(rm) صدا | [ 4:49 mins ]
آقای امیرطاهری، مفسر سیاسی و ستوننویس بینالمللی، در مقالهای برای نسخه اروپائی وال استریت جورنال مینویسد یکی از تفاسیر انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری اسلامی این است که در راس قدرت نظامیان جای روحانیون را میگیرند. احمدی نژاد بدون رودربایستی و به صراحت، از احساسات ضد روحانیت در جامعه ایران بهرهبرداری کرد و رژیمی که نخبگان آن بعد از سالها سوءحکومت بیاعتبار شدهاند، اینک مجبور شده است نظامیان خود را برای مقابله با چالشهای سیاسی که در برابر دارد، پیش بکشد. هرچند آیت الله خامنه ای، برای حمایت از احمدی نژاد از روحانیون همکار خود برید، ولی اینک او به گروگانی تبدیل شده است دردست نظامیانی که احمدی نژاد را به قدرت رساندند. با این حال، نخبگان جدید در راس اهرم قدرت، هرچند سازشناپذیر هستند اما شکستناپذیر نیستند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): پیروزی محمود احمدی نژاد، یک غیرروحانی نا شناخته در برابر یکی از بلندپایهترین روحانیون حاکم در نظام جمهوری اسلامی در انتخابات جمعه گذشته، از نظر امیرطاهری، نشانه موجی وازدن روحانیون سالخورده شیعه از مقامات اجرائی و مدیریتی است و برخاستن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نشانه میزند که فرماندهان آن از پشت صحنه به جلو میآیند تا با در اختیار گرفتن زمام امور، نظام را از فروپاشی برهانند.
آقای امیرطاهری، مفسر سیاسی و ستوننویس بینالمللی، در مقالهای که برای صفحه مقالات نسخه اروپائی وال استریت جورنال نگاشته است، مینویسد یکی از تفاسیر انتخاب احمدینژاد به ریاست جمهوری اسلامی این است که در راس قدرت نظامیان جای روحانیون را میگیرند. وی با یادآور شدن طیف گستردهای از روحانیون محافظهکار و اصلاحطلب و بازماندگان ملیگرایان مصدقی و تودهایها، که برای پیروز شدن هاشمیرفسنجانی تلاش کردند، مینویسد شکست روحانیون در این انتخابات را عملا نشان میدهد.
احمدینژاد از دیدگاه آقای طاهری، بدون رودربایستی و به صراحت، از احساسات ضد روحانیت در جامعه ایران بهرهبرداری کرد. وی صریحا از 16 سال زوال مدیریت و فساد اداری و اقتصادی سخن گفت و برای همه واضح است که منظوراو اشاره به 16 سال رهبری آیتالله علی خامنهای و در کنار او دو روحانی دیگر، یعنی حجج اسلام هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود.
امیرطاهری در وال استریت جورنال مینویسد پیروزی احمدینژاد برآمدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تشکیلات شبهنظامی وابسته به آن را نشانه میزند. رژیمی که نخبگان آن بعد از سالها سوءحکومت بیاعتبار شدهاند، اینک مجبور شده است نظامیان خود را برای مقابله با چالشهای سیاسی که در برابر دارد، پیش بکشد، و تردیدی نیست که احمدینژاد و سپاهیان پشت سر او، از حمایت آیتالله خامنهای برخوردار بودند که پیوند خود را با همکاران روحانی شکست تا به سپاهیان در پیروزی در منازعهای که داخل رژیم درگرفته بود، کمک کند.
آقای طاهری مینویسد اینک در تئوری، آیتالله خامنهای همه اهرمهای قدرت را در دست دارد در حالیکه واقعیت امر این است که آقای خامنهای یک روحانی منفرد است که به تدریج و به دلایل گوناگون مورد مخالفت روحانیون قرار خواهد گرفت و چون پایگاه مردمیای هم از خود ندارد، در نتیجه گروگان مملوکهای جدیدی خواهد بود که در احمدینژاد نماد یافتهاند.
طاهری یادآور میشود که پیروزی سپاهیان در آخرین مبارزه برای تصاحب قدرت یکباره نبود. وی مینویسد هم اکنون از 30 استاندار، 22 تن سپاهیان سابق هستند و در مجلس شورای اسلامی در برابر 130 سپاهی، فقط 63 روحانی حضور دارند. سپاهیان همچنین بیش از نصف سفارتخانههای ایران در خارج از جمله سفارت کابل، بغداد و پکن را در اختیار خود دارند.
نسل تاره مدیران سپاهی، که اغلب در سنین چهل هستند، از روحانیونی که از مناصب قدرت پس زدهاند، تحصیلکردهتر هستند و در مقاماتی مثل معاونت وزارتخانهها یا فرمانداری، تجربه مدیریت اندوختهاند، و قادر هستند پیام آیتالله خمینی را احیا کنند زیرا دستشان، چنانکه احمدینژاد اشاره کرد، به غارت بیتالمال آغشته نیست.
طاهری استدلال میکند که پیروزی سپاهیان، از جنبهای دیگر، پیروزی کسانی است که برای آینده ایران مدل کره شمالی را بر مدل چینی که رفسنجانی تجویز میکرد، ترجیح میدهند. وی مینویسد برخلاف روحانیون که در فریب دادن اروپائیان به اینکه دمکراسی در نظام اسلامی قابل پیاده شدن است، موفق بودند، احمدینژاد پنهان نمیکند که دمکراسی و حکومت اسلامی آشتیناپذیرند، و پیروزی وی نشان داد که نظام خمینیگرا از درون به صورتی که طبقه متوسط شهرنشین ایران میخواهد، قابل اصلاح نیست.
طاهری در نتیجهگیری خود انتخابات احمدینژاد را برای آینده ایران منفی نمیداند زیرا معتقد است که نخبگان جدید در راس اهرم قدرت، هرچند سازشناپذیر هستند اما شکستناپذیر نیستند.