اعتراضات ضد ترامپ: جنبش مدنی، جنبش اجتماعی یا ناآرامی بازندگان؟

از روز ایراد سوگند دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶ تظاهرات اعتراضی در شهرهای مختلف امریکا و حتی کشورهای دیگر علیه وی ادامه داشته است. بزرگ‌ترین آنها روز بعد از سوگند تحت عنوان راهپیمایی زنان به شکل میلیونی انجام گرفت. در روز سوگند نیز اعتراضاتی در واشینگتن دی سی انجام شد که همراه بود با آتش زدن اتومبیل و شکستن شیشه‌ی مغازه‌ها توسط برخی معترضان. نمونه‌ دیگر، گردهمایی‌های چند صد و چند هزار نفری در چند فرودگاه در روز ۲۷ ژانویه بعد از صدور فرمان ضد تروریستی ترامپ و منع ورود شهروندان هفت کشور بود. تظاهرات در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، برکلی (اول فوریه ۳۰۱۷) به سرعت به خشونت انجامید و هدف از آن نیز منع سخنرانی میلو یانوپولوس یکی از ویراستاران سایت برایت بارت (نقض آشکار آزادی بیان) بود.

این گونه تظاهرات به شکل گردهمایی و راهپیمایی‌ چه ماهیتی دارند؟ سازمان دهی آنها چگونه است؟ خواسته و هدف شرکت کنندگان چیست؟ و آیا معترضان می توانند به خواسته‌هایشان دست یابند؟

ماهیت: غیر مدنی

اعتراضات پس از صدور فرمان ترامپ در منع صدور ویزا برای شهروندان هفت کشور از جنس اعتراضات مدنی (به معنای غیر خشوت امیز و معطوف به استیفای حقوق شهروندی یا اساسی) نیست. در اعتراضات فرودگاهی اعتراض کنندگان به خشونت دست نیالودند اما نه از حقوق بلکه از امتیازات کسانی دفاع می کردند که در ایالات متحده حضور ندارند و حقی از آنها زائل نشده یا تبعیضی علیه آنها روا داشته نشده است. در این فرمان حقی از شرکت کنندگان سلب نشده بود تا اعتراضی داشته باشند. صدور ویزا برای شهروندان غیر امریکایی یک امتیاز است و نه حق. بدین ترتیب، این اعتراضات بعضا اعتراضات انقلابی و بعضا سیاسی است و نه اعتراضات مدنی متوجه به کسب حقوق یا رفع امتیاز. کسانی که در این اعتراضات شرکت کردند یک خواسته‌ غیر قانونی را طلب می کردند مگر آن که سیاست درهای باز و جهان بدون مرز را مبنا قرار دهیم. حتی در اصول ۱۳ و ۱۴ منشور حقوق بشر سازمان ملل که به این موضوع مربوط می شود حقی به اسم اخذ ویزا از دیگر کشورها وجود ندارد.

تظاهرات تحت عنوان زنان نیز برخاسته از یک جنبش اجتماعی با تمرکز بر خواسته‌ها و حقوق زنان نبود. در این گردهمایی و راهپیمایی بعد از آن هیچ خواسته‌ی مشخصی برای پیشبرد حقوق زنان غیر از پاسخ به رفتارها و ادبیات ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی و قبل از آن مطرح نشد. در سال‌های اخیر معمولا زنان فعال در ایالات متحده بر دستمزد مساوی در برابر کار مساوی، مرخصی دوران زایمان با پرداخت دستمزد، حق سقط جنین، تعقیب آزاردهنگان جنسی در محیط‌های مختلف بالاخص در ارتش، و حقوق همجنسگرایان و تراجنسگرایان و دو جنسگرایان زن تاکید می کنند که در این راهپیمایی و گردهمایی قبل از آن چندان مورد توجه نبود. در میان سخنرانان مراسم نیز افراد بسیار اندکی به این موضوعات پرداختند. شعارها و دست نوشته‌ها عمدتا علیه شخص ترامپ بود تا به شور و شوق سیاسی دامن زده شود.

در میان معترضان به ترامپ هم افراد انقلابی که علیه وضع موجود سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هستند وجود دارند، هم هرج و مرج گرا، هم اصلاح طلب و هم کسانی که خواسته‌ی مشخصی را دنبال می کنند. وقتی اینها در کنار هم قرار می گیرند نقطه‌ فشار همدیگر را ضعیف می سازند و صدای اصلی ادعا شده کمتر شنیده می شود. اعتراض در چارچوب قانون اساسی امریکا حق قانونی همه‌ی شهروندان است اما اعتراض همیشه و ضرورتا اعتراضی مدنی یا حامل خواسته‌های یک جنبش اجتماعی نیست.

این اعتراضات غیر از اطلاع رسانی که گروهی مخالف دولت ترامپ هستند (و همه این را می دانند) و امید بخشیدن به بازندگان کارکرد دیگری ندارند. مسئله فقط تاثیر اندک این اعتراضات نیست بلکه در دراز مدت برای مخالفان ترامپ مشکل ایجاد می کند.

هدف: "نه به ترامپ"

زمان و نوع حرکت‌های اعتراضی نشان می دهد که بازندگان در انتخابات ۲۰۱۶ می خواهند با این حرکت‌ها به پایگاه اجتماعی خود نیرو و امید بدهند و جلوی اقدامات دولت منتخب را بگیرند. بخش قابل توجهی از تظاهرات روز سوگند شورش‌های انقلابی کور بود، صرفا برای مخالفت با سرمایه داری و نظام سیاسی مستقر. تظاهرات زنان روز بعد از سوگند ترامپ تنها چیزی که نبود تظاهرات زنان بود؛ حرکتی بود بدون برنامه و هدف مشخص (غیر از "نه به ترامپ") و لذا بی‌نتیجه یا کم نتیجه. در این تظاهرات هر کس که به انتخاب ترامپ اعتراض داشت حضور پیدا کرده بود. صدایی که ناظران از بیرون می شنیدند متوقف کردن دولت ترامپ و رساندن وضعیت به استیضاح ترامپ است که هدفی سلبی است و نه خواسته‌ای ایجابی که قابلیت تبدیل به قانون و سیاست را داشته باشد.

