(rm) صدا | [ 5:32 mins ]
تظاهرات توام با خرابکاری جوانان عرب و آفریقایی تبار در فرانسه، جراید جناح چپ در آمریکا بر فقر و محرومیت این جوانان تاکید دارد و جراید جناح راست برنامه های رفاهی دولت فرانسه، فرهنگ نژاد پرست فرانسه و اقتصاد دولتی را عامل اصلی آشوبهایی میدانند که دیگر کشورهای اروپا بخصوص بلژیک و آلمان از آنها در امان نیستند. جیم هوگلند ستون نویس واشنگتن پست هشدار می دهد اسلامگرایان متعصب و افراطی در کمین نشستهاند تا از نارضایتی مهاجران در فرانسه بهرهبرداری کنند. رالف پیترز در نيويورك پست می نویسد در فرانسه هرگز شخصیتهایی مثل کالین پاول و کاندولیزا رایس پیدا نمیشود و فرانسه نژاد پرست ترین جامعه غربی است. خبرنگاران وال استریت جورنال نیز بازار کار محدود فرانسه را عامل اصلی اغتشاشها و نارضایتی عنوان کردند و امیر طاهری در نیویورک پست می نویسد فرانسه در ادغام مهاجران موفق نبوده است و حالا اسلامگرایان آپارتید طلب می کنند. هانری برنار له وی، متفکر فرانسوی در مقاله ای می نویسد جوانهای آشوبگر می خواهند با آنها به عنوان فرزند مهاجران بلکه به عنوان فرانسوی های برابر حرف زده شود. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک) آقای جیم هوگلند ستوننویس واشنگتن پست خرابکاران شبانه فرانسه را «نهیلیست» میخواند و یادآور میشود که آنها قربانیان تجاهل سیاستمداران فرانسوی هستند. ولی هشدار میدهد که رضایت آمریکائیان از مشکلات فرانسه که مغرورانه از حمایت آمریکا در جنگ عراق پرهیز کرد، نباید باعث نادیده گرفتن مشکل بشود زیرا به زعم وی، اسلامگرایان متعصب و افراطی در کمین نشستهاند تا از نارضائی مهاجران در فرانسه بهرهبرداری کنند. آقای هوگلند معتقد است که یک عامل نارضائی در فرانسه معماری خاص برجهای شهرکهای مهاجرنشین است که مانند حصاری گرداگرد جوامع مهاجر را گرفتهاند.
از سوی دیگر، آقای رالف پیترز، ستوننویس نیویورک پست که سال گذشته در کتابی بروز خشونت در فرانسه و سایر کشورهای اروپا را پیشبینی کرده بود، مینویسد ناآرامیهای کنونی در فرانسه ربطی به قیام دانشجویان در سال 1968 که دوگل را از ریاست جمهوری برکنار کرد، ندارد. زیرا اینک این تیرهپوستان هستند که از بیرون حصار جامعه بسته فرانسه دارند روی درها میکوبند. رالف پیترز مینویسد در فرانسه هرگز شخصیتهائی مثل کولین پاول یا کاندولیزا رایس پیدا نمیشود و هیچکدام از شرکتهای عمده فرانسوی مدیران آفریقائیتبار ندارند و این آمریکائیهای آزادیخواهی که مدام از پیشرفت فرهنگ در فرانسه دم میزنند آفریقائیتباران و عربتباران را جز در حال جاروکشی در خیابانهای شیک پاریس در حال دیگری نمییابند. وی مینویسد قاره اروپا مدلی برای ادغام مهاجران غیرسفیدپوست ندارد و هیچ کشور غربیای نژاد پرست تر از فرانسه نیست، زیرا در این کشور هیچ برنامهای نظیر برنامه affirmative action که دهههاست در آمریکا به سیاهان امکان تحصیل و یافتن کار مناسب داد، وجود ندارد.
مارکوس واکر و جان کریرو، نویسندگان وال استریت جورنال، در یک مقاله تحقیقی بازارکار محدود فرانسه و تبعیض علیه عربتباران و مسلمانان در بازار کار را عامل اصلی اغتشاشها میدانند. آنها مینویسد سیاستهای کارگری فرانسه که از دارندگان شغل حمایت میکند، باعث گسترش نرخ بیکاری شده است که به خصوص در میان نوجوانان بالا است. 21 درصد افراد زیر 25 سال در فرانسه بیکار هستند و مقررات سخت استخدام، و عدم امکان اخراج کارمندان، و هزینههای سنگین رفاهی، کارفرمایان را به ایجاد فرصت شغلی ترغیب نمیکند.
