چرا خودکشی؟

روز چهارشنبه، دهم سپتامبر، در تقویم سازمان جهانی بهداشت، بازوی بهداشتی سازمان ملل متحد، روز جهانی پیشگیری از خودکشی است. آنچه که نه تنها دولت‌ها که هریک از ما می‌توانیم در به سامان رساندن آن، نقش ایفا کنیم. روز جهانی پیشگیری از خودکشی با هدف کاهش آمار خودکشی در جهان در حالی برگزار می‌شود که در ایران خبرگزاری ایسنا، روز دوشنبه به نقل از روابط عمومی سازمان پزشکی قانونی خبر داد که ۱۴۳۷ نفر در چهارماهه نخست امسال در کشور خودکشی کرده‌اند که نسبت به مدت مشابه سال قبل، دو درصد افزایش داشته است.

سازمان جهانی بهداشت در گزارشی به مناسبت این روز اعلام کرد که هر ۴۰ ثانیه، یک نفر در جهان خودکشی می‌کند.

حسین قاضیان، جامعه‌شناس، در مورد روز جهانی پیشگیری از خودکشی به پرسش‌های رادیو فردا پاسخ داده است:

Your browser doesn’t support HTML5

حسین قاضیان در گفت‌وگو با الهه روانشاد از زمینه‌های خودکشی می‌گوید


حسین قاضیان:‌ سازمان بهداشت جهانی امسال برای اولین‌بار گزارشی در زمینه خودکشی و پیشگیری از خودکشی منتشر کرده. این گزارش حاکی از این است که راه‌هایی برای جلوگیری از خودکشی وجود دارد، می‌شود این راه‌ها را سازمان داد و هماهنگ کرد و به علاوه یکی از وظایف دولت‌های ملی برشمرده شده است.

می‌دانید که در جهان هر سال بنا به همین گزارش چیزی حدود ۸۰۰ هزار نفر از خودکشی می‌میرند. یعنی هر ۴۰ ثانیه یک نفر. این کشورهایی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند، بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی فقط ۲۸ کشور هستند که سیاست‌های ملی پیش‌گیری از خودکشی دارند.

این گزارش بر این است که دولت‌ها می‌توانند جلوی خودکشی را بگیرند با ایجاد یک ترتیبات هماهنگ. از جمله خارج کردن ابزارها و وسایلی که دسترسی به آنها احتمال خودکشی را افزایش می‌دهد. در این گزارش سه عامل مهم برای خودکشی برشمرده شده. یکی خوردن سم، یکی حلق‌آویز کردن و یکی استفاده از اسلحه گرم و تهیه کنندگان گزارش بر این هستند که اگر این وسایل از دسترس دور بماند احتمال اقدام به خودکشی موفقیت‌آمیز پایین می‌آید.

در اسفندماه سال ۹۱ مدیر کل سلامت روان وزارت بهداشت از یک پژوهش آماری خبر داد که حاکی از آن بود که بیش از ۲۳ درصد افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله ایرانی یعنی چیزی حدود ۱۲ میلیون نفر دچار اختلالات روانی و از آن جمله افسردگی‌های گوناگون هستند.

همان طور که خود شما هم اشاره کردید همه کسانی که از اختلالات روانی رنج می‌برند لزوما‌ً‌ اقدام به خودکشی نمی‌کنند. چون برخی از این اختلال‌ها اختلال‌های فکری موقت است یا جزیی است یا حاد نیست. در نتیجه لزوما‌ً‌ منجر به خودکشی نمی‌شود.

مشکل این است که بنا به همان گزارشی که شما به آن اشاره کردید تعداد کسانی که به دکتر و به مشاور مراجعه می‌کنند کمتر از نیمی از کسانی است که دچار این اختلال‌ها هستند. یعنی چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ مسایل بیمه‌ای هنوز مراجعه برای رفع اختلال‌های روانی موضوع عمومی نیست. و خب این ممکن است آن نوع از خودکشی‌هایی را که ناشی از اختلالات روانی هست، تسهیل کند. ولی در عین حال باید توجه کرد که فاصله بین تصمیم به خودکشی و اجرای آن خیلی اهمیت دارد. اگر این فاصله خیلی زیاد باشد ممکن است که اقدامات بیرونی از جمله اقدامات درمانی و پیشگیرانه موثر باشد. در آن مواردی که این فاصله اندک است معمولا‌ً‌ این اقدامات مفید نیست.

