از این نقطه برگشتی نیست؛ گفت‌وگو با مریم پالیزبان، بازیگری که حجاب را کنار گذاشت

مریم پالیزبان پس از برداشتن حجاب اجباری

مریم پالیزبان با بازی در فیلم بسیار دیده شده «نفس عمیق» به کارگردانی پرویز شهبازی، در اوایل دهه ۸۰ شمسی تبدیل به یکی از بازیگران زن آینده‌دار سینمای ایران شد و نامش همپای انبوه موفقیت‌ها و تحسین‌های این فیلم، بسیار شنیده شد.

او اما با گزیده‌کاری چشمگیری پس از آن فیلم، تنها در دو فیلم «لرزاننده چربی» به کارگردانی محمد شیروانی و «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان و چند نمایش بازی کرد. او آخرین بار سال ۱۳۹۸ با نمایش «زمستان/داخلی/خانه عروسک» به کارگردانی پگاه طبسی نژاد در تماشاخانه ایرانشهر تهران به روی صحنه رفت که اجرایش به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا متوقف شد.

مریم پالیزبان از بازیگران زنی بود که در هفته‌های اخیر به نشانه همراهی با زنان ایرانی در اعتراض‌های سراسری، حجاب از سر برداشت.

با خانم پالیزبان که دارنده دکترای فلسفه و علوم انسانی از دانشگاه فرای برلین است و هم‌اکنون به عنوان پژوهشگر در دانشگاه مونستر آلمان فعالیت می‌کند، درباره این اقدام و نگاهش به تحولات اخیر مرتبط با فعالیت‌های نمایشی گفت‌وگو کردم.

Your browser doesn’t support HTML5

از این نقطه بازگشتی نیست؛ گفت‌وگو با مریم پالیزبان

خانم پالیزبان، شما جزو بازیگران و چهره‌های شناختهشدهای بودید که تصمیم گرفتید تصویر عمومیتان با حجاب نباشد. ابتدا در این باره صحبت کنیم که چه چیزی شما را به این نقطه رساند؟ آیا صرفاً به خاطر تحولات اخیر بود یا یک سیر فکری و تصمیم شخصی و گذری از مجموعه اتفاقات شما را به این نتیجه و تصمیم رساند؟

یک سیر طولانی بود. طبیعتاً اتفاقاتی که در چند هفته اخیر افتاده نقطه اوجش بود، و این که چند نفر از همکاران من، که متأسفانه تعدادشان خیلی محدود باقی ماند، این حرکت را شروع کردند و حرکت خیلی درستی بود از نظر من، جرقهاش را زد.

ولی سال‌ها بود که من در برلین ساکن بودم و مسئله حجاب همیشه به عنوان یک نقطه تاریک که نمی‌توانم بگویم نقطه چون فقط یک نقطه تاریک نیست، یک سایهای است که همیشه بالای سرت هست. مثل یک چیزی که دائماً دارد به تو اخطار می‌دهد که تو متعلق به خودت نیستی.

من حتی اینجا به عنوان یک سخنران و کسی که کار علمی و پژوهشی می‌کند و می‌خواهد سخنرانی کند، یکی از مسائلم همیشه این بود که خب اگر عکسی از من بدون حجاب منتشر بشود، طبیعتاً اجازه کار من در ایران از بین میرود و همه میدانند که به عنوان یک بازیگر سینما، این برایم در این حد باقی نمیمانَد و باید اصلاً رفتن به ایران را فراموش کنم.

ولی واقعیتش این است که این سؤال و این لحظه، مدتها ایجاد شده بود و نقطه انفجارش، در هفتههای اخیر اتفاق افتاد برای من.

مریم پالیزبان در صحنه‌ای از فیلم نفس عمیق

در پاسختان گفتید که حرکت‌ بازیگران زن متأسفانه محدود ماند. شاید بشود پیشبینی کرد که ادامه هم پیدا کند. اما تا همینجا چرا فکر می‌کنید محدود ماند؟

امیدوار بودم. شاید امیدی واهی است چون من شرایط همکارانی را که در ایران زندگی می‌کنند و فشاری را که بر آن‌ها وارد می‌شود می‌شناسم؛ ولی من خودم شخصاً در همین چند هفته اخیر آنقدر تحت فشار بودم که نمی‌دانم، از این فراتر دیگر چه می‌تواند باشد، که قطعاً هست، ترجیح می‌دهم این را نگویم، ولی من شخصاً فکر می‌کردم که تعداد بیشتری به این جریان ملحق خواهند شد. چون مسئله حجاب در میان بازیگران سینمای ایران همیشه یکی از مهم‌ترین مسائل بوده، از آن زخم‌ها بوده.

