نامه ٢١ ايران‌شناس‌ به شهردار سلماس در اعتراض به حذف فردوسى

  • امير مصدق کاتوزيان

تورج دریایی

روز یکشنبه بیست‌ویک تن از استادان زبان و ادب فارسی، شاهنامه‌پژوه و پژوهندگان تاریخ و فرهنگ ایران، با نوشتن نامه‌ سرگشاده‌ای به شهردار شهر سلماس در استان آذربایجان غربی ایران به برداشتن نام و تندیس فردوسی از میدان فردوسی این شهر در هفته گذشته اعتراض کردند.

داریوش آشوری، عبدالمجید ارفعی، حسن انوری، محمد جعفری‌قنواتی، سعید حمیدیان، ابوالفضل خطیبی، اصغر دادبه، محمد دبیرسیاقی، تورج دریایی، جلیل دوستخواه، محمدتقی راشدمحصل، علی رواقی، نورالدین زرین‌کلک، روزبه زرین‌کوب، جلال ستاری، قدمعلی سرامی، میرجلال‌الدین کزازی، مهدی ماحوزی، جلال متینی، و علیقلی محمودی‌بختیاری امضاکنندگان این نامه هستند.

این ۲۱ چهره شاخص فرهنگی ایران که در ایران و کشورهای دیگر جهان مقیم هستند در این نامه از جمله یادآور شده‌اند که فروسی در جایگاه یک چهره فرهنگی چنان پرآوازه است که در چند شهر مهم کشورهای اروپایی، از جمله رم، پایتخت ایتالیا، میدان‌هایی به نام او و با تندیس‌هایی از پیکر او سال‌هاست که پابرجاست. به توصیف امضاء‌کنندگان «مایه‌ بسی شرمساری است که در ایران، سرزمین فردوسی، میدانی را از تندیس و نام او بزدایند».

Your browser doesn’t support HTML5

تورج دریایی در گفت‌وگو با مصدق کاتوزیان از نامه ۲۱ ایران‌شناس به شهردار سلماس می‌گوید


در آغاز گفت‌و‌گو با یکی از امضاء کنندگان این نامه، تورج دریایی ایران‌شناس و استاد تاریخ ایران باستان در دانشگاه ایرواین کالیفرنیا در آمریکا، پرسیده‌ایم که آیا هنوز شهردار سلماس به آنان پاسخ داده است؟

تورج دریایی: خیر، ما هیچ پاسخی تا اکنون دریافت نکردیم و بی‌صبرانه منتظریم که ایشان اقلا‌ً یک جوابی بدهند درباره کاری که انجام شده. مسئله برای من فراتر از این است که مثلا‌ً مجسمه فردوسی آنجا باشد یا نه. یک خورده مسئله پیچیده‌تر است آن هم در یک منطقه‌ای که بله یک سری حساسیت‌ها هست.

خبر دارید که نمایندگان مردم آذربایجان در مجلس شورای اسلامی چه برنامه‌ای دارند درباره این نقل و انتقالی که شده، بردن مجسمه فردوسی به جای دیگری و نامگذاری این میدان به نام میدان انقلاب؟

بازهم می‌توانم بگویم که در این باره هم ما خبری نداریم. این حرکتی است که تازه انجام شده و حالا در انعکاس امضای این افراد و فکر می‌کنم ملت ایران امیدواریم که نمایندگان یک عکس‌العملی نشان دهند و به سرعت.

در بند دوم این نامه سرگشاده تاکید شده بر روی شاهنامه در جایگاه سند یکپارچگی و هویت ملی ایرانی و پاسداری از زبان ملی (فارسی). دلیل این تاکید چیست؟

ببینید ما یک مملکتی داریم به نام ایران. که یک پیشینه چندهزارساله دارد. و من جزو این افرادی نیستم که عاشق ایرانی به صورت ناسیونالیسم کاذب باشم. به عنوان یک مملکت مدرن که یک پییشینه تاریخی دارد یک نفر به نام فردوسی یک اثری از خودش به جا گذاشته که باعث شده این تمدن ایرانی و اصلا‌ً‌ خاطره تاریخ ایرانیان ترویج شود به خاطر این کتاب. در فلات ایران منجمله سلماس و آذربایجان هم در این شاهنامه نقشی دارد و مهم است و قسمتی از این فرهنگ است.

در آخرین بخش نامه همچنین این هشدار داده شده درباره احتمال رویارویی و شائبه ناسازگاری فردوسی و انقلاب و در نتیجه انتقال مجسمه فردوسی و نامگذاری میدان به نام انقلاب. آیا چنین انگیزه‌ای سبب انتقال مجسمه فردوسی از میدان شهر سلماس شده یا شما فقط نگرانید؟

من نگرانم. من فکر می‌کنم فقط یک دلیل بی‌اصل و پایه است اگر یک کسی بخواهد بگوید به خاطر انقلاب ما باید اسم فردوسی را برداریم. اگر به من ۳۵ سال پیش چنین چیزی را می‌گفتند شاید آدم بیشتر می‌توانست درباره‌اش صحبت کند و دلایلی بیاورد که اینها متضاد نیستند. ولی بعد از ۳۵ سال و همه دست‌اندرکاران دولتی هم اهمیت شاهنامه را می‌دانند، این دلیل واقعا‌ً خب نمی‌تواند قابل قبول باشد از طرف اطرافی که شاید مجسمه را تکان دادند و حالا با اسم انقلاب سعی کردند دلیلی بیاورند برای کنار گذاشتن فردوسی.