سازمان و بودجه: کارا و کافی

شبکه‌های اجتماعی در قرن بیست و یکم امکان بسیج در جوامع آزاد را به آسانی فراهم آورده‌اند. به همین دلیل تنها چند ساعت بعد از صدور فرمان ضد تروریستی ترامپ افرادی در فرودگاه‌ها حاضر شدند. اعتراضات موجود هم سازمان قدرتمندی دارد و هم بودجه‌ کافی. تنها در عرض یک روز بعد از فرمان منع ورود ترامپ برای شهروندان هفت کشور سازمان‌ای سی ال یو (اتحادیه‌ی آزادی‌های مدنی امریکا) ۲۴ میلیون دلار کمک دریافت کرد در حالی که توان سالانه‌ این سازمان برای جمع آوری منابع در حدود ۴ میلیون دلار است.

اما یک جنبش اجتماعی یا اعتراض مدنی فراتر از سازمان و منابع مالی برای بسیج (به عنوان عوامل صوری و مکانیکی) به هدف و ماموریتی خاص نیاز دارد. جنبش حقوق مدنی دهه‌ی ۱۹۶۰، جنبش حق رای زنان در دهه‌ی ۱۹۱۰، جنبش برابری ازدواج در دو دهه‌‌ی اخیر، جنبش اشغال وال استریت، جنبش "زندگی سیاهان اهمیت دارد"، و جنبش ضد جنگ در دهه‌های شصت و هفتاد شاید از حیث سازمان و بودجه با محدودیت‌های بسیاری مواجه بودند اما هدف خاصی مثل رفع تبعیض نژادی، حق رای برای زنان، حق ازدواج برای دگرباشان جنسی، کاهش شکاف طبقاتی، توقف تیراندازی پلیس به آفریقایی تبارها و عدم حمله به دیگر کشورها را دنبال می کردند. برخی از این اهداف محقق شده‌اند، برخی محقق نشده‌اند یا به نوعی مصالحه انجامیده‌اند اما به جنبش مربوطه جهت می داده و همراهان جنبش را متحد می کرده‌اند.

خطر اسلامگرایی برای بخش قابل توجهی از شهروندان امریکایی کمتر از کمونیسم و فاشیسم نیست و این احساس خطر توسط مسلمانان و گروههای چپ فعال در اعتراضات به درستی درک نشده است. به نظر می آید گروه‌های چپی که به این حرکت‌ها دامن می زنند (از جمله برخی از دمکرات‌ها) دارند به همان مسیری می روند که باعث شکستشان در انتخابات ۲۰۱۶ شد.

جنبش "نه به ترامپ" سازمان و بودجه‌یکافی دارد اما نمی داند دقیقا چه می خواهد. این جنبش منتظر اقدامات دولت ترامپ است تا به آنها نه بگوید، پیامی که در انتخابات توسط هیلاری کلینتون و برنی سندرز ارسال شد و کاخ سفید را به دست نیاورد.

کارکرد: کم نتیجه و تا حدی نقض غرض

این اعتراضات غیر از اطلاع رسانی که گروهی مخالف دولت ترامپ هستند (و همه این را می دانند) و امید بخشیدن به بازندگان کارکرد دیگری ندارند. مسئله فقط تاثیر اندک این اعتراضات نیست بلکه در دراز مدت برای مخالفان ترامپ مشکل ایجاد می کند.حزب دمکرات و جریان‌های سیاسی در چارچوب سیاست معمول بهره‌ی چندانی از این اعتراضات نمی برند بلکه تظاهراتی از جنس خشونت‌های برکلی به ضرر جریان چپ است.

دمکرات‌ها و گروه‌های چپ در شش سال گذشته مدام در انتخابات مجالس ایالتی، فرمانداران و کنگره با همین نوع روش‌ها و ایده‌ها بر باخت‌های خود افزوده‌‌اند و این نوع حرکت‌ها طبعا باعث باخت بیشتر آنها می شود. نقشه‌ی عمدتا آبی رای در سال ۲۰۱۰ امروز به نقشه‌ی عمدتا قرمز رای در سال ۲۰۱۶ تبدیل شده است.

اتکای به مهاجران و مسلمانان (سیاست هویتی) که توسط دمکرات‌ها دنبال می شود برنامه‌ی موفقی برای پیشبرد اهداف سیاسی یک حزب نیست. بخش قابل توجهی از مهاجران قربانیان نظام‌ها و ایدئولوژی‌های چپ و ضد امپریالیست و اسلامگرا هستند و با این جریان‌ها در امریکا همدلی ندارند.

خطر اسلامگرایی برای بخش قابل توجهی از شهروندان امریکایی کمتر از کمونیسم و فاشیسم نیست و این احساس خطر توسط مسلمانان و گروههای چپ فعال در اعتراضات به درستی درک نشده است. به نظر می آید گروه‌های چپی که به این حرکت‌ها دامن می زنند (از جمله برخی از دمکرات‌ها) دارند به همان مسیری می روند که باعث شکستشان در انتخابات ۲۰۱۶ شد.

----------------------------------------------------------------

یادداشت‌ها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب می‌دهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.