خود شما چگونه با لزوم رعایت حجاب در فیلم‌ها و تئاترهایی که بازی کردید کنار آمدید؟ یا کنار نمی‌آمدید اما خودتان را ملزم به رعایت محدودیت‌های وضعشده می‌دانستید؟

راستش من آن سالی که در فیلم «نفس عمیق» بازی کردم، از این که آن فیلم اینقدر دیده شد، در آن سنینی که داشتم آن قدرها خوشحال نبودم. البته خیلی از دوستان و همکاران این را به حساب ناشکری می‌گذاشتند. چون می‌دانستم بازیگری سینما بر هر کاری که انجام بدهم، سایه خواهد انداخت.

آن زمان این یک دغدغه هنری بود برایم، ولی بعداً متوجه شدم خیلی فراتر از آن است. من هر جا در ایران کلاسی برگزار می‌کردم، اگر کلاس آنلاینی هم بود که از خانه برگزار می‌کردم، باز حجاب می‌شد یک مسئله. پس مسئله کوچکی نبود. چون من در سینما به خاطر فرمش شناختهشدهتر بودم، همیشه سایه مسئله حجاب وجود داشت.

فکر می‌کنم تمام آن چیزی که شامل آزادی و حق انتخاب یک زن بر بدنش، شکل حرف زدنش، حتی شکل نگاه کردنش هست، به شکلی زیرمجموعه حجاب قرار می‌گیرد. یعنی ما فقط درباره چیزی که موهای آدمی را می‌پوشاند صحبت نمی‌کنیم. ما در مورد یک چارچوبی صحبت می‌کنیم که ارتباط مشخصی با مسئله آزادیهای شخصی و آزادی‌های اجتماعی دارد.

به عنوان کسی که دارد کار هنری انجام می‌دهد، این اولین قدم برای اینکه خودت را درست بیان کنی همیشه وجود دارد و به عنوان یک سد نمی‌توانی به راحتی از آن بگذری. همیشه در کنارت دارد حرکت می‌کند. حتی نمی‌توانم بگویم با آن می‌شود کنار آمد، چون لباسی که داری می‌پوشی و هر حرکتی که می‌کنی در بازیگری، باعث می‌شود کاری که انجام می‌دهی و آن شکلی که قرار است شخصیت را به اجرا بگذاری، تحت چارچوبهایی قرار می‌گیرد که با آن شکل اولیه که در ذهن تو وجود داشته کاملاً متفاوت است.

فکر می‌کنم ما هیچکدام در این شکی نداریم ولی، این ولی را می‌گذارم، به خاطر اینکه برای شخص من آنقدر سینما و تئاتر ایران ارزشمند بوده و آنقدر همکارانم و فضا را دوست داشته‌ام و همچنان دارم، که این سال‌ها حاضر شده بودم این انتخاب را انجام بدهم و پیشنهادهایی را که در خارج از ایران به من می‌شد، طبیعتاً هیچکدام را قبول نمی‌کردم. اگر کارهای تئاتر آزمایشگاهی یا اکسپریمنتال (تجربی) وجود داشت، سعی می‌کردم هیچ عکسی از این کار بیرون نیاید... یعنی یک نبرد دائمی.

مریم پالیزبان در صحنه دیگری از فیلم نفس عمیق

نمایش حجاب در سینما و تئاتر ایران به خصوص در بخش‌هایی که خلوت بازیگران زن است در داستان، به آن شکلی که ارائه می‌کنند، به نوعی تبدیل به یک دروغ شده است. ولی شکل اجرای آن در همه این چهار دهه گذشته طوری از طرف واعظانش پیش رفته که در واقع زمینه پذیرش این دروغ را ایجاد کرده است. می‌خواهم بگویم لحظهای که شما می‌خواستید از حجابتان کنار گذاشته شوید، به نوعی می‌خواستید شاید جلوی این دروغ بایستید.

بله.

ولی به هر صورت عده زیادی همچنان خودشان را به این موضوع پای‌بند می‌دانند برای ادامه فعالیت در هنرهای نمایشی ایران. همین الان هم که این اتفاق افتاده، تعداد قابل توجهی از سینماگران مشغول تولید فیلم‌های تازه هستند. فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاده؟ آیا نیروی جامعه برای مطالبه خواستهشان - که ما نمی‌خواهیم این دروغ بزرگ را بشنویم - کم است یا قدرت قاهری که فعالیت هنرهای نمایشی را زیر این دروغ ممکن می‌کند، خیلی زیاد است؟

ببینید من فکر کنم این دروغ، بخشی از یک دروغ گُندهتری هم هست. قطعاً بخش مهمی است ولی مسئله حضور کاراکتر زن در سینمای ایران... همه ما می‌دانیم وقتی فیلمنامهای نوشته می‌شود، اگر کاراکتر اصلی زن یا زنانی باشد، آن فیلمنامه به شدت دچار مشکل خواهد شد. پروسه راحتی نخواهد بود تا به اجرا برسد.

