دونالد ترامپ، نامزدی «نامتعارف»

مبارزات انتخاباتی برای ریاست جمهوری آمریکا،در این دوره در نظر غالب تحلیلگران و ناظران نامتعارف و غیرمعمول است و این با ظهور نامزدی آغاز شد که خود دلیل اصلی این نامتعارفی بود:

«I am Donald Trump and I approve this message»

Your browser doesn’t support HTML5

ژان اریک برانا، الهام قیطانچی و آرش غفوری در گفت‌وگو با مهرداد میردامادی از ویژگی‌های ترامپ می‌گویند

ژان اریک برانا، استاد سیاست داخلی آمریکا در دانشگاه سوربن در پاریس، مجموعه‌ای از رفتارها و گفتارها را در این غیرمتعارف بودن سهیم می‌داند:

ژان اریک برانا: «دونالد ترامپ یک نامزد غیرمتعارف است، به‌خاطر آنکه از همان اول نحوه ورودش به انتخابات غیرمتعارف بود. از همان اول گروه‌های مختلف را سپر بلای خود قرار داد؛ مکزیکی‌ها، معلولان، زنان، کهنه‌سربازان و مسلمانان. هدفش این است که بگوید گروه‌هایی از مردم از زمان بحران مالی در سال ۲۰۰۷ همچنان در سختی زندگی ‌می‌کنند و دقیقا مشکلات همین مردم را دولت و گروه‌های سیاسی به حساب نمی‌آورند. با همین رویه اعلام کرد که به همه مشکلات سر و سامان خواهد داد، چون سیاستمدار نیست اما کاربلد است، مردی ثروتمند و میلیاردر است. اخیرا هم گفته که به اصول خود در مبارزات مقدماتی انتخاباتی بازخواهد گشت، دیگر در مورد اید‌ه‌های سیاسی سخنی نخواهد گفت، بلکه به مشکلاتی که احساسات مردم را جریحه‌دار ساخته خواهد پرداخت. این هم کاملا غیرمتعارف است.»

این غیرمعمول بودن مختص حیطه سیاسی نیست، بلکه به باور الهام قیطانچی، استاد جامعه‌شناسی در کالج سنتامونیکا در ایالت کالیفرنیا، غیرمتعارف بودن در رفتارهای فردی در حیطه اجتماعی و برخی گرایش‌های اجتماعی نیز بازتاب پیدا می‌کند.

الهام قیطانچی: «به‌طور کلی چیزی که در مورد این فرد نامتعارف است، نوع برخوردش است؛ نوع صحبت کردنش است. تمام چیزهایی که در آمریکا از لحاظ سیاسی صحیح و درست محسوب می‌شود، او زیر پا می‌گذارد. مثلا اینجا هیچکس، هیچ‌وقت به خودش اجازه نمی‌دهد که در ملاء‌عام از عباراتی استفاده کند که تبعیض‌آمیز باشد، ولی آقای دونالد ترامپ عباراتی که استفاده می‌کند، مواضعی که علیه گروه‌ها و اقلیت‌ها در آمریکا می‌گیرد، نامتعارف است. ویژگی دیگری که دونالد ترامپ را خاص می‌کند و افراد را به سمت او جلب می‌کند، این است که استانداردها را تحمل نمی‌کند و می‌خواهد که ضد استانداردها عمل کند و فکر می‌کند آن چیزی که درست می‌داند را باید بر زبان بیاورد، حتی اگر آن موضوع اکنون در موازین سیاسی آمریکا نمی‌گنجد. برای همین خیلی‌ها از این جرأت او خوششان می‌آید.

نکته دیگری که در شخصیت دونالد ترامپ وجود دارد آن است که خیلی بی‌محابا بر علیه افراد حرف می‌زند. یک رگه خود-رضایتمندی و خود-شیفتگی بارزی هم در دونالد ترامپ وجود دارد، که خیلی از افراد را شیفته خودش می‌کند. این افراد بر این باروند که فردی تا بدین حد از خودش خوشش می‌آید، کسی که تا این حد مطمئن به توانایی‌های خود است، پی این آدم می‌تواند تغییرات بسیار اساسی را باعث بشود.»

اما چگونه است که دونالد ترامپ به رغم آنکه چهره‌ای غیرمعمول در عرصه سیاسی است و فاقد سابقه سیاسی حزبی است، توانسته حزب جمهوری‌خواه را مجاب کند تا سکوی انتخاباتی وی باشد، حزبی که عمدتا نیروهای اجتماعی محافظه‌کار و خو گرفته به روندهای متعارف و معمول اجتماعی و سیاسی در آن عضویت دارند. آرش غفوری، کارشناس کمپین‌های انتخاباتی مقیم آمریکا به مجموعه‌ای از عوامل اشاره دارد که به دونالد ترامپ کمک کرد تا آراء جمهوری‌خواهان را به سوی خود جلب کند.

آرش غفوری: «صحبت‌هایی که دونالد ترامپ در مورد گروه‌های مختلف مانند مسلمان‌ها مطرح کرد، برای بخش‌های تندرو حزب جمهوری‌خواه، که در انتخابات هم رأی می‌دهند، جذاب بود و آنها این مواضع را از آقای ترامپ قبول کردند. بقیه رقبای آقای ترامپ سناتور بودند، فرماندار بودند، مقام‌های درون حزبی داشتند، دونالد ترامپ تنها کسی بود که از سوابقی از این دست برخوردار نبود. مزیت بعدی آقای ترامپ، مزیت اقتصادی او بود. ترامپ تنها نامزد از حزب جمهوری‌خواه بود که از گروه‌های ویژه که حامی مالی نامزدها هستند، پولی نمی‌گرفت. و دیگر اینکه دونالد ترامپ روی بحث‌های تجاری بین‌المللی آمریکا تمرکز کرد. برخلاف جمهوری‌خواهان که خواهان باز شدن درهای تجارت جهانی به روی کشور هستند، دونالد ترامپ با این موضوع مخالف بود و بدین ترتیب توانست آراء بخش‌هایی از شمال مرکزی و شمال شرقی آمریکا را که از این بحث‌های تجاری متضرّر شده بودند، به سوی خود جلب کند.این امر هم در حزب جمهوری‌خواه غیرمتعارف و غیرمعمول بود.»

