«جهان باید به دنبال جایگزینی برای تنگه هرمز باشد»

هنری سوکولسکی مدير اجرايی مرکز آموزش سياست گذاری منع گسترش تسليحات هسته ای

تنگه هرمز که خليج فارس را به دريای عمان وصل می کند، اهميت راهبردی و اقتصادی گسترده ای برای منطقه دارد. ۴۰ درصد نفت منطقه خاورميانه از تنگه هرمز می گذرد. در نتيجه، بسته شدن احتمالی آن، می تواند اقتصاد جهانی را با بحران گسترده ای رو به رو سازد.


برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی بارها تهديد کرده اند در صورت مواجه شدن با هر گونه اقدام نظامی خارجی، تنگه هرمز را خواهند بست.


بسياری از کارشناسان اين تهديد ايران را «توخالی» تلقی کرده اند و می گويند از آن جا که بسته شدن تنگه هرمز، می تواند به ايران بيش از همه آسيب برساند، جمهوری اسلامی هرگز چنين کاری را نخواهد کرد.
اما استدلال مخالفان اين است که تهديد ايران را بايد جدی گرفت.


از سوی ديگر تعدادی از کارشناسان غربی سال هاست بر اين نکته اصرار دارند که بايد به جای تنگه هرمز به عنوان مسير حمل و نقل کشتی های نفتکش، گزينه های ديگری نيز در نظر گرفته شود تا بستن تنگه هرمز نتواند به عنوان يک تهديد عمل کند.


تنگه هرمز تنها گذرگاه انتقال نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس است

يکی از اين افراد هنری سوکولسکی، مدير اجرايی مرکز آموزش سياستگذاری منع گسترش تسليحات هسته ای است.


آقای سوکولسکی به راديو فردا می گويد با توجه به تهديدهای جمهوری اسلامی، کشورهای همسايه بايد به فکر حفاظت از خود در مقابل اين تهديد باشند.


شما طرفدار گزينه ای هستيد که انتقال نفت را خارج از تنگه هرمز ممکن کند. لطفا در باره تاثير يک چنين پديده ای، که احتمالا برای عملی شدن آن زمان لازم است، توضيح بدهيد.


رهبران ايران علنا گفته اند که حاضر به دستکاری در جريان نفت و گاز از تنگه هرمز هستند تا درسی به کسانی بدهند که فکر می کنند اين کار عملی نيست.


احتمالا آنها بر اين گمانند که اگر همين تاکتيک از طرف آمريکا، ناتو و متحدانش در آسيا اجرا شود، جمهوری اسلامی آسيب بزرگی نخواهد ديد. ممکن است در اين لحظه حق با آنها باشد زيرا انتقال همه گاز و نفت منطقه از درون تنگه هرمز می گذرد. اما اين الزامی نيست.


به نظر من اشتباه جمهوری اسلامی این بود که تهديد کرد تنگه هرمز را مسدود می کند. اين تهديد، جهان را هشيارتر کرد.

در واقع يک رشته خط لوله نفتی وجود دارد که از عراق، کويت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان، به دريای عمان و دريای سرخ جريان دارد.


اگر اين خط لوله ها به درستی به هم وصل و به طور مناسبی تغيير داده شوند، می توانند تقريبا همه نفت منطقه به جز دو ميليون و پانصد هزار بشکه نفت روزانه صادراتی ايران را انتقال دهند.


با در نظر گرفتن اين گزينه تکنيکی، که به گمان من از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی دنبال می شود، می توان امکان عملی کردن اين تهديد را از ايران که بتواند از اين راه به غرب آسيب برساند، گرفت.


تهدید بستن تنگه هرمز، اشتباه جمهوری اسلامی بود

اميدوارم در ذهن (حکومت) ايران اين پرسش پيش بيايد که دخالت ما در اين ماجرا، آنها را در چه وضعی قرار خواهد داد. ۷۰ درصد درآمد دولت به اين دو ميليون و پانصد هزار بشکه صادرات نفت روزانه بستگی دارد.


آنها البته پول فراوانی در خارج از ايران دارند اما پرسش اين است که آیا خواهند توانست به اين منابع دسترسی بيابند؟ تا چه مدت قادر خواهند بود روی منابع ذخيره حساب کنند؟ تا چه حد خواهند توانست با تنش های ايجاد شده به علت قطع اين عايدی کنار بيايند؟


همه اين مسايل مطرح خواهد شد. به عقيده من از آنجا که از سوی ايران تهديد بستن تنگه هرمز وجود دارد، کشورهای همسايه هم به اندازه کافی دليل دارند که گزينه خط لوله را که هم اکنون هم مورد بحث است، برای خود به طور جدی در نظر بگيرند.


