بارونسی که ایران دهه ۱۹۵۰ را به تصویر کشید

مجموعه کمیاب از عکس‌های رنگی یک بارونس اروپایی که همزمان با مدرن‌سازی جامعه ایران و نیز تحولات سیاسی دهه ۱۹۵۰ سفر کرد، و گوشه‌های مختلفی از ایران را از دریچه دوربین خود ثبت کرد.

پسربچه‌ای غرق در افکار خود در باغی در گلندوک در شمال شرق تهران

یک قایقران جوان در یکی از سواحل شمالی ایران

ماهیگیران در آب‌های کم‌عمق خزر در شمال ایران

اینها تعدادی از هزاران عکس رنگی قدیمی از ایران است که بیشتر در دهه ۱۹۵۰ توسط بارونس ماری-ترز اولنز د شخوتن گرفته شده است. این تصاویر اکنون در موزه خاور نزدیک هاروارد نگهداری می‌شود.

بارونس ماری-ترز اولنز د شخوتن

اولنز در سال ۱۹۰۵ از پدر و مادری بلژیکی و اتریشی به دنیا آمد و پس از آنکه در ۱۹۲۶ با یک دیپلمات بلژیکی ازدواج کرد، سفرهای زیادی از جمله به ایران داشت.

تصویری از ورودی مسجد جامع یزد

او به مجرد مرگ همسرش به دلیل حمله قلبی در سال ۱۹۵۰، به ایران جایی که ارتباطات شخصی زیادی آنجا داشت، برگشت. سفری که حلقه اول از زنجیره سفرهای هر ساله او به ایران بود و در این سفرها گاه دخترش آسترید هم او را همراهی می‌کرد.

تصویری بدون تاریخ که در جنوب ایران در خلیج فارس با این زیرنویس ثبت شده: «قاچاقچیان؟»

آسترید اولنز در گفت‌وگویی تلفنی از خانه‌اش در بلژیک، به رادیو اروپای آزاد گفت که مادرش مصمم شد از ماجراجویی‌های خود در سراسر ایران عکاسی کند، زیرا متوجه شد که باید کشوری که «به سرعت در حال تغییر است را به تصویر کشید.»

خانواده ای که در شرقی‌ترین نقطه ایران، نزدیک مرز کنونی با افغانستان، سرگرم فراغت از رانندگی

هنگامی که آسترید با مادرش به نقطه نقطه ایران سفر می‌کرد، هیچ بزرگراهی در فاصله بین شهرها وجود نداشت.

آسترید می‌گوید: «رانندگی پیچیده بود. گرد و غبار زیادی وجود داشت و وقتی پشت یک کامیون بودید چیز زیادی نمی‌دیدید، بنابراین تصادف نکردن شانسی بود».

دو مرد هزار در نزدیکی مرز افغانستان

آسترید می‌گوید که مادرش زنی به‌شدت باهوش بود که «هیچ‌وقت نمی‌ترسید، حتی شب‌ها به تنهایی به هر جایی می‌رفت، و فقط کنجکاو بود که مردم را ببیند و آنها را بفهمد».

دختران قشقایی در مدرسه‌ای در شیراز

در سال ۱۹۵۳، زمانی که پایتخت ایران، تهران، در آشفتگی ناشی از سرنگونی محمد مصدق بود، اولنز به سوی مناطق عشایری دور از مرکز رفت.

یک مرد قشقایی سوار بر اسب در مقابل چادرش در منطقه‌ای در استان فارس

گفته می‌شود اولنز اولین خارجی است که اجازه عکاسی از مردمان قشقایی را پیدا کرد.

یک چوپان جوان قشقایی در استان فارس در جنوب ایران.

قشقایی‌ها مجموعه‌ای از طوایف عمدتاً کوچ‌نشین در جنوب و مرکز ایران هستند که به زبان ترکی خود صحبت می‌کنند و گمان می‌رود حدود هزار سال پیش از آسیای مرکزی به مرکز ایران مهاجرت کرده‌اند.

یک ورزشکار باستانی در ملایر، در غرب ایران

اولنز بیشتر از دوربین لایکا برای عکاسی استفاده می‌کرد، و فیلم‌های رنگیِ گران‌قیمت و کمیاب «کداکروم» که او به کار می‌برد، از طریق منابع دیپلماتیک برایش تأمین می‌شد.

تصویری از نمایش تعزیه عاشورا در نهاوند در غرب ایران

فدریکو کلاوارینو، عکاس و هنرمند ایتالیایی در حال کار روی کتابی درباره بارونس اولنز و تصاویر تاریخی او است. او به رادیو اروپای آزاد می‌گوید عمدتاً به دلیل دسترسی قابل توجهی که در آن زمان بارونس به فرهنگ ایرانی داشت، مجذوب کار او شده است.

دو پسربچه نان تافتون در دست در اصفهان

کلاوارینو می‌گوید که احتمالاً به جز این تصاویر معدودی در این زمان و به این شکل گرفته شده است.

او همچنین شگفتی خود را از اینکه اولنز می‌توانست بدون صحبت کردن به فارسی یا سایر زبان‌های ایرانی، این تصاویر را بگیرد، پنهان نمی‌کند.

کشاورزی با تراکتورش در گنبد کاووس در شمال ایران

اولنز زمانی که آخرین بار سفر در سال ۱۹۷۷ به ایران سفر کرد، کشور را این گونه توصیف کرد: به طرز وحشتناکی در جستجوی مدرنیزه شدن فوری و وحشتناک ویران شده است.

کودکانی در مقابل نقش‌برجسته‌های باستانی در استان فارس

آسترید اولنز می‌گوید خاطره مورد علاقه‌اش از مادرش مربوط به تولد ۸۰ سالگی اوست. بارونس مسن که احساس ناخوشی می‌کرد، تصمیم گرفت این نقطه عطف را جشن نگیرد، اما آسترید مخفیانه یک مهمانی با حدود ۱۵۰ نفر برنامه‌ریزی کرد، و بارونس پس از ورود به این مهمانی غافلگیرانه، فقط می‌خواست که بداند «چه کسی این حماقت را ترتیب داده است».

او وقتی فهمید دخترش این مهمانی را برنامه‌ریزی کرد گفت که می توانستی با این غافلگیری مرا بکشی، و آسترید پاسخ داد می‌دانم، اما دست کم تو خوشحال می‌مردی».

زنان قشقایی در یک روز طوفانی در بُرپَر در استان فارس

اولنز در سال ۱۹۸۹ درگذشت، و دو سال بعد، کل مجموعه عکس‌ها، فیلم‌ها و آرشیو صوتی ضبط شده او به موزه خاور نزدیک هاروارد تحویل داده شد؛ بیش از چهار هزار تصویری که حالا در وب‌سایت کتابخانه هاروارد قابل مشاهده است.