دونالد ترامپ در آینه رسانه‌های فارسی

صفحه نخست روزنامه ایران در روز اعلام پیروزی دونالد ترامپ

دونالد ترامپ نامزدی رسمی‌اش برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را شانزدهم ژوئن ۲۰۱۵ اعلام کرد اما از حدود یک سال و نیم پیش که رقابت‌های درون‌حزبی جمهوری‌خواهان اوج گرفت نام او تقریبا هر روز در رسانه‌های فارسی‌زبان تکرار شد.

در برنامه این هفته دیدگاه‌ها به تصویری که از دونالد ترامپ در رسانه‌های فارسی‌زبان ارائه شده می‌پردازیم. در این برنامه علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر سیاسی و استاد تاریخ در دانشگاه تورنتو و دانیال جعفری، فعال رسانه‌ای و از امضا‌کنندگان نامه به دونالد ترامپ حضور دارند و شهرام رفیع‌زاده، روزنامه‌نگار در کانادا، به برش‌هایی از حضور ترامپ در رسانه‌های فارسی اشاره می‌کند.

Your browser doesn’t support HTML5

دونالد ترامپ در آینه رسانه‌های فارسی

نخستین آشنایی‌ها با نام دونالد ترامپ

شهرام رفیع‌زاده، روزنامه‌نگاری که رسانه‌های فارسی را رصد می‌کند، نخستین آشنایی فارسی‌زبانان با نام دونالد ترامپ را این‌گونه بیان می‌کند:

در سال‌های گذشته دست‌کم شش کتاب از دونالد ترامپ به فارسی ترجمه و منتشر شده است. از بین این کتاب‌ها که به موضوعات غیرسیاسی می‌پردازد می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «بزرگ فکر کن»، «مثل یک قهرمان فکر کن»، «شما هم ثروتمند باشید» و «چگونه در زندگی برنده شوید». اکثر این کتاب‌ها پرفروش بوده و برخی از آنها به چاپ‌های بعدی رسیده یا دوباره ترجمه شده است.

در مطبوعات ایران سه تصویر از دونالد ترامپ دیده می‌شود.

در تصویر نخست که در رسانه‌های نزدیک به اصول‌گرایان ارائه شد، دستیابی او به ریاست جمهوری آمریکا، به رغم سخنانش علیه ایران، احتمالا به نفع ایران قلمداد شد. حتی برخی از رسانه‌های نزدیک به اصول‌گرایان، از جمله همشهری ماه، ویژه‌نامه‌هایی در این باره منتشر کردند.

اما نشریات نزدیک به اصلاح‌طلبان یا حامیان دولت حسن روحانی در تحلیل‌ها و گزارش‌های خبری خود این نکته را تکرار می‌کردند پیروزی آقای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا علاوه بر تأثیر منفی بر برجام، به وضعیت اعتدال و میانه‌روی در ایران هم ضربه خواهد زد. البته این تحلیل‌ها همچنان در این نشریات ادامه دارد.

نگاه سوم مربوط می‌شود به تحلیل‌هایی که درباره چگونگی ظهور و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منتشر می‌شد. این تحلیل‌ها در در اغلب نشریات ایران چاپ می‌شد و برخی از آنها بر نارضایتی طبقه متوسط آمریکا تأکید می‌کردند و برخی دیگر نیز با نگاهی غرب‌ستیزانه این موضوع را نشانه‌ای است از افول آمریکا می‌خواندند.

آقای حقیقی به نظر شما تصویری که از دونالد ترامپ در این یک سال و نیم گذشته در رسانه‌های فارسی ارائه شده تصویر دقیق و درستی بوده؟ به ویژه در مقایسه با رسانه‌های جهانی.

علیرضا نامور حقیقی: کار تحقیقی به این مفهوم که همه را بتوانیم مقایسه کنیم کسی انجام نداده. من هم انجام نداده‌ام.