تا آنجا که من اطلاع دارم هنوز مطالعات جامعی در مورد خودکشی در ایران و علل آن انجام نشده. اما اگر به همان گزارش سازمان بهداشت جهانی توجه کنیم گفته می‌شود که از میان این ۸۰۰ هزار نفر که در سال خودکشی می‌کنند ۷۵ درصد کسانی هستند که در کشورهای کم درآمد و با درآمد میانه زندگی می‌کنند.

معنی این حرف این هست که در عین حال که خودکشی یک موضوع کاملا‌ً‌ فردی است یکی از خصوصی‌ترین اقداماتی است که یک فرد ممکن است مرتکب شود، اما در عین حال عامل‌های اجتماعی مشترکی هم در این زمینه وجود دارد. از جمله فقر و کمبود درآمد. بنابراین می‌شود حدس زد که در جامعه‌ای مثل ایران هم فقر می‌تواند یک عامل باشد. اما نه خود فقر بلکه استیصال و ناامیدی ناشی از فقر. به دلیل این که وقتی کسی در موقعیت فقیرانه زندگی می‌کند یعنی از دسترسی به هدف‌هایی که جامعه آنها را مشروع شمرده برکنار است و قادر به دسترسی به آن هدف‌ها نیست. در عین حال که جامعه فشار خودش را به اعضا وارد می‌کند برای این که به آن هدف‌ها دسترسی پیدا کند.

بنابراین این استیصال هم حاکی از وضعیتی است که فرد در آن قرار گرفته، چون قدرت رسیدن به آن هدف‌ها را ندارد، هم ترتیباتی است که جامعه ایجاد کرده که این فاصله عظیم ایجاد شده و فرد را به یک ناامیدی مطلق از بهبود وضعیتش می‌رساند و این هراس از آینده برای خودش و برای بستگانش و مسئولیت و فشاری که از جامعه روی دوش فرد احساس می‌شود گاهی اوقات باعث این خودکشی می‌شود.

به عنوان مثال اگر تحصیلات عالیه رفتن به دانشگاه، یک هدف مشروع اجتماعی باشد در جامعه ما و اگر ابزار رسیدن به آن محدود باشد و یا افراد به راحتی نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، فشار روانی حاصل از این هدف‌های اجتماعی روی دوش فرد و عدم موفقیتش در رسیدن به آن باعث می‌شود که آن فشار تبدیل شود به ناامیدی و استیصال از این که گاهی اوقات فرد می‌رسد به آن نتیجه.

گاهی اوقات این عامل به عنوان آبرو می‌تواند عاملی برای خودکشی باشد. ولی همانطور که گفتم من حقیقتش هنوز به مطالعه جامعی در این زمینه برنخورده‌ام که بتوانیم بین این انواع و اقسام خودکشی‌ها تمایزی قائل شویم و بعد بین دلایل آن. این که گفتم انواع خودکشی،‌ به این دلیل است که معمولا‌ً حداقل باید بین خودکشی‌های دگرخواهانه و خودکشی‌های خودخواهانه تفاوت قائل شد و همانطور که به فرهنگ اشاره کردید، می‌دانید که در بعضی از کشورها که اتفاقا‌ً نرخ خودکشی خیلی بالا است مثل ژاپن، خودکشی‌های دگرخواهانه خیلی از لحاظ فرهنگی رواج داشته و هنوز هم دارد.

آقای قاضیان، در سراسر جهان میزان خودکشی در بین مردان بیش از زنان است. تصور می‌کنید که علت این چه می‌تواند باشد؟

در ایران هم تا آنجا که اطلاع دارم همینطور است. و شاید این را به همان موضوع قبلی بشود پیوند داد. یعنی فشار تقاضا و فشار مسئولیت اجتماعی روی دوش افراد. در ایران که نوعی فرهنگ پدرسالارانه از قدیم وجود داشته و هنوز هم تا حد زیادی وجود دارد، این مرد است که مسئول رتق و فتق امور زندگی است. بنابراین برای رتق و فتق امور زندگی نیاز دارد به آن هدف‌های مرحله‌ای زندگی دسترسی پیدا کند. مثلا‌ً تحصیلات، داشتن شغل، درآمد و یا چیزهای دیگر. این فشار تقاضا روی دوش مرد عملا‌ً او را در موقعیت دشوارتری قرار می‌دهد. و اگر از رسیدن به آن هدف‌ها باز بماند یا احساس ناامیدی و استیصال کند در نهایت برای رسیدن به آن هدف‌ها، بنابراین زمینه برای خودکشی در مورد مرد بیشتر آماده می‌شود تا در مورد زن.

