جای خالی زنگ «سواد» در مدرسه‌ها

آمار می‌گوید که بیشتر از ۵ میلیون دانشجو و ۱۳ میلیون دانش‌آموز در ایران درس می‌خوانند. اما سرانه مطالعه حتی با در نظر گرفتن کتاب‌های درسی آنچنان که کتابخانه ملی ایران و وزارت ارشاد می‌گوید، حدود شش دقیقه است و بدون در نظر گرفتن کتاب‌های درسی هم کمی بیشتر از دو دقیقه.

جدا از تعداد دانشگاه و دانشجو و دانش‌آموز و مدرک تحصیلی دانش و سواد کابردی در ایران در چه جایگاهی است؟ سواد و اطلاعات عمومی دانش‌آموختگان چه وضعیتی دارد و شما به چه کسی باسواد می‌گویید؟ آیا هر کسی که تنها خواندن و نوشتن را آموخته، باسواد است؟

Your browser doesn’t support HTML5

جای خالی زنگ «سواد» در مدرسه‌ها؛ بنیامین صدر


این پرسش‌ها را با سعید پیوندی جامعه‌شناس و کارشناس آموزش ساکن فرانسه در میان گذاشتیم، او می‌گوید در چهار سرشماری اول ایران یعنی ۳۵، ۴۵، ۵۵ و ۶۵ تعریف باسواد این بود که کسی بتواند یک متن ساده فارسی را بخواند یا همان متن ساده را بنویسد. بعدها در سرشماری‌های بعدی یک تعریف جدید جایگزین شد و آن عبارت از این بود که کسی که دوره‌های آموزشی را گذرانده باسواد است.

اشکال هر دو تعریف این است که سواد امروز در سال ۱۳۹۴ خورشیدی همان معنا را ندارد که در سال ۱۳۳۵ داشت. به نظر من باید این تعریف و نگاه به سواد در جامعه تغییر کند و با یک معیار دیگر همچون آخرین مدرک تحصیلی یا داشتن مهارت‌های پایه‌ای برای کار در یک اقتصاد مدرن سنجیده شود. برای همین هم خیلی از جوامع دنیا این تعریف را دیگر کنار گذاشتند. برای اینکه منطبق شود با واقعیت‌های امروز دنیا.»

اما جدای از تعریف فرد باسواد آنچه در سال‌های اخیر ملموس است آن است که

وضعیت اطلاعات عمومی و دانش‌کاربردی دانش‌آموختگان در ایران چندان امیدوار کننده نیست.

به‌ تازگی مجید صفارنیا روانشناس اجتماعی در ایران در گفت‌وگو با روزنامه هفت صبح چاپ تهران گفته «یکی از دلایل پایین آمدن سطح دانش عمومی به دلیل این است که مردم چندان به دنبال به دست آوردن دانش افزوده نیستند.»

از سوی دیگر نظام آموزشی هم در ایران به ویژه در یکی دو دهه اخیر دستخوش تغییرات بسیاری شده است. برای مثال برخی درس‌ها همچون انشاء و املاء که در گذشته به پرورش نوشتاری دانش‌آموزان کمک می‌کرد در برخی مقاطع تحصیلی حذف شده یا آموزگاران مجرب و با دانش به دلیل تنگناهای مختلف به ویژه اقتصادی گرفتار روزمرگی‌ها شده‌اند.

شاید به همین دلایل است که در برخی آزمون‌های امتحانی یا حتی مسابقه‌های تلویزیونی پاسخ‌های تامل‌برانگیری می‌شنویم، آن هم از سوی شرکت‌کنندگانی که دارای مدرک‌های تحصیلی دانشگاهی هستند.

به‌طوریکه به‌تازگی شرکت‌کنندگان در مسابقه تلویزیونی ثانیه‌ها که از سیمای جمهوری اسلامی نیز پخش شد، برای نمونه در پاسخ به اینکه مثلا کدام مجلس انقراض سلطنت قاجار را تصویب کرد؟ پاسخ دادند که خبرگان و مجلس شورای اسلامی!