اما جریان اصول‌گرا در داخل کشور با اینکه سیاست‌های ترامپ را در مورد برجام مطرح می‌کردند و آن را به عنوان یک سرکوفت به دولت روحانی مطرح می‌‌کردند، به این معنی که اگر ترامپ بیاید روی کار، کل دستاورد سیاست خارجی‌تان بر باد خواهد رفت، اما در عین حال بسیار خوشحال بودند.

ترامپ از دیدگاه اصول‌گرایان از چند نظر یک فرصت بسیار طلایی در مقابله با آمریکا قلمداد شده:

اول اینکه ترامپ همین الانش با جامعه اطلاعاتی آمریکا شکاف دارد و این شکاف باعث می‌شود که هر نوع اقدام مخاطره‌انگیز علیه ایران، مثل جنگ یا حمله نظامی، به راحتی صورت نگیرد.

دوم اینکه موضع بسیار تند آقای ترامپ علیه اسلام، که حتی مورد مخالفت جمهوریخواهان قرار گرفته، در جهان اسلام هوادار ندارد و به نوعی اسلام رادیکال را تقویت می‌کند.

در مجموع، برای جریان اصول‌گرا فواید حضور ترامپ نسبت به رئیس جمهوری مثل اوباما بسیار زیاد است. ممکن است در مطبوعاتشان نقد کنند ولی در واقع احساس می‌کنند که به نفع این جریان شده که آقای ترامپ آمده سر کار.

دانیال جعفری: فکر می‌کنم به ترامپ نباید مثل یک فرد نگاه کرد. بلکه باید او را به صورت یک پدیده دید.

رویکرد رسانه‌های فارسی‌زبان به پدیده ترامپ به نظر من نماینده مشکل بزرگ‌تری ست و ایرادی که در نگاه این رسانه‌ها وجود دارد علامتی ست از یک مشکل بزرگ‌تر.

در فهم عرصه سیاست داخلی ایالات متحده آمریکا یا کلا در فهم سیاست داخلی کشورهای غربی، من تفاوت عمده‌ای نمی‌بینم مثلا بین آقای خامنه‌ای و آقای احمدی‌نژاد با فرهیختگان فارسی‌زبان حتی کسانی که در خارج هستند.

نمونه‌ای در خاطرم هست. اگر دقیق به یاد بیاورم در دوران کمپین انتخاباتی اوباما از احمدی‌نژاد پرسیدند که آیا او خواهد توانست به ریاست جمهوری آمریکا برسد. ایشان جلوی دوربین و در برابر خبرنگاران خیلی واضح گفتند که نه، او سیاه‌پوست است و «آنها» نمی‌گذارند. حالا اینکه «آنها» کیستند بماند ولی نشان‌دهنده این است که چقدر نگاه جامعه فارسی‌زبان نپخته یا نابالغ است. از این جهت که به مرحله شناخت نرسیده و کلیت این سیستم را مثل یک موجود بی‌شکل و بی‌فرمی می‌بیند که از هم مجزا نیست و اختلافات داخلی و رقابت‌های درونی ندارد. نمی‌توانند تمایزهایش را نشان بدهند و نمی‌توانند بگویند که بین این گروه و آن گروه فرق هست.

همان‌طور که آقای احمدی‌نژاد به این راحتی از پیروزی آقای اوباما شگفت‌زده شد، اکثریت فارسی‌زبان‌ها هم شدند.

در حالی که اگر رسانه‌های فارسی یک نگاه جامع‌تری به عرصه سیاست داخلی آمریکا داشتند این موضوع آن‌قدرها غیرقابل پیش‌بینی نبود. آن‌قدر که رسانه‌های فارسی گفتند شگفت‌انگیز نبود.

علیرضا نامور حقیقی: اینکه در مورد سیاست داخلی آمریکا در ایران دانش جامعی وجود ندارد، چه در مطبوعات چه در میان سیاستمداران، شکی نیست. عین دیدگاه‌های ناقصی که بخشی از اپوزیسیون ایرانی در مورد داخل ایران دارند و آن را به آمریکایی‌ها منتقل می‌کنند. مثل همان نامه‌ای که به ترامپ نوشتند.