آقای جول کوتکین Joel Kotkin پژوهشگر بنیاد آمریکای جدید، New America Foundation در مقاله دیگری در وال استریت جورنال، سیستم سرمایهداری دولتی فرانسه را عامل اصلی ناآرامی و نارضائی مهاجران میداند. وی با بررسی زندگی مهاجران در آمریکا که بعد از یکی دو نسل به طبقه مرفه و متوسط در حومه شهرها میپیوندند و وضع آنها در فرانسه واروپا که در شهرکهای مهاجرنشین و صدقهبگیر از دولت، گیر میکنند، مینویسد سیاستهای اقتصادی و مقررات دست و پاگیر، از امکان فعالیت مستقل مهاجران در کسب و کار در فرانسه و اروپا میکاهد.
نیویورک تایمز مقاله مصوری از خانم مرجان ساتراپی، هنرمند ایرانیتبار مقیم فرانسه منتشر کرده است که به طنز، از بیاعتنائی محلات ثروتمند پاریس نسبت به اغتشاش در حومهها میگوید.
آقای امیر طاهری، مفسر بینالمللی، در مقالهای در نیویورک پست مینویسد سیاست ادغام مهاجران در جامعه فرانسه، که فرانسویان به آن میبالیدند، فقط وقتی کارآمد بود که شمار مهاجران اندک بود ولی در محلاتی که حالا کمتر از 20 درصد شاگردان مدارس فرانسویتبار هستند، دیگر کارآمد نیست. وی میافزاید لغو خدمت نظام اجباری در فرانسه در دهه 1990 ابزار دیگر ادغام مهاجران در جامعه را نیز از میا ن برداشت. نتیجه، از خود بیگانگی است که به اسلامگرایان افراطی فرصتی داده است که پیام جداسازی یا آپارتید نژادی و مذهبی خود را بلند کنند و خواهان جدائی کامل بشوند.
آقای اولیوییه روی Olivier Roy استاد دانشکده تحقیقات علوم اجتماعی پیشرفته School of Advanced Studies in the Social Sciences و مولف کتاب «اسلام جهانیشده Globalized Islam در مقالهای در نیویورک تایمز مینویسد هرچند اغتشاش و ناآرامی در فرانسه و شهرهای دیگر درمحلات مسلماننشین است، اما این اغتشاشات به خشم اسلامی ربطی ندارد. وی مینویسد ما در فرانسه شاهد برخاستن یک گروه کوچک از یک فرهنگ زیرطبقه هستیم که به فرانسه محدود نمیشود بلکه از لندن تا لسانجلس گسترده است. وی به سن پائین آشوبگران اشاره میکند و یادآور میشود که ساکنان مسنتراین محلات خود قربانی این اغتشاشات هستند و از آنها بیزارند و از سوی دیگر، یادآور میشد که اغتشاشات به محلات اطراف شهرهای بزرگ فرانسه محدود است، که در آنها، گروههای نوجوان تبهکار، همواره کوشیدهاند بیگانگان، اعم از تبهکاران رقیب، یا پلیس یا آتشنشانی را از قلمرو خود دور نگاهدارند، و حالا هم ظاهرا مشغول سوزاندن محلات خود هستند و علاقهای به گسترش دادن اغتشاش به محلات دیگر ندارند.
روزنامه وال استریت جورنال، در سرمقالهای به سانسور اخبار مربوط به ناآرامیها در رسانههای دولتی فرانسه، به خصوص در کانالهای تلویزیونی دو و سه، اعتراض میکند و مینویسد چشم بستن به روی حقایق کمکی به درک علل سوختن حومههای شهرهای بزرگ فرانسه نمیکند.
آقای هانری برنار لهوی، فیلسوف و محقق فرانسوی، در مقالهای در وال استریت جورنال مینویسد جوانان یاغی در فرانسه به حرف احتیاج دارند اما نه حرف سیاستمدارانی که جلسههای اضطراری تشکیل میدهند بلکه نوعی دیگر از حرف، که در آن به آنها به عنوان فرزندان مهاجران عرب اشاره نشود بلکه از آنها به عنوان فرانسوی یاد شود، آنها میخواهند در باره برابری، ملیت فرانسوی، تامل و احترام حرف بشنوند، و در باره پیوستگی واتحاد اجتماعی.