چقدر طول می‌کشد یک کارگر در تهران خانه‌دار شود؟

Your browser doesn’t support HTML5

تحقیقات رادیوفردا نشان می‌دهد که کمتر از سه سال پس از روی کار آمدن دولت رئیسی، بحران خانه‌دار شدن در ایران به شکلی کم‌سابقه به بالاترین میزان خود رسیده است؛ به‌طوری که یک کارگر برای خرید یک واحد آپارتمان معمولی در تهران باید بیش از دو قرن انتظار بکشد.

بررسی‌ها و محاسبات گروه داده‌کاوی رادیوفردا حاکی است که در آخرین ماه‌های سال ۱۴۰۲، طول دورۀ انتظار برای خرید یک واحد مسکونی ۶۰ متری در تهران برای یک کارگر به بیش از ۲۲۸ سال رسیده است. این رقم با در نظر گرفتن آخرین آمارهای موجود، سه برابر سن امید به زندگی در کشور - ۷۴ سال - است.

به عبارتی با فرض ثابت ماندن نسبت دستمزد و قیمت کنونی مسکن، بیش از ۲۰۰ سال زمان لازم است تا یک کارگر بتواند با پس‌انداز یک‌سوم درآمد خود، یک واحد آپارتمان ۶۰ متری را با قیمت متوسط در یکی از مناطق معمولی پایتخت خریداری کند. نسبت یک‌سوم بر پایه متوسط سهم مسکن در سبد هزینه‌های خانوار در شرایط عادی محاسبه شده است.

تشدید بحران خانه‌دار شدن برای خانوارهای بدون مسکن در شرایطی است که «مهار بازار مسکن» از مهم‌ترین وعده‌های انتخاباتی ابراهیم رئیسی بود. او قصد داشت سالانه با ساخت یک میلیون واحد مسکونی، هم‌زمان چند هدف را محقق کند: رکود ساخت‌وساز را بشکند و اشتغال ایجاد کند؛ همچنین «کمبود» عرضه را جبران کند و از آن مهم‌تر با «مهار» قیمت مسکن، بازار را که از دسترس اقشار کم‌درآمد، متوسط و حتی دهک‌های پردرآمد خارج شده است، به مسیری منطقی برگرداند.

بررسی آمارهای رسمی نشان می‌دهد که ۱۵ سال پیش، طول دورۀ انتظار یک کارگر برای خرید خانه در پایتخت حدود ۹۳ سال بود. اما تشدید بحران‌های اقتصادی کشور، بالا رفتن قیمت مسکن و کاهش ارزش حداقل دستمزد باعث شده تا طول دوره انتظار به حدود ۲.۵ برابر افزایش پیدا کند.

اما این همۀ ماجرا نیست و بازار مسکن تنها از دسترس گروه‌های کم‌درآمد و حداقل‌ دستمزدبگیران خارج نشده است. برآورد طول دوره انتظار با احتساب متوسط درآمد خانوار نیز حاکی است که طول دوره انتظار برای خرید یک واحد آپارتمان ۶۰ متری در تهران، با احتساب متوسط درآمد خانوار به رکورد تاریخی ۴۵ سال رسیده است.

این در حالی است که در سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶، هم‌زمان با دوران ثبات نسبی پس از اجرای توافق هسته‌ای (برجام)، طول دوره انتظار برای خرید مسکن به ۱۸ سال کاهش پیدا کرد؛ تحولی که پیش‌بینی می‌شد در صورت تداوم ثبات نسبی بتواند به ایفای نقش مؤثر بانک‌ها در تأمین مالی مسکن بیانجامد.

اما تشدید بحران‌های اقتصادی از جمله تورم، افزایش قیمت مسکن و کاهش ارزش درآمد خانوارها در چند سال اخیر باعث شده تا طول دوره انتظار به رقم ۴۵ سال برسد و به این‌ترتیب، عملاً هرگونه چشم‌انداز برای تأمین مالی مسکن در ایران از دیدرس خارج شود.

گروه داده‌کاوی رادیوفردا در برآورد طول دورۀ انتظار، قیمت یک واحد مسکونی ۶۰ متری - که بر اساس متوسط قیمت هر متر در شهر تهران محاسبه شده - را به یک‌سوم درآمد سالانه خانوار شهری در استان تهران تقسیم کرده است. این نسبت بر اساس الگوی هزینه‌های خانوار تعیین شده است.

اطلاعات محدود موجود از هزینه و درآمد خانوار در ایران نشان می‌د‌هد که در شرایط عادی حدود یک‌سوم هزینه‌ها به مسکن اختصاص دارد. هرچند در شرایط بحرانی و غیرعادی به‌ویژه برای طبقات کم‌درآمد، هزینه‌های مربوط به مسکن افزایش می‌یابد؛ مانند وضعیت اقتصادی حاکم در سال‌های اخیر که از نوسان‌های شدید و رشد چشمگیر قیمت واحدهای مسکونی در مناطق مختلف شهر تهران حکایت دارد.