این دیدگاه مسائل ایران را نمی‌شناسد،‌ موقعیت ایران را نمی‌داند و افکار عمومی مردم ایران را نمی‌شناسد.

این دیدگاه مانند دیدگاه اصول‌گرایان ایران در مورد آمریکا ست. کاملا شبیه به هم هستند. یعنی دو طرف از فقدان یک دیدگاه جامع و یک دیدگاه مشخص تحقیقاتی و نشناختن تحولات و دینامیزم سیستم رنج می‌برند.

البته در مورد آمریکا که آقای جعفری می‌فرمایند، نباید فراموش کرد که در مورد ترامپ نظرسنجی‌ها تقریبا ۹۸ درصد شکست خورد. یعنی این نیست کنه فقط ایرانی‌ها نمی‌دانستند.

دانیال جعفری: خیلی کوتاه اشاره کنم که جناب حقیقی گفتند این تصویر معوجی که در اذهان ایرانیان درباره آمریکا هست آینه تصویری ست که آمریکائیان از ایران دارند. فکر نمی‌کنم این خیلی دقیق باشد. به خاطر اینکه شما نگاه کنید در ایالات متحده انواع و اقسام نهادهای دولتی و غیردولتی و اتاق‌های فکر وجود دارند که مطالعه می‌کنند، مصاحبه می‌کنند و رفت‌وآمد دارند تا آنکه در نهایت گزارش و برآوردی از شرایط داخل ایران به کسانی که باید تصمیم بگیرند می‌دهند. نسخه رقیق‌شده‌ای از آن گزارش‌ها هم در رسانه‌های جمعی بازتاب پیدا می‌کند.

اینکه آقای حقیقی توضیح دادند که بسیاری از بنگاه‌های نظرسنجی شوکه شدند و انتظار این پیروزی را برای پرزیدنت ترامپ نداشتند، درست است که در صد بالایی نداشتند ... من متخصص در این زمینه نیستم ولی چیزی که خواندم: اولا بسیاری به شیوه و متدلوژی این نظرسنجی‌ها ایراد گرفتند.

البته عده‌ای هم گفتند آن‌قدر که فکر می‌کنید عجیب نیست. نظرسنجی‌ها دروغ نمی‌گویند. باید درست به آن نگاه کنیم. یک قول معروف است که می‌گوید اگر آمار را به اندازه کافی شکنجه بدهید هر حرفی که دلتان بخواهد می‌زند.

مروری بر بازتاب دونالد ترامپ در شبکه‌های مجازی

شهرام رفیع‌زاده: از ابتدای کاندیداتوری آقای ترامپ، کاربران ایرانی در شبکه‌های مجازی توجه ویژه‌ای به او داشتند و برخی از اظهاراتش، به ویژه در مورد مهاجران را مورد انتقاد قرار می‌دادند.

اما همواره دو نگاه نگران و شاید یک نگاه مثبتی هم به شخصیت و اظهارات ایشان وجود داشته.

اما بجز بحث‌های موردی، دو تحلیل مختلف درباره دونالد ترامپ در شبکه‌های مجازی مطرح بوده است: عده‌ای ابراز نگرانی می‌کردند که پیروزی ترامپ محدودیت‌های بیشتر یا اعمال تحریم‌های گسترده‌تر را علیه جمهوری اسلامی به همراه داشته باشد.

تحلیل دوم را دو گروه مخالف یکدیگر ارائه می‌کردند. اینکه ترامپ کسی نیست که بتواند گامی در جهت تأمین دموکراسی در ایران بردارد. عده‌ای از این گروه می‌گفتند آقای ترامپ شخصتی معامله‌گر دارد و این گمان را تقویت می‌کند که ممکن است با روسیه وایران به راحتی کنار بیاید.

دانیال جعفری: با برگشت به حرفی که پیش‌تر زدم باید بگویم شبکه‌های اجتماعی فکر نمی‌سازند بلکه در را باز کرده‌اند به روی همه مردم که نظر بدهند.