یا به این پرسش که همسایگان ایران که به دریای خزر هم راه دارند چه کشورهایی هستند؟ پاسخ دادند عربستان و ترکیه به دریای خزر راه دارند!

به همین بهانه با یکی از عوامل تولید این مسابقه تماس گرفتم. مایل نبود که نامی از او برده شود. اما سعی کرد تا جایی که ممکن است به پرسش‌های من پاسخ دهد. او درباره سطح تحصیل دانشگاهی شرکت‌کنندگان به رادیو فردا گفت که شرکت‌کنندگان مسابقه همگی دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد بودند و حتی در آزمون ورودی این مسابقه‌ هم پذیرفته شده بودند.

از دیگر سو با در نظر گرفتن این واقعیت که سوادآموزی در چند دهه اخیر در ایران به گواه آمار و اطلاعات با رشد روبه‌رو بوده از سعید پیوندی پرسیدم که آیا سطح معلومات عمومی دانش‌آموختگان مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ایران نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده؟

سعید پیوندی معتقد است « توجه به این مسئله از آن رو مهم است که جامعه ما می‌تواند کسانی را داشته باشد که با وجود تحصیلات دانشگاهی از سطح سواد بسیار پایینی برخوردار باشند. این نشان می‌دهد که کیفیت آموزش ایران در سطح بالایی برای یک عده از افراد نیست. هرچند نمی توانیم این را عمومی بیان کنیم. از طرف دیگر همزمان چون روش‌های آموزشی مبتنی بر حفظ کردن است، بدون درک خیلی از این مسائل، محتوای درس‌ها خیلی زود پس از یادگیری فراموش می‌شوند و این نگرانی خیلی اساسی درباره کیفیت نظام آموزشی ایران وجود دارد که برخی فارغ‌التحصیلان، خیلی از داده‌هایی را که در این سال‌ها آموخته‌اند به آسانی فراموش کنند.»

پس از تغییر فضای آموزشی در دنیای امروز و راحت‌تر شدن مسیر آموزش، نظام آموزشی ایران هم تاحدودی تغییر کرد و نوعی تساهل در این نظام روی داد. مثلا دیگر خبری از تجدید شدن یا مردود شدن در خیلی از مقاطع تحصیلی نیست. اما این تغییرات نظام آموزشی آیا در افت سطح دانش عمومی دانش‌آموختگان تاثیر داشته؟

این در شرایطی است که بسیاری از کشورها توسعه‌یافته نیز به این نتیجه رسیده‌اند که ارزشیابی آموزشی به شکل گذشته و کاربرد روش‌های آموزشی قدیمی تاثیر آنچنانی بر آموزش و بالا بردن سطح آموزش بچه‌ها ندارند و به همین دلیل هم کم‌کم این روش‌ها جایگزین شدند با چیزهای دیگر.

اما اوضاع ایران چگونه است؟ سعید پیوندی می‌گوید: «در خیلی از کشورهایی که در آن سطح کارآیی نظام آموزشی مطلوب است مثل فنلاند یا کره جنوبی، مردودی و تجدیدی در اغلب دوره‌های آموزشی وجود ندارد. اینها ارتباطی با سطح آموزش ندارد. منتها برچیدن برخی روش‌ها بدون اینکه ما تغییرات اساسی در روش‌های آموزشی‌مان به وجود بیاوریم برای اینکه برای نمونه مسئله یادگیری بچه‌ها و نه نمره تبدیل شود به مسئله اصلی آموزش، این تحول در ایران اتفاق نیافتاده. یعنی ایران خیلی از این اصلاحات را به شکل تقلیدی از کشورهای دیگر به اجرا درمی آورد،بدون اینکه تمام آن تمهیدات و تمام زمینه‌هایی را که برای اجرای اصلاحات لازم است همزمان به کار برد. برای همین هم ایران گرفتار یک دوگانگی است. تلاش می‌کند روش‌هایش را امروزی کند ولی در مدرن کردن تجهیزات آموزشی و تربیت معلمان و آموزگاران با دانش، بسیار عقب‌مانده عمل می‌کند و تغییر جدی در نظام آموزشی ایران حاصل نشده است.»