قطعاً همه ما این وسط موردهایی را می‌دانیم که شاید تا حدودی فرق داشته باشند. ولی واقعیت این است که حتی آن بخش از فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر در سینمای ایران تولید شدهاند و تأکیدشان بر مسئله زنان بوده، اگر دقیق شویم در همه این فیلم‌ها این دروغ همچنان وجود دارد. با نوعی تصویر پوشالی از کاراکترهای زن روبه‌رو می‌شویم.

چون زنانی که در جامعه ایران وجود دارند خیلی فراتر از این تصویری هستند که متأسفانه در سینمای ایران ارائه می‌شود. برای من خیلی مهم است بدانیم که مسئله زنان فقط مسئله حجاب نیست؛ اصولاً مسئله، حضور زنان است در سینمای ایران. اما مسئله حجاب، به خاطر دروغی که در فضای خصوصی و فضای بیرونی وجود دارد، نمود پررنگی است از این اتفاق.

حتی ممکن است آدم‌ها به خیابان‌ها نیایند اما در درون، همگی معترضند به این سیستم، این تفاوت در کلیت این اعتراض وجود دارد و حجاب یک بخشی از آن است. من فکر می‌کنم حتی هربار که سینمای ایران سعی کرده این مسئله را دور بزند، باز دارد رویش تأکید می‌کند که وجود دارد. حتی اگر فیلم‌هایی تولید کنیم که هیچ تصویری از زندگی خصوصی در آن‌ها وجود نداشته باشد، چون باز به ما گوشزد می‌شود که ما اجازه نداریم وارد فضای خصوصی آدم‌ها بشویم، این تأکید وجود دارد.

خانم پالیزبان، خودتان سال‌ها خارج از کشور زندگی کردهاید. در فضاهای پژوهشی مرتبط با فرهنگ و هنر در خارج از کشور فعالیت داشتهاید و همچنان هم فعال هستید. فیلم «نفس عمیق» هم به عنوان اثر شاخص شما حضورهای جشنوارهای مختلفی داشت، فیلم دیگرتان «لانتوری» هم در جشنواره برلین، همان شهری که شما در آن ساکن هستید به نمایش درآمد. آیا نگاه بیرونی به سینمای ایران و تحسینی که دست کم در دو سه دهه گذشته متوجه سینمای ایران شد، به عنوان چیزی که در جمهوری اسلامی حتی اسم سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی بر آن گذاشتند، کمک کرد به این که این دروغ هر چه بیشتر یک جوری پذیرفته بشود و زمینه تداوم آن فراهم شود؟

من فکر می‌کنم فقط به طور نسبی می‌شود به این سؤال جواب داد. شاید باید به طور مشخص صحبت کرد که چه فیلمی چه سالی چه دوره‌ای ... چون این‌ها دورههای مختلف بودند. طبیعتاً فیلمسازانی که در کنار فیلم‌شان روی مسائل اطراف، شکل تولید و محتوای فیلم حرف زدند و کار کردند و قانع نشدند به این که فقط فیلم‌شان به نمایش دربیاید، این تصویر را برهم زدند.

مریم پالیزبان و دیگر بازیگران فیلم لانتوری

فکر می‌کنم مثال‌های خوبی وجود دارد که متأسفانه سازندگان آن فیلم‌ها الان در زندان هستند، از آقای رسولاف برای مثال اسم ببریم. ولی در همین دوران فیلمسازانی بودهاند که در کنار آثارشان حتی از پیامی که کارشان داشته به مراتب عقبتر بودهاند. این برای من همیشه خیلی سؤالبرانگیز بوده. و امکان این که بشود درباره آن اثر، یک اثر هنری که یک کار گروهی است، صحبت کرد، نبوده است.

همیشه این فشار بوده که اگر کسی از گروهی درباره این اثر صحبت کند ممکن است باعث شود کل گروه دچار مشکل بشود و این هم یک عامل بازدارنده بوده که تمام این سال‌ها وجود داشته است. به خاطر همین می‌گویم یک مشکلی وجود داشته که با عوامل مختلف مرتبط است و به شکل نسبی می‌شود به آن پاسخ داد، متأسفانه.