این نظردهی عمومی به خودی خود چیز بد یا خوبی نیست. اما نباید از یاد ببریم که نظرها معمولا پای خبری داده می‌شود که بنگاه خبری‌ای که آن را منتشر کرده آرمان‌ها و افکار خودش را دارد.

وقتی نقطه شروع شما برای تفسیر یک واقعه صرفا منحصر به یک دیدگاه سیاسی باشد، طبیعی ست که نظرات و کامنت‌ها هم همه به همان سمت خواهد چرخید.

مثلا در ایالات متحده آمریکا شما اگر به رسانه‌های راست‌گرا سربزنید و نظرات مردم را در پای مطالب بخوانید به این نتیجه گرایش می‌یابید که بله، ترامپ خیلی خوب است و خیلی آدم باهوشی ست. و اگر به سمت مقابل بروید می‌بینید که خانم کلینتون خیلی خوب است.

این پدیده «جزیره‌ای شدن» مردم، یعنی قرار گرفتن هر کسی در یک جزیره فکری و به همراه همفکرانش بدون آنکه صدای مخالف شنیده شود، پدیده جدیدی نیست.

اما در رسانه‌‌های فارسی، حداقل آن طور که من می‌شناسم، حتی رسانه‌هایی که آزاد هستند و در خارج منتشر می‌شوند، شما حتی یک رسانه‌ محافظه‌کار پیدا نمی‌کنید؛ رسانه‌ای که بتوانید مختصات محافظه‌کاری را بر آن منطبق کنید. نداریم، حداقل من نمی‌شناسم. شما اگر می‌شناسید حتما مرا تصحیح کنید.

به همین خاطر، اگر کسی هم بخواهد سمت دیگر ماجرا را بشنود، خوراکی در اختیارش نیست.

علیرضا نامور حقیقی: به هر حال روند حرکت به سمت ارزش‌های دموکراتیک طولانی‌مدت است. شما ببینید آمریکا سال‌ها پیش این را شروع کرده. صدسال دویست سال پیش. جنگ‌های داخلی و خارجی داشته تا به این مرحله فعلی رسیده.

در ایران، همان‌طور که گفتند، در حوزه‌ رسانه‌های عمومی سانسور وجود دارد. رسانه‌های مجازی توانستند بر این غلبه کنند و سطح بحث موافق و مخالف زیاد شده و از این بابت حوزه آگاهی عمومی مردم افزایش پیدا کرده و دسترسی‌‌شان به منابع خارج افزایش پیدا کرده. البته همین هم تأثیر مثبتی بر رسانه‌های دولتی گذاشته است.

در مجموع، چیزی که ایشان اول فرمودند که آمریکایی‌ها بهتر می‌فهمند، نه، این طور نیست. مثلا در انتخابات ۹۲ هم وزارت خارجه آمریکا و هم اکثر پژوهشکده‌ها نظرشان این بود که انتخابات تحت کنترل سپاه است و امکان ندارد آقای روحانی انتخاب شود. ولی او برنده شد.

آنها جامعه ایران را نمی‌شناسند. علت اینکه درک آمریکایی‌ها از ایران بسیار اشتباه است این است که ایرانیان مقیم خارج، نیروهای اپوزیسیون، کسانی که به ترامپ نامه نوشتند، بیش از آنکه واقعیت‌های ایران را بدانند و بیش از آنکه بدانند اولویت‌هایشان برای تغییر در ایران چیست، صرفا دنبال تغییر رژیم اند. بدون آنکه بتوانند منافع ملی ایران را تشخیص دهند.

همه نیروهای اپوزیسیون در منطقه خاورمیانه این نوع توصیه‌ها را به آمریکایی‌ها کردند. نتیجه‌اش شد عراق، افغانستان، سوریه، لیبی و یمن.

دوم اینکه در ایران این‌طور نیست که درک نداشته باشند. دانشکده‌های مطالعاتی و تینک تنک‌هایی در ایران هست که در مورد آمریکا کم‌وبیش مطالعات جدی دارند. برای اینکه به همان منابعی دسترسی دارند که شما در آمریکا دسترسی دارید. بسیاری از کسانی هستند که در آمریکا فارغ‌التحصیل شده‌اند هم در این پژوهشکده‌ها کار می‌کنند.