به نظر من اشتباه جمهوری اسلامی بود که اين تهديد را مطرح کرد. اين تهديد جهان را هشيارتر کرد.


اخيرا مقاله ای از راجر اشترن، کارشناس رشته جفرافيای اقتصادی به چاپ رسيد که می گويد به علت کمبود سرمايه گذاری در صنايع نفت ايران، صادرات نفت سالانه بين ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش پيدا می کند و در پنج سال آينده ممکن است به ۵۰ درصد برسد. با آنکه اين نتيجه گيری از سوی کسانی هم مورد تشويق قرار گرفته می گويند تلاش ايران برای دست يابی به انرژی هسته ای قابل توجيه است، اما برداشت ديگری که می توان از اين گزارش کرد اين است که به صنايع نفت ايران به اندازه لازم توجه نشده است.


بله، آقای اشترن به مساله ای اشاره کرده که برای هر کسی بايد روشن و واضح باشد. اينکه اگر ايران برای توسعه ميدان های گاز و نفت خود سرمايه گذاری نکند، توليد کنونی اش کاهش خواهد يافت.


از اين نکته نبايد اين برداشت را کرد که ايران به اين دليل به انرژی هسته ای نياز دارد. استنباط درست از اين حرف اين است که ايران به سرمايه گذاری خارجی نياز دارد. سرمايه گذاری خارجی را چگونه جذب می کنيد؟ از طريق پايان دادن به تلاش برای توليد بمب اتمی.


من کاملا اطمينان دارم که اگر ايران سعی کرده بود، مانند کشوری مثل آفريقای جنوبی، نشان دهد که قصد توليد بمب اتمی ندارد، آمريکا و اروپا برای سرمايه گذاری ميلياردها دلاری در صنايع نفت و گاز ايران، با هم به سختی رقابت می کردند.


مساله اين است که حکومت ايران بيشتر در تلاش برای مرعوب کردن کشورهای ديگر است تا بخواهد به اقتصاد ايران و خدمت به منافع ملی مردم خود فکر کند.


در باره قطعنامه تحريم ايران از سوی شورای امنيت سازمان ملل متحد چه فکر می کنيد؟


تحريم شورای امنيت عليه ايران بسيار ضعيف است و تنها باید به عنوان گام ابتدايی محسوب شود.
يکی از نگرانی هايی که هر شهروند ايرانی بايد داشته باشد، احتمال مختل شدن صادرات نفت و گاز است. اگر اين اتفاق بيفتد، بسياری از درآمدهايی که به دولت می رسد و برای اقتصاد ايران مهم است، آسيب خواهند ديد.


اگر خط لوله های موجود به درستی به هم وصل و به طور مناسبی تغيير داده شوند، می توانند تقريبا همه نفت منطقه به جز دو ميليون و پانصد هزار بشکه نفت روزانه صادراتی ايران را انتقال دهند

عده زيادی می گويند اين اتفاق نخواهد افتاد زيرا بازار جهانی به دو ميليون و پانصد هزار بشکه نفت روزانه ايران، نياز دارد. اما معلوم نيست اين موضوع درست باشد. تازه اين پرسش نيز مطرح است که خود ايرانی ها چگونه می توانند با چنين کاهش ناگهانی کنار بيايند.


ساده انديشی خواهد بود اگر فکر کنيم ايران برگ برنده را در اين زمينه دارد. در طولانی مدت اين طور نيست.


در عرض ده سال آينده (بر پايه گزارش آقای اشترن) ميزان توليد نفت و گاز ايران آنچنان کاهش خواهد يافت که برای ايران فراهم کردن نفت و گاز داخلی هم مشکل خواهد شد.


نخبگان ايران که از پول نفت و گاز بهره ويژه ای می برند، از اختلال در صادرات نفت، ضربه جدی و مستقيمی خواهند ديد.


همانطور که می دانيد تحريم ها شامل بوشهر نمی شود. موضع رسمی دولت بوش اين است که مخالفتی با خارج ماندن بوشهر از تحريم ها نداشته است، زيرا بوشهر با استفاده صلح آميز از انرژی هسته ای ارتباط دارد. آيا اين استدلال را می پذيريد؟


به نظر من خارج کردن بوشهر از تحريم ها اشتباه بود. تا اين لحظه به عقيده من ايالات متحده آمريکا و کشورهای ديگر در استدلال اينکه ساخت يک راکتور پر هزينه در کشوری با منابع سرشار نفت و گاز از نظر اقتصادی غير منطقی است، هماهنگ عمل کرده اند.