از آموزش گفتیم اما از مشکلات و گرفتاری‌های آموزگاران و معلمان ایران نگفتیم. معلمانی که بسیاری از آنان نه تنها از دانش روز بی‌بهره‌اند بلکه با هزار گرفتاری اقتصادی و اداری نیز دست به گریبانند. سعید پیوندی در این باره می‌گوید: «‌در ایران با دو پدیده مهم مواجه هستیم. نخست اینکه تغییرات مهمی که می‌خواهیم در شیوه‌های یادگیری به وجود آوریم مستلزم این است که معلمان ما با تئوری‌ها و مهارت‌های بسیار اساسی که مربوط می‌شود به کار با دانش‌آموز آشنا باشند، که متاسفانه اینگونه نیست. دومین مسئله این است که خیلی از معلمان ما به دلیل پایین بودن دستمزدشان ناچارند به کار دوم و سوم روی آورند و بنابراین شغل معلمی در عمل در کنار مشاغل دیگر برای آنها وجود دارد و به‌همین دلیل هم در ایران با یک عدم حضور معلم به معنای وسیع کلمه مواجه هستیم. به‌کارگیری روش‌های جدید آموزشی، کیفیت بالای تربیتی در مدارس به مسئله اصلی همه مدرسه‌های دنیا تبدیل شده. این آن چیزی است که بستگی به کیفیت معلمان و تجهیزات مدارس دارد و در هر دو زمینه در ایران ما بسیار از دنیا عقب هستیم.»

امروز دیگر کتاب و جزوه و دست نوشته آهسته و پیوسته جای خودش را در تمام دنیا به دنیای دیجیتال و تبلت و موبایل‌های هوشمند داده و هر روز آموزش و یادگیری مفاهیم علمی مسیر دیگری را طی می‌کند.

اما این دنیای دیجیتال و این همه ابزار جدید ارتباطی آیا توانسته جای کاغذهای کاهی و کتاب‌های قدیمی را بگیرد و اساسا زندگی دیجتالی آیا در کاهش سطح دانش عمومی و اطلاعات مردم به ویژه جوانان نقش داشته است؟

سعید پیوندی، جامعه‌شناس آموزش می‌گوید: «این شکایت در خیلی از نظام‌های آموزشی دنیا وجود دارد. هرچند یک مقدار اغراق‌آمیز است. یک ارزشیابی در سطح جهان وجود دارد که از دانش‌آموزان ۱۵ ساله در پایان دوره آموزش اجباری بسیاری کشورها انجام می‌شود که هر سه سال یک بارتکرار می‌شود و به جای اینکه بسنده کند به مدارکی که این بچه‌ها گرفته‌اند،‌ بیشتر به یادگیری‌هایشان توجه می‌کند. در این امتحان که اسمش پی آی ای ال است با وجود پیشرفت های تکنولوژیک شاهد کاهش و نزول شدید سطح آموخته‌های بچه‌ها در کشورهای دنیا نیستیم.»

صادق هدایت نویسنده نامدار معاصر در کتاب حاجی‌آقا با زبانی طنز از سوی شخصیت اصلی داستان یعنی حاجی‌آقا به فرزند کوچکش می‌نویسد که «سواد زیادی لازم نیست و آدم را دیوانه می‌کند و از زندگی عقب می‌اندازد. فقط سر درس حساب و سیاق دقت کن. چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی کافی است که بتوانی حساب پول را نگاه داری وکلاه سرت نرود.»