پس در ایران هم این درک هست ولی طبیعی ست که شما نمی‌توانید ایران را با آمریکا مقایسه کنید. مراکز تحقیقاتی در آمریکا و تعداد ایرانی‌هایی که آنجا هستند با تعداد کسانی که در ایران هستند قابل مقایسه نیست.

دانیال جعفری: آقای حقیقی می‌فرمایند پژوهشکده‌های آمریکایی گفته بودند امکان ندارد که آقای روحانی انتخاب شود. من خیلی مشتاقم بدانم کدامشان گفتند؟ تا آنجا که من دنبال می کردم می‌گفتند تفاوتی اساسی وجود ندارد که کدامیک از کاندیداها انتخاب شوند.

موضوع دیگری که می‌خواستم اشاره کنم این است که شما باید محک و معیاری برای موفقیت بگذارید که بتوانید اندازه‌اش بگیرید. به قول ضرب‌المثل انگلیسی، نباید دروازه را عوض کنید تا تعریفش بشود گل. این مسأله که آقای حقیقی فرمودند من فکر نمی‌کنم... بازهم برمی‌گردم به آن جمله پیشین: اگر شما در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی با اخبار یک‌طرفه سر و کار داشته باشید، در جزیره فکری خودتان گیر می‌افتید. یعنی نگاه سمت مقابل را به کل نمی‌بینید. وقتی در این جریان فکری مجزا گیر کنید نمی‌توانید طرف مقابل را ببینید و یا حرفش را متوجه شوید که بعد بفهمید کجای حرفش ایراد دارد.

تنها راهی که برایتان می‌ماند این است که بگویید طرف مقابل تمام بدی ست و طرف ما همه خوبی ست.

برای این نگاه هم کافی ست فقط به یک روند نگاه کنید: در ایالات متحده، حداقل در چند دهه اخیر، داده‌های خوبی جمع شده که نشان می‌دهد مهاجران در ابتدای ورودشان به آمریکا، به شکل غیرقابل انکاری به سوی حزب دموکرات گرایش پیدا می‌کنند. به دموکرات‌ها رأی می‌دهند، رفتارهایشان دموکرات می‌شود و برای دموکرات‌ها کمپین می‌کنند. اما پس از آنکه در جامعه آمریکایی مستقر می‌شوند، درصد جمهوری‌خواهی بین‌شان افزایش پیدا می‌کند و رفته‌رفته شبیه کل جامعه می‌شوند. یعنی تقریبا همین وضعیت نصف و نصف.

این نشانه خوبی ست و نشان می‌دهد که اینتگریشن یا انطباق با جامعه میزبان اتفاق افتاده. چیزی که اکثر کشورهای اروپایی تلاش می‌کنند و به آن نمی‌رسند در آمریکا با موفقیت انجام می‌شود. یعنی شبیه جامعه مقصد می‌شوند.

در مورد جامعه ایرانی‌، علاوه بر مشکلات دیگر که رفتار جمهوری اسلامی برای مهاجرت به آمریکا ایجاد کرده، یک سیر آهسته مهاجرتی وجود داشته و گروهی که آمده‌اند اکثریتشان جوان هستند. اینها رفته‌رفته با اینتگره شدن راه را برای شکل‌گیری گروهی که نماینده محافظه‌کاری آمریکایی باشند باز خواهند کرد.

فکر می‌کنم در آینده تصویری که ایرانیان از محافظه‌کاری در آمریکا خواهند داشت تا این حد غیردقیق و غیرتاریخی و افسانه‌وار نخواهد بود.

علیرضا نامورحقیقی: آزادی مطبوعات که ایشان اشاره کردند به جای خود؛ اما وقتی سیستم‌ها کلیشه‌ها و تصاویر رسانه‌ای بسیار قدرتمند می‌سازند، آدم‌ها به راحتی نمی‌توانند از آن بیرون بیایند و از دور به موضوع نگاه کنند.