همین الان هم که فضای عمومی جامعه ایران فضایی اعتراضی است و به خصوص موضوع حجاب در محور آن است، آثار دیگری همچنان در مرحله تولید هستند و می‌دانیم که تولید کار سینمایی و زمان نمایش آن تا یک آینده مشخصی پیش می‌رود. فکر می‌کنید در این شرایط، سینمای ایران همچنان می‌تواند با همان معیارهای قبلی و همان شکل پذیرش حجاب، جلو برود؟ در این چشمانداز، مسیر آینده سینمای ایران را در تداوم این دروغگوییِ قابل توجه چگونه و در کجا می‌بینید؟

ببینید من فکر می‌کنم چه سینمای ایران و چه تئاتر ایران اگر به اعتصابات سراسری ملحق نشوند و در شرایطی که در حال حاضر وجود دارد، به خصوص در دانشگاه‌ها، اگر اعتراضات دانشجویان را در نظر نگیرند، از این فضا و مردمی که مخاطب کارشان هستند عقب می‌مانند. اجازه بدهیم حتی اسمش را هنر نگذاریم، چون من فکر می‌کنم هنر قرار است همپا باشد با اتفاقاتی که در سطح جامعه می‌افتد.

در تمام تحولات اجتماعی، جریان‌هایی که نتوانستهاند واقعیت را در نظر بگیرند و عقب ماندهاند، طبیعتا حذف می‌شوند. راستش من خیلی ناامید شدم در هفته‌های گذشته نسبت به بهخصوص سینمای ایران و همکارانم، به شدت ناامید شدم. چون همه میبینیم اعتراضاتی از سوی سینماگران انجام می‌شود اما آن قدر محافظهکارانه است که حتی با اعتراض روبه‌رو می‌شود که شما اگر سکوت کنید بهتر است!

نمی‌دانم... راستش من خیلی ناامیدم از این بخش. امیدم بیشتر به فضای دانشجویان و آدمها و مردمی است که در خیابان هستند و تمام تلاشم این است که با فاصلهای که هست، دنبال کنم این جریان را. اما در مورد فضای سینمای ایران در حال حاضر... من شخصا اصلا باورم نمی‌شود که در این شرایط سینماگران به اعتصابات سراسری ملحق نشوند، این برایم خیلی سخت است.

می‌دانید آن‌هایی که قائل به فعالیت هستند، در تمام این سال‌ها هر وقت این بحث‌ها برجسته شده، می‌گویند فرهنگوهنر نباید به اعتصاب قائل باشد و از لزوم تولید فرهنگی و هنری صحبت می‌کنند و می‌گویند که اتفاقاً آن جریان مقابل به دنبال تعطیلی فرهنگوهنر است و ما باید بر این پافشاری کنیم. با توجه به مختصات اخیر، در برابر این دیدگاه چگونه فکر می‌کنید؟

در هر حال من فکر می‌کنم که اگر به تاریخچه اتفاقات، حتی به همین انقلاب ۵۷ نگاه کنیم که در ایران نزدیکترین است، این شکل نگاهکردن توجیهی بیش نیست. طبیعتاً همه می‌دانیم آن آثاری که با این حربه سعی می‌کنند فاصله بگیرند و کار خودشان را انجام بدهند، در حقیقت به چرخه اقتصادی وابسته هستند که سیستم برایشان تولید کرده، تنها مسئله این است، غیر از این نیست. چون اگر به تماشاچی واقعی وابسته باشند، می‌دانند که این تماشاچی الان نمیآید تئاتر، نمیآید سینما.

خانم پالیزبان، اگر تحول خاصی در ایران رخ ندهد، با نمایش بدون حجاب شما، می‌شود پیشبینی کرد که ادامه فعالیت در سینما و تئاتر ایران برای شما مهیا نباشد. نگاهتان چگونه است؟ آیا راضی هستید تنها با سه فیلم در کارنامه و تعدادی اثر نمایشی به یاد آورده شوید؟

واقعیت این است که هیچوقت دنبال کمیت نبودهام و مسئلهام نیست. چیزی که برایم ناراحتکننده خواهد بود، این است که از فضای سینما و تئاتر ایران دور باشم و ... ولی این تصمیمی که گرفتم آن قدر تصمیم قاطعی بوده که ذرهای در آن شک ندارم و نه، اصلاً مسئلهام در حال حاضر این نیست.

در عین حال فکر می‌کنم این اتفاقی که افتاده، از این نقطه هیچ نقطه برگشتی وجود ندارد. حتی اگر بشود این جریان را در آن شکلی که همیشه سرکوب شده سرکوب کرد، من فکر می‌کنم ما دیگر نمی‌توانیم هیچ نقطه بازگشتی به گذشته داشته باشیم که بخواهیم دربارهاش قضاوتی بکنیم یا فکری کنیم... در هر صورت، جریانی که دارد اتفاق می‌افتد حتی کسانی را که هنوز باور نکردهاند به شدت شوکه کرده و این خودش مهم‌ترین است.