آیا برجام به خط پایان رسیده‌است؟

مذاکره‌کنندگان اتمی؛ ژوئیه ۲۰۱۵

سر انجام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا تصمیم به خروج از برجام را رسما اعلام کرد. در پیام رئیس‌جمهوری به اعاده تحریم‌ها در شدیدترین سطح آن اشاره شده است. با وجود اینکه آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای تخلّفی را از جانب ایران گزارش نکرده معلوم نیست چگونه آمریکا بتواند تهدید به تحریم‌ها را، در شرایطی که پنج کشور چین، روسیه، آلمان، فرانسه و بریتانیا رسماً نسبت به قرارداد متعهد هستند، به اجرا بگذارد.

دلایل خروج دولت ترامپ از برجام

خروج دولت دونالد ترامپ از برجام به استناد چند دلیل صورت گرفت که بعضاً به خود برجام برمی‌گردند و برخی دیگر در حاشیه آن قرار می‌گیرند. از دلایل مرتبط به مفاد برجام می‌توان به شرط غروب اشاره کرد که اجازه می‌دهد ایران پس از سال ۲۰۲۵ به فعالیت‌های اتمی خود ادامه دهد. دونالد ترامپ پیوسته این شرط را غیر قابل قبول می‌دانسته است. فعالیت‌های ایران در منطقه که با عنوان «اقدامات بی‌ثبات‌کننده» توصیف می‌شود دلیل دیگری است که دونالد ترامپ به آن متوسل شده است. در حقیقت تحت این عنوان طیفی از موضوعات مطرح می‌شوند. حضور نظامی ایران در سوریه و عراق، حمایت از گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله و حماس، مداخله در بحران‌های منطقه از جمله حمایت از حوثی‌های یمن، حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه، در کنار برنامه توسعه موشک‌های بالیستیک جزو این دسته از دلایل هستند. موشک‌های بالیستیک ایران توانایی حمل کلاهک اتمی را دارند و هرچند ایران مدعی است برنامه اتمی ندارد و موشک‌هایش دفاعی است، ولی کشورهای اسرائیل و آمریکا اصرار دارند هدف ایران تعرضی است و موشک‌ها برای روزی ساخته و انباشته می‌شوند که پس از تولید بمب اتمی مورد استفاده قرار بگیرند.

آمریکا، تا همین اواخر کوشش می‌کرد تصمیم به ابطال قرار داد را بر مبنای عملکرد جمهوری اسلامی در زمینه‌هایی خارج از چارچوب تعهدات برجام موجه جلوه دهد. اما پس از اینکه اسرائیل اسناد و مدارک بایگانی شده‌ای را از چند کیلومتری تهران، در یک نمایش تبلیغاتی و تلویزیونی به جهانیان عرضه کرد، آمریکا استدلال جدیدی را به کار گرفت و آن اشاره به یافته‌های این مدارک است. بر این مبنا آمریکا می‌گوید به ایران نمی توان اعتماد کرد زیرا برای امضای قرارداد با ۵+۱ متوسل به دروغ و فریب‌کاری شده و اهداف و نیات واقعی خود را مخفی کرده است.

گرچه این اسناد و مدارک ربوده شده چیز به‌خصوصی را برملا نکردند که جامعه بین‌المللی و یا آژانس‌های بین‌المللی کنترل تسلیحات و انرژی هسته‌ای از آن بی اطلاع باشند، ولی شرایطی که منتهی به طرح و بهره برداری از آن مدارک شد در نوع خود غیرمتعارف و بی‌سابقه بود. سکوت ایران در مورد عملیات جاسوسی که به انتقال آن مدارک از داخل ایران به اسرائیل منتهی شد، ناتوانی و ضربه‌پذیری ایران را در قبال چنین عملیاتی اثبات کرد. قبلاً نیز ایران در قبال ویروس‌های استاکس‌نت که سیستم سانتریفیوژ‌های ایران را فلج کرده بود مشابه همین آسیب‌پذیری را تجربه کرده بود.

یکی دیگر از دلایل خروج دونالد ترامپ از برجام محقق کردن وعده انتخاباتی بود که طی آن ترامپ قول خروج از برجام را به رای‌دهندگان آمریکایی داده بود.

