لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۳:۵۵

مه ۱۹۶۸ و سالی که جهان را تکان داد


از اواسط ماه مه حرکت جنبش دانشجویی تبدیل به یک شورش همگانی شد.(عکس: AFP)
از اواسط ماه مه حرکت جنبش دانشجویی تبدیل به یک شورش همگانی شد.(عکس: AFP)

۴۰سال از زمانی که اعتراض های دانشجويی و ضد «جامعه قديم» جهان را در نورديد می گذرد و رویدادهای مه ۱۹۶۸ سالی را رقم زد که به گفته مارک کورلانسکی، نويسنده آمريکايی، «جهان را تکان داد.»

از آن زمان تاکنون بیش از یکصد کتاب در فرانسه در باره شورش ماه مه ۱۹۶۸این کشور به چاپ رسیده و صدها مقاله نیز در باب بررسی پیامدهای آن بر ساختار جامعه سرمایه داری منتشر شده است.

اين رويداد، الهام بخش سلسله ای از اعتراض ها و شورش های دانشجویان در سراسر جهان شد که ريشه در تحولات سياسی و اجتماعی نظام دو قطبی بعد از جنگ جهانی دوم داشت و نارضايتی عميقی را در ميان جوانان دامن زده بود.

جوانان دو آتشه ای که آرمان گرايانی در جستجوی اتوپيا بودند، از غربی ترین نقاط جغرافیای سیاسی جهان چون آمریکا تا پشت دیوارهای آهنین کمونیستی در لهستان و چکسلواکی، برای ساختن جامعه ای تازه بر روی ويرانه های جامعه قدیم دست به شورش زدند.

باب ديلن، در آهنگ «دورانی که در حال تغيير است» اين شعار را خطاب به والدین جوانان سر داد که «پسران و دخترانتان خارج از فرماندهی شما هستند.»

جرقه دانشگاه نانتر پاریس

شورش ماه مه فرانسه در دو مرحله اتفاق افتاد. در مرحله اول، اعتراض ها پس از آن آغاز شد که دانشگاه نانتر پاريس از سوی مسئولان و پس از دو ماه درگيری ميان دانشجويان با هئيت مديره آن تعطيل شد.

اعتراض های سال ۱۹۶۸ تنها به فرانسه محدود نماند و گروه های ضد کمونيستی در دیوار آهنین اروپای شرقی و بویژه در «بهار پراگ» را در نورديد و به موجی دامنه دار تبديل شد.

اين اقدام که روز دوم ماه مه رخ داد واکنش دانشجويان را در دانشگاه سوربن برانگيخت و زمانی که پليس به مداخله پرداخت، ناگهان موجی از شورش های دانشجویی به راه افتاد و به فاصله کمی به سراسر پاریس کشیده شد.

ضعف دولت ژنرال دوگل در برخورد با این اعتراض ها سبب گسترش دامنه آن به دیگر نقاط فرانسه شد و در مرحله دوم که از اواسط ماه مه آغاز شد، حرکت جنبش دانشجویی تبدیل به یک شورش همگانی شد.

کارگران، زنان، معلمان، دانش آموزان و روشنفکران به جنبش اعتراضی دانشجويان پيوستند و اعتصابات کارگری که در هفته آخر ماه مه با شرکت ده ميليون نفر برگزار شد، فرانسه را به زانو درآورد.

کارخانه ها اشغال شدند و دانشجويان ساختمان های دولتی را به تصرف در آوردند. آشوب های خيابانی به سرعت اوج گرفت و خيابان های پاريس سنگربندی شدند. ژنرال دو گل، «قهرمان جنگ» که اينک در مصاف با يک جنبش عظيم اجتماعی قرار گفته بود اعلام کرد که «ديکتاتوری کمونيستی» فرانسه را تهديد می کند.

وی سپس مجلس را منحل و دستور برگزاری انتخابات را در ماه ژوئن صادر کرد. رييس جمهوری فرانسه همچنين گفت که کارها بايد از سر گرفته شوند و گرنه «دولت اضطراری» اعلام خواهد شد و از زور برای سرکوب استفاده خواهد کرد.

کمی بعد، تانک ها در اطراف پاريس مستقر شدند و نيروهای ارتش نيز به حال آماده باش در آمدند. با سرکوب خشونت بار تظاهرات و اعتراض های دانشجویی، جنبش مه ۱۹۶۸ به همان تندی که اوج گرفته بود فروکش کرد ولی تاثير بسيار زيادی بر زندگی اجتماعی و مدرنيزاسيون در فرانسه گذاشت.

چهره متفاوت جهان

اعتراض های این سال تنها به فرانسه محدود نماند و خوابگاه های کاليفرنيا تا دانشگاه های شرق دور و گروه های ضد کمونيستی در دیوار آهنین اروپای شرقی و به ویژه در «بهار پراگ» را در نورديد و به موجی دامنه دار تبديل شد.