در آمریکا آزادی رسانه وجود دارد اما در مورد ایران آن‌قدر تصویر کلیشه‌ای ساخته شده که اینها چون خودشان برخوردی نداشته‌اند... منبع اطلاعاتی‌شان چیست؟ رسانه‌های آمریکایی ست، اپوزیسیون ایرانی ست، و سیاستمداران آمریکایی. هر سه جریان در مورد مسائل ایران بسیار کم‌دانش است.

سخنگوی وزارت امور خارجه، آلن ایر، می‌گفت امکان ندارد و جلیلی رئیس جمهور می‌شود.

و این هم که می‌گویند فرقی ندارند، شما اگر فرق بین آقای روحانی و جلیلی را تشخیص نمی‌دهی یعنی سیاست را در ایران نمی‌شناسی. این کاری ست که اپوزیسیون ایران می‌کند.

اپوزیسیون ایران می‌خواهد همه را یک‌کاسه کند و یک تصویر سیاه و سفید بدهد و بگوید خب این رژیم قابل اصلاح نیست و باید تغییر کند. اینکه آزادی مطبوعات در آمریکا هست نمی‌تواند یک تصویر واقع‌بینانه به مخاطب آمریکایی بدهد.

در ایران هم همین‌طور که شما فرمودید، یک تصویر خصومت‌بار از آمریکا مطرح شده. اصول‌گراها هم همین کار را می‌کنند. می‌گویند بین ترامپ و جورج بوش و اوباما هیچ فرقی نیست و همه سر و ته یک کرباس اند. آنها هم می‌خواهند آمریکا را بدل کنند به یک دشمن و یک هیولا و با ساده کردن، به عنوان هیولا بکوبندش.

هر دو طرف همین کار را می‌کنند. اما در ایران به هر حال باید توجه کرد که گفتار سیاسی خیلی تغییر کرده و شما حتی به مطبوعات اصول‌گرا هم که نگاه کنید می‌بینید سطح گفتار سیاسی‌شان در مقایسه با حتی دوره آقای خاتمی خیلی پیشرفت کرده و بسیار امیدوار کننده است.

چشم‌انداز پیش روی رسانه‌های فارسی‌زبان

دانیال جعفری: من فکر می‌کنم ادامه همان حرفی ست که پیش‌تر زدم. جامعه مهاجر ایرانی در آمریکا وارد دهه سوم دوران زندگی‌اش می‌شود و رفته رفته به ذهنیتی محافظه‌کار گرایش می‌یابد. یعنی از لحاظ سیاسی محافظه‌کارتر می‌شوند.

اما در داخل ایران، همان‌طور که آقای حقیقی هم احتمالا می‌دانند، جمع‌آوری اطلاعات چون جزو اسرار حکومتی به شمار می‌رود بسیار پرهزینه است و نمی‌شود حرفی درباره آن زد. ولی اگر بخواهیم از قرینه‌های علمی استفاده کنیم، برخی آمارها در ایالات متحده آمریکا هست که نشان می‌دهد در ایران، از نزدیک ۹۰ سال پیش تا امروز که سن جامعه بالا می‌رود محافظه‌کاری در مفهوم سیاسی، و به شکل ضعیف‌تری در مفهوم اقتصادی، در حال رشد است.

جامعه ایران در پانزده سال اخیر از یک جهت بسیار شبیه جوامع صنعتی شده: یعنی از جهت هم نرخ زاد و ولد. حیرت‌انگیز است. نگاه کنید به نرخ زاد و ولد‌ در کشورهای همسایه ایران. میزان زاد و ولد در ایران یک‌سوم یا یک‌چهارم آنها ست.

این به معنی آن است که جامعه ایرانی در زمان کوتاهی متوسط سنش هم بالا خواهد رفت. از نظر من معنی‌اش این است که آینده محافظه‌کاری سیاسی در ایران روشن است.