واکنش‌های موافق و مخالف

تقریبا بلافاصله پس از اعلام رسمی رئیس جمهورآمریکا مبنی بر خروج از برجام واکنش‌های متعددی در سطحی جهانی و در دو طیف موافق و مخالف نسبت به آن نشان داده شد. موافقین عمدتاً طرفداران دونالد ترامپ و مخالفین سیاسی حکومت جمهوری اسلامی و همینطور کشورهایی بودند که در منطقه با ایران تنش و منازعه‌ای مزمن داشته و دارند. بیش از همه اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در فهرست موافقین قرار می‌گیرند.

مخالفین بیشتر به برجام به عنوان یک توافق بین‌المللی خلع سلاح نگاه می‌کنند و معتقدند با نقض برجام یک پیمان بین‌المللی که مورد تائید شورای امنیت نیز بوده مورد تعدی قرار گرفته و در نتیجه خطر دستیابی ایران به تسلیحات اتمی افزایش و به تبع آن به صورت بالقوه امکان جنگ افروزی در خاورمیانه بیشتر شده است.

پنج امضاءکننده توافق برجام یعنی چین، روسیه، آلمان، فرانسه و بریتانیا، از منتقدین لغو آن هستند ولی ممکن است انگیزه‌های آنان یا به سادگی قابل درک نباشد و یا با یکدیگر تفاوت و حتی تعارض داشته باشد. استراتژی امنیت ملی جای صدقه و مهربانی نیست و پشت هر اتحاد و ائتلافی یک نقشه آشکار و پنهان منفعت ملی وجود دارد. اروپا قراردادهای متعددی پس از امضای توافق برجام با ایران امضا کرد. اکثر آن قراردادها برای اروپا سودآور هستند. در عین حال سه قدرت بزرگ اروپایی که در واقع کنترل سیاست خارجی جامعه اروپا را در دست دارند در این مورد که برنامه موشکی و اقدامات منطقه‌ای ایران مهار شود با آمریکا توافق کامل دارند.

روسیه با ایران در مورد استراتژی نظامی و عملیاتی خود در سوریه همدلی دارد و از ایران در بسیاری موارد در سازمان ملل متحد حمایت می‌کند. روسیه در ایران بازار آتی تسلیحاتی و جنگ افزاری می‌بیند. ضمناً نباید فراموش کرد که در صورت برقرار شدن تحریم‌های آمریکا و اگرایران نتواند به میزان فعلی نفت بفروشد، این روسیه است که به بخشی از این بازارها دسترسی خواهد داشت. بنا بر این روسیه می‌تواند هم از اجرای برجام و هم از تحریم‌های آمریکا سود ببرد و حتی تحت شرایطی از آمریکا امتیاز بگیرد. چین نیز در عین حال که در جنگی اقتصادی با آمریکا به سر می‌برد، بر سر خلع سلاح کره شمالی با آمریکا همکاری دارد. اصولاً از چین نباید در کوتاه مدت انتظاری غیر از صدور بیانیه داشت. نگاه چین همیشه به جلو است و در موارد استراتژیک واکنشی عمل نمی‌کند. اشتباه بزرگی است اگر ایران بخواهد روی دوستی چین و روسیه، و یا روی منافع اروپا حساب باز کند. مولفه‌های متغیر منطقه‌ای مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل و یا مناقشات منطقه ای مانند جنگ یمن و سوریه نیز در دراز مدت برای ایران صرفاً مسئولیت است و نه اعتبار.

نقش منطقه‌ای ایران

نقش منطقه ای ایران دارای دو وجه مختلف و متضاد است. وجه مثبت این توانایی در مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی مذهبی منطقه می‌توانست برای ایران در جامعه بین‌المللی اعتبار ایجاد کند. ولی ایران در همین وجه نیز به صورتی گزینشی و اختیاری عمل کرد و نتوانست از عملکرد خود امتیازی بگیرد. آنچه باعث می‌شود از این نقش به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده شود تا حدود زیادی به الگوهای رفتاری و ایدئولوژیک حاکم بر جمهوری اسلامی مرتبط است. دو کشور پر نفوذ خاورمیانه یعنی اسرائیل و عربستان سعودی با داشتن بهترین روابط با آمریکا و غرب خواهان محدودسازی نقش منطقه ای ایران هستند و هر یک به نوعی در تصمیم گیری‌های سیاسی آمریکا نفوذ دارند. در طول ۴۰ سال گذشته اشتباهات مکرر در سطح استراتژی و تاکتیک موجب شده است جمهوری اسلامی ایران نتواند روابط خود را با غرب تقویت کند؛ بلکه در جهتی معکوس، و با گسترش نفوذ منطقه ای خود رقابت با غرب و متحدین آن در خاورمیانه را هدف خود قرار داده و سر انجام نیز از همین رقابت آسیب دیده است. افزایش نفوذ ایران در منطقه همراه است با تهدید ضمنی متحدین خاور میانه‌ای غرب و بدیهی است که در این چالش خطرناک برنده کشوری است که حمایت یک ابر قدرت جهانی را پشت سر دارد.