به علاوه برخی از اقدامات منجر به خودکشی نیاز به تمهید مقدماتی دارد که گاهی اوقات این مقدمات برای مردان میسر هست اما برای زنان به سادگی میسر نیست. مثلا‌ً تهیه اسلحه گرم یک نمونه ‌اش هست. گاهی اوقات این را به عوامل روانی دیگر هم نسبت دادند. مثلا‌ً عامل روانی و یا اجتماعی روانی شجاعت. چون فرض عمومی بر این است که معمولا‌ً در اقدام به این جور اقدامات نوعی شجاعت هم نیازمند است که گفته شده به لحاظ جنسیتی تفاوتی هست بین شجاعت زنانه و شجاعت مردانه. از این بابت ممکن است که میزانی از شجاعت که برای اقدام به این عمل نیاز هست در زنان کمتر باشد تا مردان. بدون اینکه بخواهیم از این نتیجه دیگری بگیریم.

در نهایت،‌ خودکشی به نظر شما و از دید جامعه شناسی یک مسئله شخصی است یا توجه و نظارت ارگان‌های درمانی را طلب می‌کند؟

اتفاقا‌ً جالب است که بدانید خودکشی یکی از شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین اقداماتی است که فرد ممکن به آن دست بزند. و جنبه جالبش این است که اساسا‌ً‌ علم جامعه‌شناسی یکی از پایگاه‌های آغازینش جایی است که به موضوع خودکشی حمله کرد. یعنی اعلام کرد خودکشی که در عین‌ حال خصوصی‌‌ترین و شخصی‌‌ترین اقدامی است که فرد ممکن است بکند، چگونه ممکن است دلایل اجتماعی داشته باشد.

اگر از این دید به موضوع نگاه کنیم خب معلوم است که به دلیل این که خودکشی زمینه‌های اجتماعی دارد بنابراین به اقدامات اجتماعی هم در موردش نیازمند هستیم. و وقتی از اقدامات اجتماعی صحبت می‌کنیم ممکن است پای دولت‌ها هم برای هماهنگ کردن این اقدامات به میان بیاید. همانطور که گفتم در گزارش سازمان بهداشت جهانی گفته شده تنها ۲۸ کشور از این سیاست‌های ملی پیشگیری از خودکشی برخوردارند و گزارش نوعی تشویق و ترغیب سایر کشورها است برای ایجاد ترتیباتی در این زمینه.

دلیلش هم روشن است. چون اگر ما خودکشی را با آن ادعایی که عرض کردم یک امر اجتماعی بدانیم بنابراین آن چیزهایی که به تنظیم ترتیبات اجتماعی مرتبط می‌شود و بخشی از آن جزو وظایف دولت‌ها است، در زمینه پیشگیری از خودکشی اثر دارد و آنجا پای دولت‌ها را هم به کار باز می‌کند. مثلا‌ً فقر یا رکود به طور کلی و بیکاری جزو چیزهایی است که به عنوان زمینه‌های اجتماعی خودکشی از آن صحبت شده. خب اینجا دولت‌ها در بهبود و وضعیت کسب و کار نقش دارند. اعم از این که در یک نظام اقتصادی باز حرف بزنیم یا یک نظام اقتصادی بسته.

به علاوه در ترتیبات و تنظیماتی که برای نظام‌های درمان ودارو هم وجود دارد و همینطور نظام بیمه‌ای، دولت‌ها نقش دارند در این زمینه. از تهیه قانون در این زمینه گرفته تا حمایت‌های اجتماعی مثل دادن سوبسید و چیزهای دیگر. بنابراین یک نوع نظام دارو و درمان و بیمه که کمک بکند آن نوع از اختلال‌های شخصیتی یا روانی و خصوصی که مربوط به افراد می‌شود، کاهش پیدا کند تا مبادا آنها زمینه‌های اقدام به خودکشی را در وقتی که زمینه‌های اجتماعی نامساعد هستند فراهم کند. بنابراین از هر زاویه که به موضوع نگاه کنیم می‌بینیم دولت‌ها یا اقدامات عمومی حتی به صورت انجام شدنش توسط جامعه مدنی می‌تواند نقش داشته باشد در کنترل میزان خودکشی.