روزگار زنان افغان؛‌ صد روز پس از قدرت گرفتن طالبان

Your browser doesn’t support HTML5

روزگار زنان افغان؛‌ صد روز پس از قدرت گرفتن طالبان

صد روز از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان گذشت و ارمغان روی کار آمدن طالبان برای زنان در افغانستان جز فقر و بی‌پولی و نومیدی نبوده است.

حدود سه ماه پس از سقوط کابل و تحولات تاریخی در این کشور، تقریباً نیمی از جامعه افغانستان ماه‌هاست در پستوی خانه‌ها محبوس شده‌اند و بیکارند. میلیون‌ها نفر از زنان شاغل در این کشور حالا با فقر، تنگدستی و حس سرخوردگی و بلاتکلیفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

در این فیلم کوتاه، به شهر کابل رفته‌ایم و از نزدیک پای درددل زنانی نشسته‌ایم که به‌رغم میل‌شان حالا محکوم به خانه‌نشینی هستند. فرقی نمی کند در کدام شغل و حرفه؛ از معاون وکیل‌مدافع و کارمندان ارشد حکومت سابق گرفته تا زنان کارآفرین، صاحبان کسب‌وکار و حتی کارمندان رسانه‌ها، همه و همه بیکارند و ناامید.

به‌گفته فعالان حقوق زنان، با سلطه طالبان بر افغانستان، زنان قربانیان بزرگ و خاموش این تحولات هستند.
این فیلم روایت زنانی است که تنها منبع درآمدشان را از دست داده و حالا از تأمین معاش خود و خانواده‌شان وامانده‌اند. بعضی همچون نیلوفر، معاون وکیل مدافع سابق، حالا به تدریس قرآن و متون دینی به کودکان محل روی آورده‌اند.

بیشتر در این باره: طالبان پخش برنامه‌های تلویزیونی با حضور زنان را ممنوع کرد

این فیلم روایت تلخ زنان کارآفرین و جوانی است که تلاش‌های چندسالۀ خود را بربادرفته می‌بینند. آزاده نیز یکی از این زنان است. او که تا سه ماه قبل ده‌ها زن نیازمند و سرپرست خانوار را زیر چتر خود گرفته بود، حالا خود خانه‌نشین شده، کارگاه صنایع دستی‌اش سوت و کور است و آن زنان هم همگی بیکار.

در سوی دیگر شهر، جایی که بیشتر سالن‌های زیبایی و آرایش زنانه هنوز بسته مانده، پای حرف‌های ملیحه می‌نشینیم که دل به دریا زده و با وجود محدودیت‌ها و دلهره‌های زیاد،‌ آرایشگاه خود را باز کرده است؛ هرچند به‌گفتۀ او خانه‌نشینی زنان تأثیر منفی مستقیم بر کسب‌وکارش داشته. او می‌گوید با وجود هزینه‌های سنگین اجاره و آب و برق، کسب‌وکارش کساد است و مشتری ندارد.

برخی همچون فاطمه، مدیر سابق یک شرکت تجاری، هم می‌گوید آینده برای زنان افغانستان تیره‌وتار است.
فاطمه می‌گوید: «ما خانم‌ها در خانه نشسته‌ایم، انگار پرنده را در قفس کرده باشند. ما در محیطی بزرگ شده بودیم که دوش به دوش برادران‌مان کار می‌کردیم و روزی حلال به دست می‌آوردیم. حالا اصلاً شرایط روحی خوبی نداریم. همه به این فکریم که دو روز بعد چه می‌شود. ما در حالت بحرانی قرار داریم و آیندۀ روشنی برای خود در افغانستان نمی‌بینیم.»