امجد حسینپناهی، برادر رامین حسینپناهی که در سال ۱۳۹۷ اعدام شد شامگاه چهارشنبه، ۲۴ شهریور اعلام کرد که ماموران وزارت اطلاعات پس از فوت پدرش در بیمارستان توحید سنندج، جنازه او را ربوده و تلاش کرده پدرش را شبانه دفن کنند.
رامین حسینپناهی شهریور ۱۳۹۷ به اتفاق زانیار و لقمان مرادی اعدام شد. برادر او در سومین سالگرد اعدام برادرش، در توییتر خود نوشته بود که پدرش «به دلیل تحمل فشارهای روانی پس از آن و پیگیری شبانهروز برای گرفتن نشانی از محل دفن پیکر رامین» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد.
گزارشها حاکی است که بعد از درگذشت پدر آقای حسینپناهی، مقامات امنیتی در تلاش بودند که مراسم خاکسپاری محمد حسین پناهی، پدر رامین حسین پناهی، بدون برگزاری مراسمی و پنهانی انجام شود.
فوری:لحظاتی پیش وزارت اطلاعات جنازه پدرم را از بیمارستان توحید سنندج ربودند و به قروچای زادگاهمان بردند و شبانه دارند دفن میکنند.
— Amjad Hossein Panahi (@amjad_panahi) September 15, 2021
تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی اما نشان میدهد که در نهایت شماری از مردم در مراسم خاکسپاری پدر رامین حسین پناهی حضور یافته و این مراسم به صورت جمعی برگزار شده است.
این مردم امشب در کمترین وقت به یاری خانواده ما آمدند، جنازه پدرم را از اطلاعاتیها پس گرفتند و خودشان دفن کردند.امشب جمهوری یک بار دیگر در برابر اراده مردم شکست خورد و مردم نشان دادند که خانواده ما در دل آنها جای دارد. pic.twitter.com/bxlVWOXGMM
— Amjad Hossein Panahi (@amjad_panahi) September 15, 2021
رامین حسین پناهی به اتهام «بغی و عضویت در حزب کومله» از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شد. اما او همه اتهامات علیه خود را رد کرده بود.
جنازه رامین حسین پناهی بعد از اعدام به خانواده او تحویل داده نشد و خانواده او اطلاعی از محل دفن فرزندشان ندارند.
امجد حسین پناهی در اردیبهشت امسال در مصاحبه با رادیو فردا گفته بود: «بخشی از خواستههای جدی خانواده ما بعد از اعدام رامین و فریادمان نسبت به مجامع و نهادهای حقوق بشری و خود دولت این بوده که این فراقانونی است که بی گناه اعدام کردید جنازه اش را به ما ندادید و حالا در یک مکان نامعلوم دفن کردید و اجازه نمی دهید که جنازه را به زادگاه خودمان برگردانیم. این بخشی از خواسته های اساسی و مدام خانواده ما و مادرم بوده و مادرم، سرگردان در اغلب گورستان های ایران است از تهران و دور و برش گرفته تا هرکجا که اسمی از گور ناشناس و گمنام شنیده مادرم رفته و پیگیر جنازه پسرش بوده است.»