مرگ به اتهام زن بودن!

یکی از تجمعات زنان افغانستان در کابل در محکومیت خشونت علیه زنان در بهار ۲۰۱۳

ضربه‌های پیاپی چاقوی همسرش بر بدن او وارد شد. لباس سفیدش خون‌آلود و پس از آخرین ضربه دیگر صدای فریاد و شیون از خانه مرد افغان شنیده نشد. او همسرش را به اتهام ارتباط نامشروع با مردی دیگر به قتل رساند.

این تصویر برای مردم افغانستان بسیار آشناست؛ زن‌کشی حادثه تلخی است که بارها از نزدیک دیده‌اند، یا خبر آن را از رسانه‌های محلی شهر و روستایشان شنیده‌اند.

بنابر یکی از آخرین آمار منتشر شده از سوی كميسيون مستقل حقوق بشر، در بازه زمانی ۱۴ ماه، ۲۴۳ مورد قتل ناموسی به ثبت رسیده است. اگر چه این آمار در سال ۱۳۹۲ منتشر شده، اما عدم انتشار آمار زن‌کشی از سوی دولت، حدس و گمان‌هایی در مورد افزایش این آمار در میان مردم مطرح کرده است.

کمیسیون مستقل حقوق بشر نیز می‌گوید که حساسیت‌های شدید سنتی و محدودیت‌های ناشی از آن، باعث می‌شود که موارد زیادی از این قضایا کتمان شود و به اطلاع عموم نرسد.

به گفته یکی از فعالان حقوق بشری در افغانستان، فساد سیستم قضایی در این کشور باعث می‌شود که پلیس و از آن بالاتر دادستانی به مسئله زن‌کشی ورود پیدا نکنند و همین امر سبب افزایش قتل و خشونت علیه زنان در افغانستان می‌شود.

بنابر گفته‌های این فعال حقوق بشر، کار کردن زنان در جامعه، فعالیت آنها در رسانه‌ها و حاضر شدن آنها در قاب تلویزیون برای تندروهای اسلامی افغان نوعی «بی‌ناموسی» تلقی می‌شود و به هیچ وجه نمی‌توانند آن را تحمل کنند؛ همین باورها و برخی از تعصب‌های نادرست فرهنگی دست به دست هم می‌دهند و منجر به زن‌کشی می‌شوند.

او می‌گوید: در بسیاری از موارد عاملان زن‌کشی شناسایی نشده‌اند؛ افزون بر آن خانواده مقتولان نیز پیگیری‌های لازم را نکرده‌اند که این امر ریشه در تعصبات تندروانه دینی و باورهای نادرست قبیله‌ای گروه‌های اجتماعی در کشور افغانستان دارد.

به گفته او، رشوه‌گیری و در برخی از موارد ساختار قضایی در افغانستان از جمله عواملی هستند که باعث می‌شود تا محاکمه عاملان زن‌کشی با پیگردهای قانونی به سرانجام نرسد.

او معتقد است که دولت در سهل‌انگاری برای پیگیری و مجازات عاملان قتل های ناموسی مقصر است.

بنابر اظهارات این کنشگر حقوق بشر، بسیاری از زنانی که در افغانستان به قتل می‌رسند از خبرنگاران، روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی این کشور هستند. پس از دسامبر سال ۲۰۲۰ چندین خبرنگار زن توسط گروه‌های افراطی نظیر داعش و طالبان به قتل رسیده‌اند.

بیشتر در این باره: تراژدی «قتل‌های ناموسی» و شکاف فرهنگی آسیب‌شناسانه در ایران

با وجود این، نخستین دلیل زن‌کشی در افغانستان، همچنان قتل‌هایی است که ناموسی نامیده می‌شوند و بیشتر به دست شوهرانجام می‌شود. در بسیاری از موارد این قتل‌ها در روزهای نخستین ازدواج رخ می‌دهد. زمانی که مرد، به نداشتن پرده بکارت همسر خود شک می‌کند و پس از معاینه پزشک مطمئن می‌شود که او پیش از ازدواج با مرد دیگری در ارتباط بوده و او را به قتل می‌رساند.