نمودار بالا تغییرات فصلی قیمت مسکن را از بهار ۱۳۸۸ تا زمستان ۱۴۰۲ به تصویر کشیده است. قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در آغاز روی کار آمدن دولت رئیسی در تابستان ۱۴۰۰ حدود ۳۳ میلیون تومان بود.

گزارش‌های مرکز آمار نشان می‌دهد که متوسط قیمت‌ها در معاملات انجام شده در دی‌ماه ۱۴۰۲ به بیش از ۸۰ میلیون تومان به ازای هر مترمربع رسیده است. به عبارتی متوسط قیمت مسکن در تهران، تنها در کمتر از سه سال حدود ۲.۵ برابر افزایش یافته است. با این حال در همین بازۀ زمانی، حداقل دستمزد و درآمد خانوار شاهد چنین رشدی نبوده است.

نمودار بالا تغییرات قیمت مسکن را با متوسط درآمد ماهانه خانوار و حداقل دستمزد یک کارگر به تصویر کشیده است. در حال حاضر متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران ۱۵ برابر حداقل دستمزد و معادل سه ماه کل درآمد خانوار است.

این در حالی است که پیشتر، اختلاف بین قیمت مسکن و درآمد و دستمزدها به مراتب کمتر از این بود؛ چنان‌که بر اساس برآوردها در سال ۱۳۸۸ قیمت یک مترمربع واحد مسکونی معادل شش ماه حداقل دستمزد و یک ماه و نیم کل درآمد خانوار بود.

روش‌شناسی: شاخص طول دوره انتظار لزوماً به این معنا نیست که افراد پس از مدتی مشخص می‌توانند خانه بخرند. محاسبۀ این شاخص برمبنای فرضیاتی است که می‌تواند در طول زمان تغییر کند، مانند نسبت درآمد و قیمت مسکن؛ چنان‌که این نسبت در ۱۵ سال گذشته در ایران تغییر کرده و در آینده نیز ممکن است تغییر کند. یا فرض پس‌انداز یک‌سوم درآمد که شاید برای گروه‌های کم‌درآمد امکان‌پذیر نباشد. این شاخص عموماً در امور تأمین مالی و اعطای وام مسکن کاربرد دارد. هر چه ثبات این شاخص بیشتر و طول دورۀ انتظار کوتاه‌تر باشد، تمایل بانک‌ها به پرداخت وام مسکن افزایش می‌یابد. در این گزارش صرفاً طول دورۀ انتظار برای خرید یک واحد مسکونی ۶۰ متری در پایتخت، براساس متوسط درآمد خانوار و حداقل دستمزد کارگر محاسبه شده است. در اقتصاد مسکن، یک شاخص دیگر با عنوان «دسترسی به مسکن» کاربرد دارد که متوسط قیمت مسکن را به نسبت کل درآمد خانوار می‌سنجد. با توجه به فرض پس‌انداز یک‌سوم درآمد برای مسکن، شاخص دسترسی دقیقاً سه برابر طول دورۀ انتظار است. یکی از فرضیات اصلی این گزارش، متراژ ۶۰ متری واحد مسکونی است. برخی طول دورۀ انتظار و شاخص دسترسی به مسکن را برای واحدهای بزرگ‌تر ۷۵ متری یا ۱۰۰ متری محاسبه می‌کنند. در آمارهای رسمی، متوسط متراژ خرید و فروش یا متوسط مبلغ معاملات مشخص نیست. داده‌های خام این گزارش با استفاده از آمارهای رسمی دولتی تهیه شده‌اند. منبع داده‌های قیمت مسکن، گزارش‌های مرکز آمار ایران است که در فاصلۀ سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۰ به‌صورت فصلی و سپس، ماهانه تهیه شده‌اند. منبع حداقل دستمزد نیز مصوبات سالانه شورای عالی کار و منبع متوسط درآمد خانوار شهری در استان تهران، گزارش‌های سالانه هزینه‌ودرآمد خانوار است که مرکز آمار تا سال ۱۴۰۱ منتشر کرده است. متوسط درآمد خانوار شهری در استان تهران هم با اعمال ضریب ۴۰ درصد (قدری کمتر از نرخ تورم) نسبت به سال قبل برآورد شده است. داده‌های به‌کاررفته در محاسبات نیز برای راستی‌آزمایی در جدول بالا قابل دسترسی است.

گزارش‌های داده‌محور-تحقیقی

پروژه «افزایش جمعیت» حکومت ایران چقدر برای مردم خرج دارد؟تخفیف نفتی ایران به چین چه هزینه‌ای برای مردم دارد؟از «فلاکت‌بارترین» وضعیت ایران در سه دهۀ اخیر چه می‌دانیم؟از رانت «دانش‌بنیان» با وعدۀ «آبادانی» ایران چه می‌دانیم؟ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ چه «دستاوردهایی» داشت؟چگونه برنامه مالیاتی دولت رئیسی «مزدبگیران» را هدف قرار می‌دهد؟