صف‌بندی‌های موجود

مطالعه وضعیت موجود و جنگ لفظی ایران و آمریکا و ایران و اسرائیل که از چندی پیش شدت گرفت و سر انجام به اعلام خروج ایالات متحده از برجام انجامید نوعی صف آرائی را نشان می‌دهد که از آن بوی جنگ به مشام می‌رسد:

• آمادگی برای یک درگیری نظامی (ولو محدود) بین اسرائیل و ایران در سوریه و نقاط نزدیک به مرز اسرائیل به صورتی لحظه‌ای رو به افزایش است. حتی اگر تهدیدات لفظی سرداران سپاه را جدی نگیریم، رسانه‌های اسرائیل از آمادگی برای مقابله با حملات موشکی ایران یا نیروهای مورد حمایت، و یا سازماندهی شده توسط ایران خبر می‌دهند. پیش‌بینی اسرائیل این است که سپاه پاسداران قطعاً برای تقابل با اسرائیل برنامه‌ریزی دارد و به همین جهت آمادگی در اسرائیل ضروری است. حملات موشکی توسط گروه‌های نیابتی ایران و یا حزب‌الله، می‌تواند به صورتی مقطعی و بدون اعلام جنگ صورت بگیرد. ساعاتی پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، اسرائیل به بهانه مشاهده «تحرکات مشکوک» در نزدیکی مرز شمالی سوریه و اسرائیل دست به حملات موشکی زد. این نشان می‌دهد که برخورد نظامی بین ایران و اسرائیل در برخی نقاط سوریه می‌تواند هر لحظه و بدون اعلام قبلی رخ بدهد. به‌خصوص در نقاطی که نه خاک ایران است و نه خاک اسرائیل. اما این در گیری می‌تواند به سوریه محدود نشده و به خاک ایران و یا سایر نقاطی که ایران حضور یا نیروهای نیابتی دارد نیز سرایت کند.

• عربستان سعودی و ایران در حال حاضر و پس ازجنگ‌های لفظی شدید و حتی تهدید به جنگ وارد مرحله ای از تقابل درسایر عرصه‌ها شده اند. انتخابات لبنان، و قیمت نفت در داخل سازمان اوپک دو عرصه درگیری عمده فعلی دو کشور است. انتخابات لبنان اولین انتخابات عمومی پارلمانی طی نه سال گذشته بوده است. بی شک قدرت سیاسی حزب‌الله، و رهبر آن حسن نصرالله ، در این انتخابات تقویت شد، اما این محاسبه ابعاد این افزایش قدرت هنوز با پارامترهای نظامی قابل محاسبه نیست. اما در همین حد نیز موازنه قدرت بین گروه‌هایی که از طرف عربستان سعودی حمایت می‌شوند (مانند حزب مستقبل سعد حریری) و گروه‌هایی که از جانب ایران حمایت می‌شوند تغییر کرده و طبیعتاً واکنش‌ها نسبت به آن به نوعی پای ایران را به میان خواهد کشید. نتایج این انتخابات، از نظر سیاسی به رقابت بین ایران و عربستان دامن می‌زند. اگر مشخص شود این انتخابات از نظر پارامترهای نظامی نیز قدرت حزب‌الله را افزون‌تر کرده است، می‌توان انتظارداشت واکنش نظامی اسرائیل و عربستان سعودی نیز در راه باشد.

