پستان است، در دهه‌های اخیر بسیار پیشرفت کرده است. ما از عکس‌های دو بعدی به دیجیتال رسیده‌ایم و حال در کنار پزشکان و رادیولوژیست‌ها، خود برنامه کامپیوتری هم نتایج آزمایش‌ها را مرور کرده و تشخیص می‌دهند. همچنین ام ار آی و ماموگرافی‌های سه بعدی و بسیاری فناوری‌های دیگر داریم. و همه اینها موجب می‌شود که ما زودتر به وجود بافت‌های سرطانی پی‌ببریم. اما اینها فناورهایی گران است و باید مطمئن شویم که همه به آن دسترسی دارند. و موضوع اینجاست که یک بار ماموگرافی به معنای این نیست که دیگر به آن احتیاج ندارید و باید هر سال انجام شود. زنان باید همواره حواسشان به ایجاد هر نوع تغییری باشد چه در سینه‌ها یا اینکه اگر از پستان‌هایشان مایعی خارج می‌شود یا اینکه در خانواده تغییری ایجاد شده و کسی در جوانی مبتلا به سرطان سینه، تخمدان یا پروستات شده است. این یک حوزه‌ای است که دائما در حال تکامل است و در مورد سرطان سینه به نسبت سایر بیماری‌ها و همچنین سرطان‌ها، مطالعه بسیار خوبی درباره آن انجام شده، اما ما هنوز در حال آموختن هستیم و چیزهایی زیادی است که باید تغییر کند.

صحبت که می‌کردیم شما به ایران اشاره کردید و گفتید که در آنجا سن ابتلا به سرطان سینه ده سال کمتر از آمریکاست. آیا دلیلی برای این موضوع هست یا کمبودی در تحقیقات در ایران وجود دارد؟

راستش این فقط در ایران نیست بلکه شامل اکثر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می‌شود؛ بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده در زمینه سرطان سینه در کشورهای غربی یا آمریکا بوده است. و سرطان سینه یک بیماری جهانی است و محدود به یک بخش از دنیا نمی‌شود. مسایل بیشماری وجود دارد که می‌توان از تحقیقات در این زمینه در آمریکا استفاده کرد، اما مسلما احتیاج به تحقیق است، چه در زمینه پیشگیری، یا شناسایی زودهنگام بیماری، و چه درمان آن. مراکز بسیار خوبی در این زمینه وجود دارند و من همکاران عزیز بیشماری در این زمینه در ایران دارم اما معتقدم که آنها احتیاج به حمایت و پشتیبانی بیشتر برای تحقیق در این زمینه دارند ،‌حال چه از سوی دولت، بنیادها یا خیرینی که خود یا خانواده‌شان با این بیماری روبرو شده‌اند. اینگونه است که ما در این زمینه موفق می‌شویم . تکرار می‌کنم که سرطان سینه مرز نمی‌شناسد اما انواعی از آن وجود دارد که در نقاطی چون خاورمیانه و شمال آفریقا، از آنچه که در آمریکا شاهد آن هستیم، تفاوت دارد.