اين راکتور تنها می تواند نشان از تلاش يک کشور برای ايجاد زير ساخت لازم برای توليد سلاح هسته ای داشته باشد.


به عقيده من ايالات متحده آمريکا و حاميانش در شورای امنيت سازمان ملل متحد، بايد برای هر چه سخت تر کردن تحريم ها فعاليت کنند.


نه فقط در باره ايران، بلکه در باره همسايگان ايران، کشورهای شورای همکاری خليج فارس از جمله عربستان سعودی، و نیز در باره يمن، ترکيه، الجزاير بايد در سياستمان بازنگری کنيم.


در واقع سوال بعدی من همين بود، اينکه در باره تمايل کشورهای عربی شورای همکاری خليج فارس به داشتن يک برنامه مشترک هسته ای چه فکر می کنيد؟


بايد ديد اسراييلی ها در اين زمينه چه فکر می کنند. آنها کاملا رک و راست در اين باره موضع گرفته اند و گفته اند که احتمالا اعلام برنامه هسته ای عرب ها به عنوان جوابی به برنامه هسته ای ايران مطرح شده است.


اين که فکر کنيم نتيجه دو منفی، يک مثبت است، هميشه درست نيست. نتيجه دو نکته نادرست، دو موضوع نادرست است.


هنری سوکولسکی در استودیوی رادیو فردا در واشینگتن.

در باره بانک سوخت هسته ای که اخيرا طرفداران بسياری يافته و عده ای آن را راه حل بحران های هسته ای از جمله در مواردی مانند ايران می دانند چه می گوييد؟ شما می گوييد در کشوری مثل ايران که هنوز حتی يک راکتور وارد عمل شده هم ندارد، سرمايه گذاری در صنايع هسته ای آن چنان پر هزينه و غير منطقی است که تلاش برای توليد سوخت هسته ای شک برانگيز است. البته ايران می گويد به تکنولوژی توليد سوخت هسته ای نياز دارد چون اگر به منابع خارجی وابسته باشد ممکن است زمانی قدرت های بزرگ ارسال سوخت را به يک ابزار سياسی تبديل کنند. ايران می گويد از اين رو بايد از نظر توليد سوخت هسته ای مستقل باشد.


اين ها دو سوال جداگانه هستند، بگذاريد آنها را از هم جدا کنيم. اول اينکه پايه منطقی استدلال توليد سوخت هسته ای چيست و دوم آيا يک بانک سوخت هسته ای می تواند امنيت انرژی ايجاد کند.


همانطور که گفتم انرژی هسته ای در هيچ زمينه ای و در هيچ شرايطی جای انرژی توليد شده از نفت و گاز را نخواهد گرفت.


هر گونه تصوری در اين مورد که توليد سوخت هسته ای راه خارج شدن از وابستگی است، در واقع از نظر تکنيکی اشتباه است

نفت و گاز ارزان تر است و سريع تر است. برای توليد اين انرژی به سرمايه گذاری غربی نياز داريد. تازه به اين نکته توجه کنيد که تکنولوژی که ايران برای تهيه سوخت هسته ای لازم دارد، از کجا می آيد.


اين تکنولوژی از چين، روسيه، پاکستان سرچشمه گرفته است. راکتور آلمانی است، روسيه آموزش می دهد، حال اورانيوم قرار است از کجا بيايد؟ ايران به اندازه کافی منابع اورانيوم حتی برای بوشهر ندارد.


بنا بر اين هر گونه تصوری در اين مورد که توليد سوخت هسته ای راه خارج شدن از وابستگی است، در واقع از نظر تکنيکی اشتباه است.


نکته سوم اين است که از کشورهای فراوانی می توانيد سوخت هسته ای خود را تهيه کنيد. روس ها حاضرند ارسال سوخت هسته ای را برای مدت ۳۰ سال يا بيشتر تضمين کنند. ايران می تواند اين سوخت را بخرد و انبار کند.


من البته از اين نظر که آمريکا پيشنهاد ذخيره سوخت هسته ای ايران به مدت سه سال را مطرح کرده است، حمايت نمی کنم . به نظر من مساله فراهم کردن سوخت هسته ای يک نگرانی نا به جاست.


البته اساسا به گمان من نمی شود از نظر انرژی به استقلال دست يافت و ديگر اينکه می توان سوخت هسته ای را از منابع فراوان موجود تهيه کرد.


اين شبيه به اين است که من يا شما استدلال کنيم که به علت داشتن يک اتومبيل، بايد يک چاه نفت در حيات خانه مان داشته باشيم، انگار نمی شود بنزين را از پمپ بنزين خريد.