عملکرد ناتو و درس های تجربه ليبی

ژنرال چارلز بوچارد، فرمانده عملیات ناتو در لیبی،

برخی ازرسانه ها و دولت های غربی جنگ ليبی را تمام شده مي دانند در حاليکه همه نيرو های هودار قذافی سلاحهای خود را به زمين نگذاشته اند و شهر «سرت» به مقاومت خود ادامه مي دهد وشهرهای استراتژيک «بنی وليد» و «سبها» تسليم نشده اند ومعمر قذافی کماکان آزاد است.

شورای انتقالی ليبی چهار روز به نيرو های وفادار قذافی فرصت داده است که سلاحهای خود را به زمين گذارند و تسليم شوند . همزمان ناتو اعلام کرده است که ادامه عمليات همچنان ضروری است.

به رغم مقاومتی که شماری ازهواداران قذافی نشان مي دهند ، دير يا زود اين مقاومت با توسل به نيروی نظامی يا با گفت وگو به پايان خواهد رسد و معمر قذافی به طور کامل شکست خواهد خورد. شکی نيست که در اين مبارزه شش ماهه ، علاوه برتلفات انسانی ، زير ساختهای ليبی به شدت خسارت ديده است و دستکم ماهها طول خواهد کشيد تا زندگی در اين کشور به روال عادی بر گردد البته اگرشورای انتقالی به قولهائی خود به مردم ليبی وفا کند و دولت آينده در طرابلس انسجام و توانائی لازم را برای اداره ليبی داشته باشد.

بمباران هوائی

يکی ازسازه های بسيارمهم که راه را برای پيروزی مخالفان رژيم قذافی هموار کرد، دخالت ناتو بود که بر پايه قطع نامه ۱۹۷۳ شورای امنيت سازمان ملل وارد ميدان شد.

در ابتدای کار تصوردولت های غربی براين بود که با نا کار آمد کردن نيروی هوائی ليبی ، برقراری «منطقه پرواز ممنوع» بر فراز اين کشور وحمله به تاسيسات نظامی آن ، رژيم معمر قذافی سقوط خواهد کرد. اما در عمل اين گونه نشد ونه تنها قذافی از قدرت کناره نگرفت که نيروهای وفادار به او درعمل نشان دادند که کارآئی بهتری نسبت به مخالفان تحت رهبری شورای انتقالی دارند. نيرو های قذافی که از بکار گيری توپ ، تانک، خودرو های زرهی و سلاحهای سنگين و پشيبانی هوائی محروم شده بودند ، به سرعت خود را به رنگ نيروی های مخالف در آورند و به شيوه آنها با بکارگيری سلاحهای سبک به مبارزه خود ادامه دادند.

درسطح بين المللی ، گروهها وسازمانها حقوق بشری به موازات عمليات ناتو، با پی گيری کشتارمخالفان از سوی رژيم قذافی جامعه جهانی را از فجايع انسانی درليبی آگاه کردند و در نهايت دادگاه جنائی بين المللی هم پا به ميدان گذاشت وحکم بازداشت قذافی و شماری از اطرافيانش را صادر کرد - حکمی که درعمل راههای احتمالی مصالحه سياسی وعقب نشينی برای قذافی را بست و او سرسخت تر از گذشته به مقاومت خود ادامه داد. بر مبنای اين حکم ۱۲۰ کشورامضا کننده اساسنامه دادگاه جنائی بين المللی ملزم اند که در صورت ورود قذافی به خاک آنها او را به اين دادگاه تحويل دهند.

تغييراستراتژی

مقاومت قذافی و نيروهای وفادار باعث شد تا ناتو استراتژی خود را تغييردهد و علاوه برادامه بمباران هوائی و ارسال اسلحه و مهات بيشتر به شورای انتقالی ، صد ها تن از نيروهای ويژه خود را به عنوان ناظرمقدم هوائی ، مربی نظامي و مامورين اطلاعاتی به داخل ليبی بفرستد تا راه را برای پيشروی نيروهای مخالف قذافی هموار کند.

در واقع تغيير استراتژی ناتو و نادرست بودن برداشت های اوليه برخی از رهبران کشور های اروپائی، از جمله نخست وزير بريتانيا ديويد کامرون ورئيس جمهور فرانسه نيکلاس سارکوزی ، که سقوط رژيم قذافی را حتمی و فوری پيش بينی کرده بودند ، بار ديگر ثابت کرد استفاده از نيروی هوائی و بمباران در حالی که از نظر نظامی بسيارمهم است، ولی به تنهائی و بدون استفاده از يکان های زمينی نتيجه مطلوب سياسی را به بار نخواهد آورد.

درس های تجربه ليبی

معمرقذافی هنوز آزاد است و دستگيری او به يکی از دلمشغولی های عمده شورای انتقالی و ناتو تبديل شده است. بهر صورت دير يا زود درهم شکستن مقاومت هواداران او محقق خواهد شد اما به باور «جورج فريد من» ، رئيس مرکز برآوردهای استرتژيک موسوم به «استراتفور» درس هائی را مي توان از رخدادهای ليبی آموخت .

حکومت ۴۲ ساله معمر قذافی نشان داده است که بر خلاف تصورعمومی ديکتاتورها پشتيبان دارند و شماری از مردم همواره از آنها حمايت مي کنند.

صدام حسين با تکيه به اين نوع حمايت سالها بر عراق حکومت کرد.

ديگراينکه بستن راه گريز برای ديکتاتورها، مانند صدورحکم جلب قذافی از سوی دادگاه جنائی بين المللی، ممکن است از نظر اخلاقی و حقوقی بسيارپسنديده باشد ، ولی با به درازا کشاندن جنگ، به شمار کشته شدگان مي افزايد واز کشته ها پشته مي سازد. ديکتاتورها همواره خود را محقّ ميدانند و ادامه حکومت خود و شکست و نابودی مخالفان را از وظايف بديهی خود تلقی مي کنند ولی تجربه نشان داده است که با تشديد فشارهای داخلی وخارجی ممکن است عقب نشينی کنند يا از قدرت کناره گيری کنند به شرطی که مفری پيش روی آنها باشد.

حکم دادگاه جنائی بين المللی راه گريز را بر روی قذافی بست و عمليات نظامی به درازا کشيد و شمار بيشتری جانشان را از دست دادند. لذا در اين گونه موارد بايد به عاقبت کار انديشيد و تصميم گرفت که چه چيزی مهمتر است ، تنبيه ديکتاتور يا کشته شدن بيشتر مردم.