اگر بخواهیم یک نگاه بلندمدت بگیریم، اگر به شبکه‌های اجتماعی نگاه کنید، متوجه می‌شوید که جریانی رو به رشد و در حال قوام است. اولین علایم از شکل‌گیری یک محافظه‌کاری واقعی در ایران دیده می‌شود. آن چیزی که قبلا به نادرست به آن محافظه‌کاری می‌گفتند و الان اصول‌گرایی نام گرفته، اسم واقعی‌اش «فوق افراط گرایی» ست؛ در مقابل «افراط گرایی». ولی محافظه‌کاری به معنی سیاسی‌اش، که بیشتر در آمریکا هست تا اروپا، در ایران در حال شکل گیری ست. یعنی می‌توانید در فعالیت کاربران اجتماعی ببینید که به رغم همه محدودیت‌ها و فیلترینگی که بر سر راهشان است، متأسفانه هیچ اشتیاقی برای خواندن مطالب محافظه‌کاران و اندیشمندان نئوکان نداشتند اما خیلی آرام دارند کسب می‌کنند. افتان و خیزان دارند می‌روند و من آینده را برای اینها بسیار روشن می‌بینم.

علیرضا نامور حقیقی: با توجه به تحولاتی که در داخل ساخت قدرت در ایران رخ داده و تحولاتی که از لحاظ فکری در جامعه روی داده سطح زندگی و سبک زندگی تغییر کرده. جامعه ایران به طور کلی در حوزه‌های مختلف پوست انداخته است. این پوست انداختن در گفتار سیاسی و اجتماعی‌اش هم حضور دارد.

در عین حال فراموش نشود که ایران جنگ داشته، انقلاب داشته، جنبش اصلاحی داشته، جنبش سبز داشته.

این تحولات جدی تکان‌هایی جدی به جامعه ایران داده. الان هم در معرض یک جابه‌جایی استراتژیک است: یعنی مسأله جانشینی رهبر. همه اینها یک فضایی را ایجاد کرده که به نظر من آمادگی جهش بزرگ در حوزه گفتاری و حتی اجتماعی ایران وجود دارد. مهم این است که باید مدیریت شود.

من هم قبول دارم حرف آقای جعفری را که اصولا مسأله محافظه‌کاری در ایران به صورت اورجینال و اصیل هیچ وقت شکل نگرفته و حتی نظر اندیشمندان محافظه‌کار اصلا در ایران درست مطرح نشده و سطحی باقی مانده است. یعنی آن محافظه‌کاری که در غرب هست نمایندگی خاصی در ایران ندارد. این درست است.

ولی در مجموع اگر دقت کرده باشیم این تحولاتی که ساخت قدرت در درون جامعه اتفاق افتاده و زمینه‌هایی که رسانه‌های جمعی برای ارتباطات بین‌المللی و برای همه آحاد جامعه ایجاد کردند دارد یک تغییرات جدی را در جنبه فکری و ارزشی و سبک زندگی و حرکت به جلوی جامعه ایران ایجاد می‌کند.

من یک نمونه مثال بزنم: اولین بار است که در تاریخ ایران، در کل تاریخ ایران، مردم دارند در مورد آینده رهبری صحبت می‌کنند و احتمالاتش را مورد بحث و گفت‌وگو قرار می‌دهند. هیچوقت این طور نبود. در کل ایران. یعنی الان بحث می‌‌کنند که بعد از آیت‌الله خامنه‌ای چه کسی برای رهبری ایران مناسب است.

این موضوعی بسیار کلیدی ست. یعنی می‌توانند در مورد سرنوشتشان صحبت کنند. از این بابت من امیدوارم.

تنها خطری که می‌تواند این بازی را تهدید کند این است که بخش‌هایی در بلوک قدرت ایران فکر کنند که می‌توانند نظراتشان را پیش ببرند. که در این صورت، منجر به درگیری داخلی می‌شود یا قدرت‌های خارجی اشتباه محاسباتی کنند.

ولی به نظر من حرکتش رو به جلو ست.