تحولات دهه ۱۹۶۰ که با حمايت دانشجويان آمريکايی از جنبش حقوق مدنی، عشق آزاد، تظاهرات عليه جنگ ويتنام و آهنگ های اعتراضی تعريف می شد دنيای تازه ای را روايت می کرد که برای پيشينيان نوعی تابو شکنی و به هم ريختن دنيای قديم بود.

مه ۱۹۶۸ اکنون به تاريخ پيوسته است و برای بسياری تنها رويدادی محسوب می شود که يادآور ايده آليسم سياسی جمعی است: هنگامه مخالفت با جنگ، باور به همبستگی، جشن و سرور برای آزادی و جستجوی اشکال ارتباط جمعی و خلاقيت که اين جنبش دسترسی به آنها را امکان پذير ساخت.

اگر در غرب اين جنگ ويتنام بود که به رويدادهای اعتراضی سرعت بخشيد، در پشت ديوار آهنين و جايی که شرق اروپا در حصار آن زندانی شده بودند، اعتراض ها به حاکميت حزب کمونيست وجه مشترک تظاهرات دانشجويی بود.

اعتراض ها در لهستان در سال ۱۹۶۷ و زمانی آغاز شد که رژيم کمونيستی وقت از يک نمايش ضد شوروی جلوگيری کرد. شورش دانشجويان در ورشو از دانشگاه ها به خيابان ها کشيده شد.

پليس برای سرکوب تظاهرات و اعاده نظم از شبه نظاميان کارگر استفاده کرد. دانشجويان از آنها خواستند تا به تجمع اعتراضی بپيوندند. استادان دانشگاه به دانشجويان پيوستند ولی کار خود را از دست دادند. در ماه آوريل، رهبران دانشجويان زندانی شدند.

در همان سال و بدنبال رخدادهايی که در چکسلواکی سابق به «بهار پراگ» شهرت يافت، الکساندر دوبچک، رهبر اصلاح طلب اين کشور محدوديت های آزادی مطبوعات و گروه های اجتماعی را کاهش داد و از «سوسياليسم با چهره ای انسانی» سخن گفت.

در ماه اوت، تانک های روسی و متحدين آن در پيمان ورشو وارد پراگ شدند و چکسلواکی ۲۰ سال ديگر منتظر ماند تا از زير سلطه اتحاد جماهير شوروی خارج شود.

در مکزيک و در آستانه برپایی بازی های المپیک در این کشور، دانشجويان و دهقانان که چه گوارا، الگوی آنها شده بود، دست به اعتراض های سياسی زدند و دولت اين کشور نيز در رويدادی مشابه پراگ، تانک ها را در دوم اکتبر به صفوف ۱۰ هزار تظاهر کننده شهر مکزيکوسيتی اعزام کرد. در سرکوب صورت گرفته توسط نيروهای نظامی، بين ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر قتل و عام شدند.

دانشجويان در ژاپن تا ماه ژانويه به حرکت های اعتراضی خود ادامه دادند که بعد با حمله گسترده پليس به دانشگاه توکيو روبرو شدند.

در پايان سالی که «سال سنگربندی ها» لقب گرفت جهان چهره متفاوت تری به خود گرفته بود. دلايل بروز اين واقعه از کشوری به کشور ديگر متفاوت بود، اما مشخص بود نسل جديد ديگر نظم اجتماعی قديم را که ميراث انديشه های بازماندگان جنگ جهانی دوم است، بر نمی تابد.

با این حال به گفته برخی از صاحبنظران اهداف شورش ماه مه فرانسه زیاد روشن نبود و هر چند دانشجویان پر شمار و سازمان یافته بودند ولی نمی توانستند به تنهایی انقلاب کنند.

به گفته اريک هابسباوم، نويسنده کتاب «عصر نهايت ها»، «کارايی سياسی آنها (دانشجويان) به توانايی فعاليت آنان به عنوان زنگ هشدار و چاشنی گروه های بزرگ تر و در همان حال تحريک ناپذير تر متکی بود؛...آنان به امواج عظيم اعتصاب طبقه کارگر در فرانسه و ايتاليا در سال ۱۹۶۸ -۱۹۶۹ دامن زدند، اما پس از بيست سال بهبود بی سابقه وضعيت مزد بگيران در اقتصادهايی با اشتغال کامل، انقلاب آخرين اقدامی بود که به ذهن توده های پرولتر می رسيد.»

مه ۱۹۶۸ اکنون به تاريخ پيوسته است و برای بسياری تنها رويدادی محسوب می شود که يادآور ايده آليسم سياسی جمعی است: هنگامه مخالفت با جنگ، باور به همبستگی، جشن و سرور برای آزادی و جستجوی اشکال ارتباط جمعی و خلاقيت که اين جنبش دسترسی به آنها را امکان پذير ساخت.

XS
SM
MD
LG