از چه گوارا تا انقلاب ایران

  • محمد عبدی

بهمن طاووسی، فیلمساز جوان ایرانی ساکن خارج از کشور، با اولین فیلم بلندش «نام گل‌ها»، در بخش مسابقه فیلم های اول حضور داشت.

بیست و سه سال برگزاری، آن هم به شکل حرفه‌ای و منظم، جشنواره جهانی فیلم «شب‌های تاریک» تالین در استونی را به یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های اروپا بدل کرده که مفتخر است جزو پانزده جشنواره گروه الف جهان شده و امسال هزار و چهارصد دست اندرکار سینما از سراسر جهان را به خود جذب کرده است.

امسال دویست و پنجاه فیلم بلند به همراه سیصد فیلم کوتاه و انیمیشن در بخش‌های مختلف این جشنواره دو هفته‌ای به نمایش درآمد که از میان آنها بیست و یک فیلم در بخش مسابقه بین الملل نمایش داشتند؛ بخشی که هفت جایزه در زمینه‌های مختلف از جمله فیلمبرداری و بازیگران زن و مرد در آن اهدا می‌شود.

هیئت داوران جشنواره امسال به ریاست مایک نیوول (سازنده «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» و همین طور قسمتی از هری پاتر) جایزه بهترین فیلم این بخش را به فیلم ژاپنی «کانتورا» به کارگردانی آنشول چاهان اهدا کرد که رابطه یک دختر مدرسه‌ای با پدرش را می‌کاود.

«شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار، فیلم ایرانی بخش مسابقه بود که از جوایز داوران نصیبی نبرد اما به عنوان فیلم برگزیده تماشاگران انتخاب شد.

تینا لاک، دبیر جشنواره، که از عشاق سینمای ایران است، هر سال تعداد قابل توجهی فیلم ایرانی را به جشنواره دعوت می‌کند و امسال هم هفت سینماگر ایرانی (پنج فیلمساز از ایران و دو فیلمساز ساکن خارج از کشور) با فیلم‌های بلندشان در این جشنواره شرکت داشتند.

روایت یک عشق

«شبی که ماه کامل شد»، نماینده سینمای ایران در بخش مسابقه، تفاوت ساختاری اساسی با ساخته قبلی نرگس آبیار («نفس») دارد و از نوع روایت نزدیک به ادبیات فیلم قبلی و تکیه بیش از حد آن بر نریشن فاصله گرفته است.

در نیمه نخست با فیلمی عاشقانه روبه‌رو هستیم که سعی دارد با کلوزآپ‌های متعدد و تاکید بر نگاه بازیگران، حس‌های درونی عاشقانه یک زن و مرد را به رغم محدودیت‌های فیلمسازان ایرانی در روایت عشق و شهوت، به تصویر بکشد و نیمه دوم به اکشنی بدل می‌شود که داستان دو برادر ریگی و گروه جندالله را از خلال رابطه زناشویی یکی از آنها با دختری به دام افتاده روایت می‌کند.

رقص زندگی

سروش صحت با اولین ساخته‌اش، «جهان با من برقص»، در بخش مسابقه فیلم‌های اول حضور داشت؛ یک فیلم چالشی با فضایی غریب که سعی دارد از داستانی بارها گفته شده (جمع شدن عده‌ای از دوستان در خانه کسی که به زودی می‌میرد) آشنایی‌زدایی کند.

به نظر می‌رسد فیلمساز از ابتدا با خودآگاهی به‌این چالش دست زده، به‌این جهت که سعی دارد روایتی کاملاً غیرمتعارف از این داستان را روایت کند و حتی با افزودن صحنه‌هایی شبه‌سوررئال (مثل گروه رویایی که در جنگل موسیقی کلاسیک می‌نوازد) از فضای واقع‌گرای معمول این نوع فیلم‌ها فاصله می‌گیرد و در عین حال با جان دادن به حیوانات، آنها را به بخش مهمی از فیلم بدل می‌کند (با ادای دینی آشکار به فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی).

در جست‌و‌جوی آزادی

«فردا آزادیم»، ساخته حسین پورسیفی، فیلمساز مقیم آلمان، روایت تلخ و گزنده‌ای است از انقلاب ایران؛ انفلابی که به امید آزادی بیشتر شکل گرفت و خیلی زود نتیجه عکس داد. فیلم داستان مردی کمونیست را روایت می‌کند که با وقوع انقلاب همراه همسر آلمانی‌اش با خوشحالی به‌ ایران برمی‌گردد، اما رفته‌رفته به اشتباهش پی می‌برد.

نقطه ثقل و پیشبرد قصه، همسر آلمانی اوست که شاهد ترکیدن حباب جست‌و‌جوی آزادی در ایران پس از انقلاب است.

فیلم در بازسازی ایران (مهم‌ترین مشکل فیلم‌هایی که درباره‌ ایران در خارج از کشور ساخته می‌شود) موفق است و فضای قابل باوری را با تماشاگر قسمت می‌کند.

از سویی فیلم از مرز نزدیک شدن به فضای شعاری به سلامت می‌گذرد و در عین روایت مصائب یک انقلاب، با به کار گرفتن دقیق سخنرانی‌های مختلف روح‌الله خمینی، تفاوت‌های آشکار حرف‌های او در فضای پیش از انقلاب و پس از رسیدن به قدرت را با مخاطب فیلم در میان می‌گذارد.

از چه گوارا تا علی نصیریان

بهمن طاووسی، فیلمساز جوان ایرانی ساکن خارج از کشور، با اولین فیلم بلندش «نام گل‌ها»، در بخش مسابقه فیلم‌های اول حضور داشت و جایزه ویژه‌ای برای فیلمبرداری دریافت کرد: داستان پیرزنی در دهکده‌ای در بولیوی که می‌گوید پنجاه سال پیشتر، شخصی که به چه گوارا در این دهکده، پیش از مرگش کاسه‌ای سوپ داده، او بوده است؛ با تصاویری عمدتاً پرقدرت اما روایتی بسیار کند که فقدان داستان در آن به فیلم لطمه می‌زند.

همایون غنی‌زاده با فیلم «مسخره‌باز» به تجربه‌ای دست زده که هرچند از نظر فضاسازی مشابه‌هایی در سینمای جهان دارد، اما در سینمای ایران تجربه کاملاً تازه‌ای به نظر می‌رسد. این فیلم البته در همه بخش‌ها موفق نیست؛ با زوایای غریب دوربین، روایت نامتعارف، تدوین پرسرعت و بازی‌های پراغراق اما جذاب (از همه جذاب‌تر و به یادماندنی تر: علی نصیریان در نقش یک آرایشگر).

«متری شش و نیم»، ساخته سعید روستایی، پس از نمایش در جشنواره ونیز و «سرخپوست»، ساخته نیما جاویدی، هم پس از نمایش در جشنواره لندن، در بخش «موج‌های معاصر» به نمایش درآمدند؛ اولی تلاشی برای روایت خشونت عریان جامعه‌ ایران و دومی، تجربه‌ای در روایتی پر پیچ و خم از یک اتفاق ساده.