• ناگفته نماند که ترکیب کلی رقابت‌ها و روند انتخاباتی نوعی دهن‌کجی به سیاست‌های داخلی ایران بوده است: از ۵۸۳ کاندیدا رقم بسیار بالای ۸۶ نفر زن بودند و علاوه بر آن هر یک از دو مذهب رسمی لبنان یعنی اسلام و مسیحیت نیمی از ۱۲۸ کرسی نمایندگی در اختیار دارند. کاندیداها برای اولین بار در تاریخ لبنان، از حقوق همجنس‌گرایان دفاع کردند و نزدیک یکصد تن از کاندیداهای نمایندگی به صورت علنی از این تفکر حمایت کردند که نباید همجنس گرایی جرم شناخته شود. چنین تحولی در کشوری که حزب‌الله صراحتاً و علناً خود را حقوق‌بگیر ایران معرفی می‌کند کاملاً استثنایی و بی‌سابقه است و، در بهترین وضعیت، نشان از تفاوت‌های عمده زیربنایی در جامعه لبنان دارد.

آیا برجام مرده است؟

سخنان رئیس‌جمهوری ایران بیش از آنکه ایجاد اطمینان در مورد آینده کشور کند به نگرانی‌ها دامن زد. روحانی مدعی شد که تصمیم‌های اقتصادی و تغییراتی که در قیمت ارز داده شد با در نظر گرفتن احتمال خروج آمریکا از برجام بوده است. این در شرایطی است که دولت فقط با تک‌نرخی کردن ارز و جلوگیری از عرضه گسترده آن هم ارزش رسمی دلار را بالا برده و هم سبب شده که قیمت دلار در بازار آزاد به صورتی مهار نشدنی درآمده و از تب سیاسی–اجتماعی موجود تبعیت کند. چنین روندی صرف‌نظر از نتایج فاجعه‌بار اقتصادی، از بعد اجتماعی و روانی خطرناک و انفجار آفرین است.

از بعد اجتماعی فضای بعد از برجام می‌تواند به نارضایتی‌های دامن بزند و امواج انسانی ناشی نارضایتی‌های اقتصادی-اجتماعی را که در دی‌ماه ۹۶ نیز دیده شد بار دیگر به خیابان بیاورد. جمهوری اسلامی ایران به سادگی می‌تواند با توسل به محاسبه «تهدید خارجی موجب تقویت همبستگی در داخل می‌شود» این نارضایتی‌ها را نادیده بگیرد و یا آنرا ناشی از دخالت‌های خارجی دانسته و شدیداً سرکوب کند. هر دو حالت این قضیه به شدت خطرناک است و دقیقاً فضای مناسب را برای گسترش نا آرامی‌ها تا سر حد مداخله مستقیم برای تغییر رژیم دامن می‌زند.

ظاهراً از خروج آمریکا تا مرگ برجام فاصله زیادی وجود ندارد. هم اکنون رئیس‌جمهوری ایران عنوان کرده است که دستور غنی‌سازی نامحدود صادر شده ولی هنوز اجرائی نشده است. اگر اروپا نتواند مسیر آمریکا را در فضای برجام منهای آمریکا تغییر دهد آن‌وقت راه‌حل‌های محدودی باقی خواهد ماند. سرمایه‌گذاران اروپایی عقب‌نشینی می‌کنند و برجام رسماً بایگانی می‌شود. در چنان شرایطی ممکن است ایران از پیمان منع گسترش اتمی خارج و رسما فعالیت‌های اتمی اجرایی شود. با توجه به بیانیه‌های وزارت امور خارجه و ترکیب کلی مهره‌های سیاست خارجی در آمریکا (ترامپ–بولتون–پمپئو)، به نظر می‌رسد آمریکا کوشش خواهد کرد در درجه اول از طریق افزایش فشار‌ها و تحمیل تحریم‌های شدید ایران را مجبور به پذیرش مذاکره برای تجدید نظر در محتوای برجام و رسیدن به یک توافق جدید کند. این مسیر را از مقدماتی که تنها ساعاتی پس از اعلام خروج آمریکا از برجام توسط وزارت خزانه داری آمریکا اعلام شد می‌توان مشاهده کرد. به موازات این کار اصطکاک‌های نظامی بین اسرائیل و ایران می‌تواند زمینه‌ساز مداخله گسترده‌تری توسط آمریکا در جهت حمایت از اسرائیل شود. عربستان و امارات نیز چه به بهانه جنگ یمن و چه در چارچوب مداخلات ایران در سوریه می‌توانند جبهه دیگری را باز کنند.

------------------------------------------
یادداشت‌ها و مقالات بیانگر نظرات و آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.