در این ارتباط سال گذشته، قانونی به تصویب رسید که معاینه زنان پیش از شب زفاف برای تشخیص بکارت را ممنوع کرد. به نظر می‌آید اعمال این قانون درصدی هرچند اندک از میزان این قتل‌ها را کاهش دهد. صدور این قانون اگر چه فقط مانند سوسوی نوری در تاریک‌خانه تعصبات دینی و قومی است، اما رگه‌هایی از خوش‌بینی و امید‌ را در میان فعالان حقوق بشر برانگیخته است.

در فرهنگ سنتی حاکم بر افغانستان لفظ «ناموس» به زنانی از خانواده اطلاق می‌شود که بنابر خوانشی از شریعت اسلام به مرد تعلق دارند. براساس این رویکرد مردسالارانه، هر نوع رفتار از سوی دختر،مادر، خواهر و یا زن خانه می‌تواند واکنش مرد خانه را در پی داشته باشد. اما پرسش از چگونگی واکنش در مقابل حضور زنان در جامعه، همان بحثی است که سال‌ها به عنوان یکی از دلایل زن‌کشی در افغانستان مطرح شده است.

البته به نظر می‌رسد که ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه افغانستان و نسبت آن با قانون‌گذاری نیز بر این حجم از زن‌کشی‌ها بی‌تأثیر نبوده است. به عنوان مثال، فرار از منزل به قصد ازدواج، هرچند که براساس ماده ۴۲۵ قانون جزا (مصوب ۱۳۵۵) جرم محسوب نشده و هر فردی که به این عمل مبادرت ورزند، تحت شرایط مندرج در این ماده، مسئولیت جزایی ندارد؛ اما در جامعه‌هایی سنتی، دخترانی که به خاطر شرایط مذکور پا به فرار می‌گذارند، اغلب به خانواده‌های‌شان تسلیم داده می‌شوند و قتل چنین دخترانی از سوی خانواده نیز بسیار محتمل است. این‌ نوع قتل جزو موارد زن‌کشی به حساب می‌آید. موارد مشابه دیگری را نیز می‌توان یافت که بر میزان خشونت‌ها دامن می‌زند.

بیشتر در این باره: عروس افغان: بکارت یا مرگ

سنگسار زنان نیز از جمله روش‌های رایجی است که از سوی گروه‌های تندرو در افغانستان به کار گرفته می‌شود. هنوز هم در بسیاری از ولایات افغانستان زنانی وجود دارند که به داشتن رابطه خارج از ازدواج متهم می‌شوند، یا توسط شوهر به قتل می‌رسند، یا سنگسار می‌شوند.

در سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که طالبان بر سراسر افغانستان سلطه داشت، زنان بسیاری به اتهام داشتن رابطه خارج از ازدواج در انظار عمومی سنگسار ‌شدند و جان دادند. این روزها هم که خبرهایی مبنی بر انجام معاهده صلح با طالبان در فضای سیاسی افغانستان به گوش می‌رسد، نگرانی‌ها از افزایش چنین قتل‌هایی دو چندان شده است.

به گفته فعالان مدنی و روشنفکران افغان، پدیده‌هایی مانند «بی‌سوادی»، «فقر»، «نبود قانون کارآمد» و فساد اداری سال‌هاست که موتور محرک قتل زنان از سوی خانواده و قوم و قبیله‌شان است.

شاید روزی افغانستان به جایی برسد که دیگر خبر قتل دختری به دست پدرش، یا قتل زنی به دست همسرش تیتر یک رسانه‌های فارسی‌زبان نباشد. اما به نظر می‌رسد تا آن روز فاصله‌ای زیاد داریم؛ و تا آن زمان خون زنان افغان زیادی بر خاک این سرزمین ریخته خواهد شد.