نداشتن سابقه حزبی و مقام سیاسی از یک طرف و آنگونه که برخی از اعضای باسابقه گفته‌اند غیرخودی بودن دونالد ترامپ در حزب جمهوری‌خواه، از طرف دیگر به این نامزد غیرمعمول و نامتعارف انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمک کرد تا در مواقعی به عنوان یک نامزد مستقل از نظام سیاسی ایالات متحده مطرح شود. نامزدی مستقل که تمام قد در مقابل هیلاری کلینتونی ایستاده که به دلیل سابقه خود و همسرش یک چهره خودی و عضوی وابسته به نظام سیاسی آمریکا تلقی می‌شود.

ژان اریک برانا، استاد سیاست داخلی آمریکا در دانشگاه سوربن فرانسه، تصویر دیگری از این مستقل بودن دونالد ترامپ به دست می‌دهد:

ژان اریک برانا: «من بارها در طول این مبارزات انتخاباتی آمریکا بر این نکته تأکید کرده‌ام که دونالد ترامپ به حزب جمهوری‌خواه تعلق ندارد. او به چیزی که شاید بتوان آن را حزب ترامپ خواند وابسته است. او مبارزات انتخاباتی را ترامپ‌وار پیش برد و این دوره از انتخابات را ترامپی کرده است. او راه جدیدی برای سیاست‌ورزی اختراع کرد که اصلا سیاست نیست، سرگرمی است و از همان ابتدا به صورت یک نمایش تلویزیونی بوده است. مردم هم که شاهد این سرگرمی هستند بر این باورند که این مرد به مشکلات آنها پرداخته است، اما او واقعا تنها در مورد ترامپ، یعنی شخص خودش حرف می‌زند. در ماه فوریه برای دیدن یکی از سخنرانی‌هایش به ایالت جورجیا رفته بودم. شگفت‌زده شدم وقتی دیدم که دو ساعت تمام تنها راجع به خودش حرف زد و تنها یک ربع ساعت در مورد مردم و دغدغه‌هایشان حرف زد، واقعا حیرت‌انگیز بود.»

با این ویژگی دونالد ترامپ لایه‌های خاصی از جامعه آمریکا را هدف قرار گرفت. اما آیا تنها این کفایت می‌کند تا دونالد ترامپ آراء لازم را به دست آورده و راهی کاخ سفید شود؟ پاسخ به این پرسش دست‌کم از بعد اجتماعیِ آن چندان صریح و روشن نیست. تفکر قالبی در این میان شاید این باشد که طرفداران ایده‌های غیرمتعارف دونالد ترامپ را تنها سفیدپوستان حاشیه‌نشین، با درآمد متوسط پایین، سواد نه‌چندان بالا و شاید به لحاظ مذهبی و قومی متعصب تشکیل می‌دهند. اما ایده‌های غیرمعمول دونالد ترامپ می‌تواند به عنوان ابزاری برای کسب آراء خاموش مورد استفاده قرار گیرد. الهام قیطانچی، استاد جامعه‌شناسی در کالیفرنیا توضیح می‌دهد:

الهام قیطانچی: «هستند افرادی که با سواد بالا دوست دارند آدمی مانند آقای دونالد ترامپ به قدرت برسد اما این آدم‌ها در ابراز عقاید خود بسیار محتاط هستند. شما نمی‌توانید امثال این افراد را در نظرسنجی‌ها ببینید. درست مثل مسئله خشونت جنسی. جامعه‌شناسان تا مدت‌ها بر این اعتقاد بودند که پدیده خشونت جنسی بین افرادی رواج دارد که فقیرند و یا بی‌سوادند. به‌خاطر اینکه آماری که ما داشتیم بیشتر در مورد این افراد بود. این افراد بیشتر ابراز می‌کردند. اما طی دو دهه اخیر متوجه شدیم که خشونت جنسی در بین تمام طبقات هست، منتها طبقات بالا، متوسط یا متمول به راحتی عقاید خودشان را ابراز نمی‌کنند. مثلا چیزی که برای من شگفت‌انگیز است این است که شمار زنانی که ابراز می‌کنند، به رغم افشاگری‌های اخیر هیچ از حمایتشان از دونالد ترامپ کاسته نشده است. اینها زنانی هستند که در تگزاس زندگی می‌کنند، سواد زیاد دارند، و از نظر اقتصادی هم افراد موفقی هستند. اینها فکر می‌کنند دونالد ترامپ تنها گزینه‌ای است که بیرون از سیستم است و چون بیرون از نظام سیاسی است می‌تواند سیستم را تغییر دهد.»

هر آن چه در مورد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این دوره و نتایج احتمالی آن گفته شود، پدیدار شدن دونالد ترامپ خلاف‌آمد روندها، سیاست‌ها و واقعیات متعارف صحنه سیاسی ایالات متحده بوده و شاید اثرگذاری آن تنها محدود به زمان انتخابات جاری نباشد.